پاسخ به:ریشه و حکایت معروفترین ضرب المثل هاي فارسي
پنج شنبه 9 دی 1389 2:06 AM
«سگ نازی آباد»
(کسانی را که نه تنها نمک نشناسی و ناسپاسی می کنند، بلکه به اذیت و آزار کسی که به آنان خدمتی کرده است می پردازند به "سگ نازی آباد" تشبیه می کنند که نه بیگانه می شناسد و نه آشنا)
"نازی آباد" دهی سرسبز در جنوب تهران بود که یکی از سوگلی های ناصرالدین شاه قاجار در "عمارت کلاه فرنگی" آن جا سکونت داشته است و در دوره ی رضا شاه در آن جا کشتارگاهی ساختند تا گوشت مورد نیاز اهالی پایتخت را تامین کتد.
در آن زمان که کشتارگاه ها به صورت مدرن امروزی نبودند سگ های ولگرد بسیاری در گرداگرد کشتارگاه جمع می شدند تا از زایده های گاو و گوسفند های ذبح شده که به دور ریخته می شد تغذیه کنند. پیدا است که سگ ها به هنگام ربودن و خوردن آن زایده ها به جان یکدیگر می افتادند و جنجال بزرگی به راه می انداختند.طبیعت سگ این است که حیوانی وفادار است و به همان اندازه که نسبت به افراد بیگانه و مشکوک خوی درندگی و تعرض دارد، برای صاحبش تا پای جان فداکاری می کند. ولی سگان نازی آباد اگر چه از آن چه که از کشتارگاه به دور ریخته می شد تغذیه می کردند، ولی کارکنان کشتارگاه را به چشم دشمن و بیگانه می نگریستند و به آن ها حمله می کردند.
علت این کار آن ها این بود که هنگامی که کارکنان کشتارگاه شب ها زایده های لاشه های گاو و گوسفند را به دور می ریختند سگ ها آنان را از نزدیک نمی دیدند و به خوبی تشخیص نمی دادند تا آنان را شناخته و نسبت به آنان حق شناسی نشان بدهند. آن ها همین اندازه می دانستند که در مقام حق شناسی باید از این محل پاس داری و نگهبانی کنند و چون کسی را نمی شناختند، هم کسی را که داخل کشتارگاه می شد و هم کسی را که از آن خارج می شد همگی بیگانه و ناشناس می پنداشتند و به او حمله می کردند.
از این رو از نظر کارکنان کشتارگاه، این سگ ها نه غریبه می شناختند و نه آشنا و موجوداتی حق نشناس و بی وفا تلقی می شدند و بدین ترتیب این حالت از ناسپاسی و نمک شناسی نسبت به کسانی که خدمتی کرده اند به صورت عبارت "سگ نازی آباد" که دوست و دشمن نمی شناخت بر زبان مردم مصطلح شد.