0

✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉
پنج شنبه 24 دی 1394  8:56 PM

کیم از جان خود سیری ز عمر خویش بیزاری

سیه روزی، سراسر داغ جانسوزی جگر خواری

ندانم لذت آسودگی لیک اینقدر دانم

که به باشد دل آزرده از سودای بسیاری

بهم شیخ برهمن در خرابات مغان رقصند

نه او در بند تسبیحی نه این در بند زناری

چه در خلوت چه در کثرت، بهر جا هر که را دیدم

نه خالی خلوتی از تو، نه بیرون از تو بازاری

گرفتار گل و آن بلبل زارم که تا بوده

نسوده بی‌ادب در سایهُ گلبرگ، منقاری

مگر صبح ازل سازد خلاصم ور نه چون سازم

که پیچیده است گردم شام هجران چون سیه ماری

چه کم گردد ز معشوقی چه کم گردد ز محبوبی

اگر در کار ما ضایع کند از دور دیداری

کند منعم ز دیوار و در او مدعی سهل است

میان ما و یاد او نخواهد بود دیواری

به کار خویشتن مشغول هر کس را که می‌بینم

بغیر از عاشقی کاری نیاید از رضی باری

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها