0

ریزش خواص در حکومت علوی

 
mhzahraee
mhzahraee
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 2617
محل سکونت : اصفهان

4-ویژگی‌های خواص از دیدگاه امام علی(ع)
چهارشنبه 28 بهمن 1394  2:07 PM

اقشار، طبقات و اصناف مختلف جامعه به سبب شغل، طبقه، صنف خاصشان، خلق و خوي هاي خاص صنفي و گروهي دارند؛ مثلا در ارتشيان روحيه نظم و انضباط و مقررات بیشتر دیده می‌شود و در ميان بازاريان نيز روحيه حسابگري و اقتصادي انديشيدن و در معلمان ادب و فرهنگ بیشتر نمایان است. خواص نيز به علت قوه تشخيص، محل مراجعه بودن، سوابق و خدمت‌هاي شان نسبت به عوام، داراي خصلت‎ها و اخلاق مثبت يا منفي نسبتا مشترکي هستند؛ اما اين بدين معنا نيست که همه آنها از روحيه‌های خاص و یکسانی برخوردار باشند.
برای تحقیق درباب طبایع خواص از علومی چون جامعه‌شناسی, روانشناسی فردی و اجتماعی می‎توان کمک گرفت، ولی تا آنجا که ما تحقیق کرده‌ایم، این علوم به صورت مستقیم و جزیی وارد این بحث نشده‌اند؛ اما خوشبختانه در متون مذهبي، بحث خواص و ويژگي‌هاي آنها مطرح شده است؛ به عنوان نمونه اميرمؤمنان در مورد طبایع خواص، سخنان ارزشمندي را ايراد فرموده‌اند که در اين فراز آن را محور قرار داده و به شرح مختصر آن می‎پردازیم. آن حضرت طی نامه‌ای خطاب به جناب مالك اشتر، برخي از طبايع خواص را بیان فرموده است. علی علیه السلام در این نامه او را (هنگام نصبش به استانداري مصر) به پرهيز از دل بستن به خواص بدين شرح توصيه فرموده است:«[ بدان كه] احدي از رعايا از نظر هزينه زندگي در حالت آسايش و صلح بر حاکم سنگين‌تر و به هنگام بروز مشكلات در همكاري كمتر و در اجراي انصاف ناراحت‌تر و به هنگام درخواست سؤال پر اصرارتر و پس از عطا و بخشش كم سپاس‌تر و به هنگام منع خواسته‎ها دير عذر پذيرتر و در مواقع رويارويي با مشكلات كم استقامت‌تر از خواص نمي باشند.»حضرت در این قسمت از نامه، خصلت‌های هفتگانه‌ای را برای خواص می‌شمارد که به ترتیب و به صورت مختصر به آنها اشاره می‌کنیم:
الف. انتظارات بی‌جا: خواص به خاطر سوابق یا توانمندی‌های خاص شان همواره نسبت به عوام، شأن برتری برای خود قائلند ازاین‎رو، انتظاراتشان نسبت به سایر اقشار مردم از حکومت بیشتر است. هنگام راحتی سهم بیشتری از مال و مقام از حکومت می‎طلبند. مطالبات شان از عوام بیشتر است و مانند باری گران بر شانه حاکم سنگینی می‌کنند و از آنجا که حاکم از نزد خود چیزی ندارد و تنها مُقسِّم عایدات و منافع مردم بین خودشان است، اين بار بر دوش ملّت است.
ب. کم همّتی: گذشته افتخارآمیز و خدمت‌های دیرینه و یا مهم و حساس بودن خدمت‌های خواص موجب می‎شود که آنان همواره خود را طلبکار بدانند نه بدهکار، ازاین‎رو، در هنگام شدائد، خود را موظف به کمک رسانی به جامعه نمی‎بینند؛ بلکه معتقدند توده‎ها موظفند بلاها، نداری‌ها و جنگ‎ها را از مملکت دفع کنند، عوام باید فقر و بیماری و جهاد در میدان‌های نبرد را متحمل شوند نه خواص، بنابراین پشتیبان آرام‌بخش و دلگرم کننده‌ای برای جامعه و حاکم محسوب نمی‎شوند.
ت. انصاف گریزی: از آنجا که آنان حق خاص و ممتازی برای خود قائلند و دولت و ملت را موظف به رعایت آن می‎دانند (در حالی که در واقع چنین حقی برای شان در همه زمینه‎ها نیست) وقتی قوانین و وجدان جمعی بر خلاف خواست آنان حکم می‌کند، کام‌شان تلخ گردیده و از احکام و مقررات عادلانه و قضاوت‌های منصفانه خوششان نمی‌آید. در نتیجه عدالت گریز و انصاف ستیزند، همانطور که اميرمؤمنان در فراز دیگری می‎فرماید:«هر زمامدار خواص و نزديکاني دارد که داراي صفت خودخواهي و مقدم شمردن خود بر ديگران و دست درازي و کم انصافي در مناسبات با ديگران مي باشند.»
