پاسخ به:طرح وقف، جوشش پایدار احسان
یک شنبه 22 آذر 1394 6:50 PM
اگر لحظه ای سر از خاک برگیری و به آسمان دل ببندی، گوشه ی چشمی از زیبایی بی نظیر جمع واقفان را نشانت می دهند. آن وقت است که واله وشیدا خواهی شد. جا دارد که دیگر میلی به ماندن نداشته باشی. تنها همان نیم نگاه بس است تا دل از انسان برباید و او را بیقرار رفتن و عروج کند. عجیب است تماشای آن سدره المنتهی، که خوبان عالم همه جمعند و مولای خویش را چون نگین دربر گرفته اند و جمالش را نظاره گرند. چه لذتی می برند این خیل مستان که اینگونه گرد مقتدایشان جمع گشته اند.
تماشای این صحنه هر صاحبدلی را بی قرار می کند. میخواهی بال بگشایی و بی درنگ خود را به خیل مستان برسانی. اما پرواز را از کجا باید شروع کرد؟ از کدام قلّه باید به طیران درآیی؟ کدامین سکو و منزل است که تو را به آن افق شورانگیز برساند؟
آن رندان مست از کدامین سبو جرعه ای سرکشیده اند که گرداگرد چنین نگینی حلقه زده اند؟ بین حلقه و نگین باید تناسب و شباهتی باشد تا در کنار هم جمع گردند. اگر نگین خیل واقفان امیرالمومنین است که تمام وجود خویش را وقف اسلام کرد، چرا حلقه نشینان کوی دوست چنین نباشند.آری، وقف راه اتصال به حلقه واقفانیست که نگینش شاه عالمین است.
وقف سکوی عروجیست که ویژگی ماندگاریش، توانی به انسان می بخشد که تا ملکوت پیش رود. دوام آثار و پاداشش، مدام به مدد واقف می آید تا اوج و عروجش را به کمال برساند.
ثمره وقف کردن دوبال است که در عوض دوچشم عطایت می کنند. یکی را به خاطر چشم بستن از دنیا و دیگری را به خاطر چشم دوختن به عقبی. از یک سو باید از زنجیرهای تعلق آزاد گردی تا سبکبال گردی و از دیگر سو باید هدف و جهتی داشته باشی تا سرگردان نشوی. وقتی تعلقات مادی را از پای طلب بگشایی و تنها چشم به رضا و عطای محبوب بدوزی، پر پروازت می دهند تا به آسمان ها عروج کنی و جمال یار را به تماشا بنشینی و آنجا دو رکعت عشق به مولای واقفان علی علیه السلام اقتدا کنی. و چه شیرین است این اقتدا.