0

دنبال آرامشم ! ازدواج کنم ؟؟؟

 
borkhar
borkhar
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 19319
محل سکونت : اصفهان

دنبال آرامشم ! ازدواج کنم ؟؟؟
یک شنبه 20 دی 1394  2:10 PM

ازدواج همانند پول، قدرت و موقعيت اجتماعي بالا، وسيله و راهي است به‌منظور رسيدن به هدف‌هاي بزرگ‌تر و مهم‌تر و به‌عبارت ديگر، زن و مرد به اين علت با هم ازدواج مي‌کنند که علاوه‌بر تداوم نسل، نيازهاي احساسي، عاطفي، جنسي، مالي، حمايتي و استقلالي‌شان به‌‌درستي برطرف شود.
با رفع نيازهاست که طرفين به آرامش و تعادل رسيده و در مسير پويايي و تکامل قرارمي‌گيرند و با ارائه‌ي مهر، محبت و همبستگي عميق نسبت به يکديگر، علاوه‌بر شکوفايي استعدادها و دست‌يابي به آرامش دروني، از بسياري فسادها، انحراف‌ها، سردرگمي‌ها، بي‌بندوباري‌ها، خلاف‌ها، تجاوزهاي جنسي، جنايت‌ها و... جلوگيري مي‌کنند.
ازدواج‌هايي که با معيارهاي درست و از روي آگاهي صورت‌گيرد، باعث تکامل شده و منجر به سلامتي، آرامش و امنيت فکري و سعادت زوجين که هدف نهايي هر ازدواجي مي‌تواند باشد، مي‌گردد. متأسفانه بسياري از ازدواج‌ها چون با معيارهاي نادرست، غيرمنطقي و ناآگاهانه و با توجه به سنت‌هاي اشتباه صورت‌مي‌گيرد، مسأله‌ساز مي‌شوند چراکه اين گروه از ازدواج‌ها علاوه‌بر اين‌که به رشد و تکامل زوج‌ها کمک نمي‌کنند، باعث مي‌شوند بخش بزرگي از انرژي و عمر آنان، صرف حل‌وفصل مشکلات ناشي از ازدواج‌شان گردد.
در اين‌جا ازدواج به‌جاي ايجاد آرامش و شکوفايي استعدادها، انرژي‌هاي آنان را بلعيده و مشکل و چالش بزرگي در زندگي مشترک به‌وجود مي‌آورد. به علت عدم آگاهي و شکل‌گيري ازدواج‌هاي غلط است که طرفين، خود را اسير مشکلات ازدواج مي‌بينند. در چنين شرايطي، زن يا مرد و يا هر دو، دچار بحران شده و همواره از اضطراب‌ها و تشويش‌‌ها، بيماري‌ها و ناراحتي‌هاي متعدد ناشي از ازدواج اشتباه رنج مي‌برند.
به‌طور خلاصه:
وقتي ازدواجي با معيارهاي درست صورت‌بگيرد و زن و مرد هر دو آگاهانه نيازهاي همديگر را به‌درستي بشناسند و برطرف سازند، آرامش و خوشبختي واقعي نصيب‌شان مي‌گردد. برعکس، ازدواج با معيارهاي نادرست، طرفين را دچار انواع مشکلات و بحران‌ها خواهد نمود.
فرض کنيد براي رفاه خود، اتومبيلي تهيه کرده‌ايد تا با ‌سرعت بيش‌تري به مقصد برسيد، اما اين ماشين مدام نياز به تعمير و تعويض لوازم دارد و با صرف پول، وقت و انرژي فراوان، شما را دچار انواع گرفتاري‌ها مي‌کند. درواقع اين وسيله به‌جاي اين‌که به رفاه و آسايش‌تان کمک کند، شما را در مسير انواع گرفتاري‌هاي ناخواسته و غيرقابل پيش‌بيني قرارمي‌دهد. به‌عبارت ديگر، وسيله‌اي که مي‌بايست کارتان را آسان ‌سازد و به حل مشکلات‌تان کمک ‌کند، خود مشکل‌زا و مشکل‌ساز شده و انواع مشکلات، بحران‌ها و گرفتاري‌هاي ناخواسته‌ي جديدي را فراهم مي‌سازد.
در مورد ازدواج‌هاي ناموفق، اين ضرب‌المثل فارسي مصداق پيدا مي‌کند: «به‌جاي اين‌که قاتق نان بشود، قاتل جان مي‌گردد.»
در بسياري از ازدواج‌ها، زن و مرد و يا هر دو، چنان گرفتار مسائل زندگي مشترک مي‌شوند که تحت شرايطي سخت و طاقت‌فرسا قرارمي‌گيرند و بقيه‌ي عمر خويش را صرف حل مسائلي مي‌کنند که ناشي از عدم آگاهي‌هاي آنان در امر ازدواج و زندگي مشترک است. درنتيجه بسياري از زوج‌ها به اين باور اشتباه مي‌رسند که عمر خويش را صرف حل گرفتاري‌ها و مشکلات ناشي از زندگي مشترک نمودن، امري عادي و طبيعي است!!!
به‌عبارت ديگر، زن و شوهر همه‌ي زندگي مشترک را به‌دنبال يافتن راه‌حل‌هايي مي‌کنند که صورت‌مسأله‌ي آن غلط است.
تکرار مي‌کنم: ازدواج و تشکيل زندگي مشترک، به‌منظور رفع نيازها و حل مسائل طرفين مي‌باشد؛ وقتي ازدواج با معيارهاي اشتباه و از روي ناآگاهي صورت‌پذيرد، طرفين ناخواسته دچار انواع مسائل و مشکلات شده و ناچار مي‌شوند زمان و انرژي و امکانات خود را صرف رفع مشکلات کنند. به‌عبارت ساده، وقتي بين باورها، اولويت‌ها و انديشه‌ها، هدف‌ها و عقايد زن و مرد، هماهنگي وجود نداشته و درک و فهم مشترک بين آنان نباشد، زندگي مشترک در مسير برخوردها، تعارض‌ها، تهاجم‌ها، سوءتفاهم‌ها، بي‌تفاوتي‌ها و... قرارمي‌گيرد و هر دو طرف، دچار عواقب و نتايج منفي فراوان شده و زندگي‌شان، به صحنه‌ي کارزار تبديل مي‌شود و آنان را در اضطراب، تشويش و نگراني دائمي قرارداده و روحيه‌ا‌ي منفي و مأيوس را بر آنان حاکم مي‌گرداند.
در زندگي، هدف‌ها به موازات باورها حرکت مي‌کنند. به اين‌معني که وقتي باور يا هدفي در ذهن‌مان فعال مي‌شود، رفتارهاي هيجاني متفاوتي را از خود بروز مي‌دهيم. به‌عنوان نمونه، در برابر يک موضوع، اگر آن را بپذيريم يا تحمل کنيم، واکنش احساسي و رفتاري متفاوت از خود نشان مي‌دهيم. به اين معني که وقتي وضعي را پذيرا مي‌شويم، يک يا چند ويژگي همسرمان هرچند برخلاف ميل‌مان باشد را پذيرفته، با موضوع مسؤولانه روبه‌رو شده و محترمانه و با انصاف، با همسرمان برخورد مي‌کنيم. از عملکرد او نمي‌رنجيم و در صدد انتقام برنمي‌آييم چراکه آن شرايط را پذيرفته‌ايم.
در حالي‌که وقتي موضوعي را تحمل مي‌کنيم، از عملکرد همسرمان دلگير شده و احساس دل‌سردي، ضعف، درماندگي و فشار کرده و دچار تشويش و اضطراب مي‌شويم و تصور مي‌کنيم در حق ما، ظلم مي‌شود. در اين شرايط، حالت دفاعي به‌خود مي‌گيريم و براي اين‌که ثابت کنيم حق با ماست، آگاهانه يا ناآگاهانه در صدد انتقام برمي‌آييم و خود را در مسير زندگي مشترک تلخي قرارمي‌دهيم.
بايد بدانيم کساني که اعتمادبه‌نفس بالايي دارند، انعطاف‌پذير بوده و به‌راحتي شرايط بيروني را پذيرا مي‌شوند و مسؤولانه با آن برخورد مي‌کنند اما افرادي که از کمبود اعتمادبه‌نفس رنج مي‌برند، انعطاف‌پذيري کم‌تري دارند و هرگونه نرمش در برابر شرايط نامساعد را به‌منزله‌ي شکست براي خود تصور مي‌کنند و براي نشان‌دادن اعتمادبه‌نفس کاذب خويش، با قاطعيت و يک‌دندگي در جايي ‌که مي‌بايست کوتاه بيايند، مي‌ايستند و شکست خود را با تصميم‌هاي اشتباه فراهم مي‌آورند.
وقتي آگاهي‌هاي زن و شوهر بالا باشد، هريک با همدلي و انعطاف‌پذيري بيش‌تر، سعي‌مي‌کنند احساس بهتري نسبت به ديگري پيدا کنند و هر دو، احساس برنده شدن داشته باشند. در چنين شرايطي، زن يا شوهر سعي‌نمي‌کند با کنترل ديگري، قدرت خود را به رخ او بکشد و او را در حالت تدافعي قرار داده و احساس بازندگي را به همسرش تحميل کند.
هر زن و شوهر براي اين‌که زندگي مشترک خود را در مسير مثبت و درست قرار دهد، مي‌بايست از خود بپرسد:
* براي بهتر ساختن رابطه‌ي بين خود و همسرم، چه کارهايي مي‌توانم انجام دهم؟
* در رابطه با همسرم چه هدف‌هايي را دنبال مي‌کنم؟ اين طرز انديشه و نحوه‌ي عملکرد، مرا به هدف‌هايم که داشتن زندگي مشترک شاد و آرام است، رهنمون مي‌کند يا مرا از آن‌ها دور مي‌سازد؟ به عبارت ديگر، آيا رفتار و ابراز احساسات و انديشه‌هايم، در مسير هدف‌هايم قراردارند يا بر ضد آن‌ها هستند؟
* روش زندگي‌ام تحت تأثير عوامل مثبت و سازنده است يا منفي و مخرب؟
* در مسير دست‌يابي به هدف‌ها، عوامل منفي که مي‌بايست آن‌ها را کنار گذاشت و هم‌چنين نقاط قوت و عوامل مثبت که بايد بيش‌تر به آن‌ها تکيه کرد، کدام‌اند؟
* سبک زندگي من با معيار و ارزش‌هايم، به‌صورت واقعي هماهنگي دارد يا نه؟
* در زندگي مشترک، چه‌قدر تلاش مي‌کنم که باورها، اولويت‌ها، انديشه‌ها و عملکرد و به‌طور کلي هويت خود و همسرم را بشناسم؟ به تفاوت‌ها، تضادها و تفاهم‌ها، چه‌قدر توجه مي‌کنم؟ براي تفاهم و نزديکي بيش‌تر، چه شيوه‌هايي را به‌کار مي‌گيرم؟
* در زندگي مشترک، به هدف‌هاي مشخص‌ خود بيش‌تر توجه دارم يا داشتن رابطه‌ي بهتر با ديگران را ترجيح مي‌دهم؟
* کدام رفتارها به من کمک مي‌کند تا با اتکاء به آن‌ها، رابطه‌ي زناشويي خوبي را با همسرم تجربه کنم؟
* به چه طريقي مي‌توانم حس احترام خود را به همسرم نشان دهم؟
* آيا شما جزو آن گروه از زن و شوهرهايي هستيد که بيان انديشه‌ها و احساس‌هاي واقعي‌تان به همسرتان، براي‌تان مشکل است؟

بايد دانست که مبادله‌ي انديشه‌ها و احساسات صادقانه بين زن و شوهر، بسيار مفيد بوده و باعث صميميت بيش‌تر آنان مي‌گردد.
يافتن پاسخ‌هاي مثبت و مناسب به پرسش‌هاي بالا، آگاهي شما را نسبت به شناخت نيازها و چگونگي رفع نيازهاي خود و همسرتان افزايش داده و شما را در مسير ساخت زندگي زناشويي موفق و پربار قرارمي‌دهد!

خدایا دلم به سان قبله نماست...وقتی عقربه اش به سمت "تو"می ایستد آرام می شود

"ان الله مع الصابرین ...همانا خداوند با صابرین است"

تشکرات از این پست
zahra_53
دسترسی سریع به انجمن ها