ث. اصرار بر درخواست: برتری طلبی و خود برتربینی خواص حقوق پنداری و دور از واقع را در ذهن و دلشان پدید می‎آورد که نیل به آن را جزء حقوق مسلَم خود می‎شمارند، ازاین‎رو، با انگیزه‌ای بیشتر از سایر مردم به دنبال مطالبه آنها می‎روند و به صورت جدی آن را درخواست می‎کنند و به طور طبیعی وقتی در چنین شرایطی با پاسخ منفی مواجه می‎شوند، به جای اینکه در درستی درخواست خود اندیشیده و تجدید نظر کنند، بر اصرار خویش می‎افزایند و بر مطالبات خود پای می‎فشارند.
ج. کم سپاسی: خواص، جامعه را محصول فداکاری‌ها، تلاشها و کمک رسانی‌های کارساز دیروز و امروز خود می‌دانند، البته شاید در واقع هم چنین باشند؛ اما این تفکر اگر منهای آموزه‌های اعتقادی و اخلاقی دین که منشأ همه توانها و ظفرمندی‎ها و خدمتها و تأثیرگذاری‎ها را تنها از آن حضرت حق می‎داند در دل انسان سبز شود، موجب می‌گردد انسان جامعه‎ای را که در آن مشغول خدمتگزاری است، مدیون و موظف به پاسخ گویی بداند، چنان که خواص منحرف بدین بیماری روحی مبتلا گردیده و همواره خود را طلبکار و دولت و ملت را بدهکار خود می‌دانند. ازاین‎رو، در برابر خدمتگزاری جامعه شکرگزار نیستند؛ بلکه معتقدند این مردم هستند که باید به خاطر عدم ادای دین‌هایی که ما بر گردنشان داریم از ما شرمنده و سپاسگزار باشند. بدیهی است هراندازه طلبکاری بیشتر شود، کم سپاسی بیشتر می‌گردد.
ح. دیر قانع شدن: ذهن خواص زودتر از عوام شبهه‌ناک مي شود؛ زيرا آنها از توده مردم حساس‌ترند و سوء ظنّ و توهّمات در ذهن شان سريع‌تر جاي مي گيرد، علاوه بر اين احساس طلب مضاعف خواص نسبت به سایر مردم موجب می‎گردد آنان گمان کنند به هر قیمتی باید حاجاتشان روا شود، ازاین‎رو، وقتی در اجتماع در برابر عدم اجابت خواسته هایشان عذر آورده مي شود، به سادگی قانع نمی‎شوند و همچنان درخواست‌شان را تکرار و لجوجانه اهداف خود را تعقیب می‎کنند.
خ. کم صبری: آنها به خاطر امتیازهای ویژه‌ای که برای خود قائلند هنگامی که جامعه گرفتار بحران و مشکلات سخت و گردنه‌های صعب‌العبور می‎شود، تن به کارهای سخت و دشوار نداده، خود را از صحنه کارزار کنار کشیده، در حاشیه و بيرون عرصه بحران‎ها حرکت کرده و در دل حوادث غایب و ساکت می‎شوند و یا برای حفظ منافع و امنیت شان به جبهه باطل می‎پیوندند. به دیگر سخن خواص در فصل کاشت سست و کم استقامتند، ولی در فصل برداشت,پرتوقع و پراصرار هستند. هنگام مشکلات عزم راسخ و استواری لازم را نداشته از خود ضعف نشان می‎دهند.
حضرت امیر به خاطر روحیات مذکور در خواص به جناب مالک‌اشتر توصیه می‎کند تا در اداره جامعه توجه خود را معطوف به توده مردم کرده، سعی کند درخواستهای آنان را شنیده و اجابت نماید و بیشتر با عامه مردم دمساز و همنشین و همسفره باشد؛ زیرا ستون و قوام و دوام دین و جامعه، عامه مردم هستند و حیات و ممات دین و دولت به توده مردم متکی است نه به خواص، بيان حضرت چنين است: «تکيه گاه و قوام دين و همبستگي مسلمين و سلاح دفاع در برابر دشمنان، تنها عامّه امّت‌اند. بنابراين بايد گوش تو، به آنها و ميل تو با آنان باشد.»

منبع: http://kayhan.ir/fa/news/66024

تشکرات از این پست
pebdani
دسترسی سریع به انجمن ها