0

✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉
پنج شنبه 24 دی 1394  8:47 PM

نمیاید چو از دل بر زبان درد

ز دل بیرون کنم خود گو چسان درد

نهم از درد تو تا میتوان داغ

کشم از داغ تو تا میتوان درد

اگر این است راحتها، همان رنج

اگر این است آسایش همان درد

به دردسر نمیارزد جهان هیچ

سر ما خود ندارد هیچ از آن درد

ز دردم استخوان فرسود اکنون

کند مغزم بجای استخوان درد

به بخت ما بروید از زمین داغ

به وقت ما ببارد ز آسمٰان درد

مسیحا گو مدم بر ما که ندهیم

به عمر جاودانی یک زمان درد

چه خواهد شد که گوید کشتهٔ ماست

غمت را اینقدر آمد زبان درد

رضی سان کار بی دردان بسازم

گر از مرگم دهد این بار امان درد

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها