انشای خنده دار و خواندنی کودکی درباره ازدواج:)
یک شنبه 27 دی 1394 11:01 AM
ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایم همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند . در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند . مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم . از لَهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند ، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود .
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست . خیلی از آدم های بزرگ بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و خیلی از آدم های کوچکی که نکشیده شده . مُهم اِشق است !!! اگر اِشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید . من تا حالا کلی سکه جَم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بِشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم .
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند . همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود . دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود .
خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد . البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم . هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تر است . تازه وقتی می خوری خِش خِش هم می کند!!! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و اگرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد . زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد .
دایی مختار می گفت چون رهم و اجاره بالاست ، آنها رفته اند پایین !!! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا!!! حتمن از زیر زمینی می ترسید . ساناز هم از زیر زمینی می ترسد . برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم . اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست . از آن موقه خاله با من قهر است . قهر بهتر از دعواست . آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند .