0

اصطلاحات و جملات روزمره انگلیسی در مورد غذاها و آشپزی

 
fatemehza
fatemehza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1393 
تعداد پست ها : 3415
محل سکونت : اصفهان

صحبت ها و تعارفات مربوط به غذا خوردن : speaking about & offering food
شنبه 10 بهمن 1394  3:45 PM

 

صحبت ها و تعارفات مربوط به غذا خوردن : speaking about & offering food


۱- گرسنه ام. بیا چیزی بخوریم.

I’m hungry.Let’s get something to eat.

 

۲-خیلی گرسنه ام. هنوز وقت ناهار نشده است؟

I ‘m starving. Isn’t it lunch time yet?

 

۳- صبحانه/ ناهار/ شام می خواهی/ می خوری؟

Do you want(some) breakfast/ lunch/ dinner?

 

۴- حالا نه، مرسی. سیرم.

Not now, thanks. I‘m full.

 

۵- گاهی صبحانه ایم را سر کار می خورم.

I sometimes have breakfast at work.

 

۶- معمولا شام نمی خورم.

I don’t usually eat dinner.

 

۷- خوش به حالت. من نمی توانم بدون شام سر کنم/ شام نخورم.

Good for you .I can’t go without dinner.

 

۸- دارم چاق می شوم. فکر می کنم باید شام نخورم.

I’m getting fat. I think I should skip dinner.

 

۹- بهتر است دست از خوردن بکشم. مواظب وزنم هستم.

I ‘d better stop eating. I’m watching my weight.

 

۱۰-ساعت ۳۰/۸ است. شام چه داریم؟

It’s 8.30. what’s for dinner?

 

۱۱- همگی زود باشید!وقت ناهار است.

Come on everybody! It ‘s time for lunch.

 

۱۲- چرا یک ساندویچ دیگر نمی خوری؟/ یک ساندویچ دیگر بخور.

Why don’t you have another sandwich?

 

۱۳- نه متشکرم. قرار است رژیم داشته باشم.

No, thanks. I’m supposed to be on a diet.

 

۱۴- کمی دیگر ماهی میل دارید؟

Would you like some more fish?

 

۱۵- نه متشکرم. واقعا خوشمزه است ولی من جا ندارم/ بقدر کافی خورده ام.

No, thanks. It’s really delicious, but I’ve had enough.

 

۱۶- بستنی که می خوری؟

You’re going to have some ice cream, aren’t you?

 

۱۷- خوب، اگر شما می خورید من هم می خورم.

Well, I’ll join you if you’re having some.

 

۱۸- نه متشکرم. دیگر جا ندارم.

No, thanks. I just can’t eat anymore.

 

تشکرات از این پست
nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها