0

✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉
پنج شنبه 24 دی 1394  8:57 PM

ای که در ره عرفان مستمند برهانی

ترسمت چو خر در گل عاقبت فرو مانی

سبحه زهد و سالوسی، خرقه زرق و شیادی

آه ازین خدا ترسی، داد از این مسلمانی

مشکل ار بکف آری، بعد از این بدشواری

آنچه داده‌ای از کف پیش از ین بآسانی

این ضیا ندارد مه این صفا ندارد گل

کس بتو نمیمٰاند تو بکس نمیمانی

روشنی طور است این یا فروغ آن چهره

موج بحر نور است این یا ریاض پیشانی

ای هلاک چشمت من تا بچند مخموری

ای اسیر زلفت دل تا به کی پریشانی

کرده از دل و جانت، ای جهان زیبائی

آسمٰان زمین بوسی، آفتاب دربانی

نیستم چو نامردان در لباس رعنائی

سرکش و سرافرازم شعله سان به عریانی

کار من رضی از زهد چونکه بر نمی‌آید

میروم تلافی را بعد ازین به رهبانی

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها