0

✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:✉✉ غزلیات رضی‌الدین آرتیمانی ✉✉
پنج شنبه 24 دی 1394  8:46 PM

تا از بر چشم آن جوان رفت

بینائی چشم ما از آن رفت

رفتم که از آن کناره گیرم

هر چیز که بود از میٰان رفت

دل رفت که دوست کام گردد

بیچاره بکام دشمنان رفت

از ذوق سمٰاع در خروشم

تا نام که باز بر زبان رفت

ای از همه مانده بر سر هیچ

جهدی جهدی که کاروان رفت

خود را به کنار خود ندیدیم

تا از که حدیث در میان رفت

اندیشه کجا رسد به کنهش

بر چرخ کسی به نردبان رفت؟

دیگر ز ندامتم چه حاصل

اکنون که چو تیرم از کمان رفت

تعیین قدر نمیتوان کرد

از تیر قضا کجٰا توان رفت

از کشتن من زیان چه داری؟

حرفیست که در میان، زیان رفت

چون رفت ز بام سوی خلوت

گوئی تو که ماه ز آسمٰان رفت

شد خاک رضی بر آستانش

رفته رفته بر آسمٰان رفت

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها