پاسخ به:صنایع دستی ایران
دوشنبه 16 آذر 1394 10:13 PM
دامنه گسترده هنرهاي دستي هميشه يكي از جولانگاههاي هنرنمايي هنرمندان ايراني و جلوه گاهي براي آداب و رسوم و سنتهاي ميهن عزيز ما بوده است . اين سنت گرايي هنرمندان خود از پايه هاي اصلي پايداري و بقاي فرهنگ و هنر كهن ايران زمين ميباشد. هنرمندان اين مرزو بوم در سخت ترين روزگارها كوشيده اند تا آثاري پديدآورند كه نمايشگر فرهنگ پاك ايران باشد . بر ماست كه كار آنها را ارج نهيم و در شناساندن و شناسايي آن بكوشيم .
در اينجا بر آنيم كه پيرامون صد سال هنر زري بافي در ايران گفتگو كنيم كه از سالها و سالهاي بسيار دور در ايران متداول و مرسوم بوده است . در خلق يك اثر هنري ، هر آن زمانيكه سلامت نفس و نظر و چيرگي تام و تمام فني ، كه همه از طريق رياضت و ممارست آگاهانه حاصل ميگردند به هم آميخته شود، آنوقت است كه پرواز آغاز شده و در اين گيرو دار آثاري ماندني ترند كه در هفت آسمان كمال هنري عيار و درجه و مقام هنرمندشان بالاتر نشسته باشد .
اما اينكه زري بافي چيست؟ در جلد دوم فرهنگ دكتر معين آمده است: زري يعني پارچهي ساخته شده از زر (طلا). پارچهاي كه پودهاي آن از طلا است زري يا زربفت پارچه اي ظريف و بسيار گران بهاست كه چله يا تار آن از ابريشم خالص است و پودهاي آن ابريشم رنگي و يكي از پودها، نخ گلابتون است كه مي تواند زرين يا سيمين باشد.
تاریخچه زری بافی
راجع به زری بافی ایران نیز مانند قالی از دوران خیلی قدیم اطلاع زیاد در دست نیست ولی شواهد زیاد موجود است. در مورد تاریخچه زری بافی باید گفت که بافت پارچههايي كه درمتن و نقوش آنها، نخهاي گلابتون به كار گرفته شده بنا به روايات تاريخي به دو هزار سال پيش ميرسد. هردودت مورخ مشهور يوناني نوشته است : روميان به خاطر زيبائي و اشتهار زربفتهاي سنتي ايران همه ساله مبالغ هنگفتي ميپرداختند. فيلوسترات نيز گفته است : اشكانيان، خانه هاي خود را با پردههايزري يراق دار كه از پولكهاي نقره و نقوش زرين ، تزئين شده بود مي آراستند. بدون شك بافتن پارچههاي زربفت، مانند قالي و گليم از زمان هخامنشيان در ايران مرسوم بوده است زيرا در بسياري از نقوش برجسته تخت جمشيد، شوش و حتي پاسارگاد، نقوشي در حاشيه هاي لباس شاهنشاهان و درباريان به چشم مي خورد كه حاكي از اين است كه لباس آنها از پارچه هاي زربفت بوده،به علاوه در حاشيه لباده و حاشيه آستينها و يقه لباس، قطعاتي از طلاي ناب به شكل شير، مرغ، ستاره با گل پنجپر و يا نقوش هندسي مانند مثلث و غيره ميدوختند و بسياري از اين قطعات طلا، امروزه در موزه ايران باستان و موزه هاي ديگر دنيا موجود است كه متعلق به عهد هخامنشي ميباشد. نساجی ایران در این دوره به ویژه در بافت پارچههای ابریشمی، پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشتند. اسکندر مقدونی با همه دشمنیش با ایرانیان، بنا به نوشته های هرودوت و پلوتارک از هنگام ورود به ایران تا هنگام مرگش، لباسهای زربفت ایرانی بر تن میکرد. پس از نابودی هخامنشیان، و در دوره اشکانیان دیگر آن شکوه و بزرگی در صنایع و هنرها ، به ویژه در بافندگی، بوجود نیامد … تنها چند تکه از پارچههای ابریشمی در سرزمین لولان در چین پیدا شده که در آن روزگار آخرین مرز ایران در شرق دور بوده است.
از دوره ساسانيان نيز در كليساها و موزههاي خارج از ايران، نمونهاي متعدد زري موجود است. بسیاری از تاریخدانان بر این باور هستند که این دوره، دوره شکوفایی و طلایی هنر و تمدن ایران بوده است. بسیاری از بافتههای این دوره در کلیساها و موزههای غرب، به یادگار مانده است.
زريهاي دوره ساسانيان به قدري مورد توجه بود، كه از تمام نقاط دنيا خواستار آن بودند و وقتي كسي به ايران مسافرت ميكرد، بهترين هديه اي كه مي توانست به ميهن خود ببرد يك قطعه زري بود.
پس از یورش تازیان به سرزمین ایران، شیرازهی فرهنگ و تمدن ایران از هم گسیخت به ویژه در زمینهی بافت پارچههای زربفت. این وضعیت اسفبار در ایران ادامه داشت تا زمان سلجوقیان.دروران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوبارهی هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آنها دیده میشود. در این دوره پیچیدهترین نقشهها بافته میشد.
پس از سلجوقیان، هنر رو به خاموشی گرایید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همه چیز و همه کس را تا لبهی پرتگاه نابودی پیش برد. در دوران مغولان کشتار و ویرانی چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و باالطبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمایی داشتند و نه حکومت چنینی چیزی میخواست. هر چند که در اواخر حکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچگاه شکوه دوران پیشین، تکرار نشد.
فن زري بافي در دوران صفويه به منتهاي كمال خود رسيد. به حقيقت بايد گفت دوران صفويان، اوج شكوه و بلندي هنر و تمدن ايرانيان بوده است كه پس از اسلام مانند آن ديده و شنيده نشده است. و امروز اگر کسی به کارگاههای زری بافی هنرهای زیبای کشور مراجعه کند، با دیدن دستگاههای زری بافی آن کارگاههای که نمونه ای از دستگاههای قدیم است توجه خواهد کرد تا چه حد فن زری بافی در عهد صفوی تکمیل شده بود.
آنان دوباره نام ايران را در انديشهها زنده كردند. پارچههايي كه در دوران شاه عباس بافته ميشد، در همهي تاريخ مانند ندارد. شاه عباس در اصفهان كارگاهي بهنام كارگاه شاهي ساخته و از هنرمندان زريباف ميخواهد تا در آنجا كار كنند. اين كارگاه به شكل انحصاري براي دربار شاهي پارچههاي بسيار نفيس ميبافت و نام آن شهره ي آفاق گشته بود. از اين دوران هم نمونههاي بسياري باقي مانده كه حتي امروز، ديگر كسي نميداند كه آن استادان زبردست، اين پارچهها را بافتهاند!!
با سقوط صفويان به دست افغانها، چراغ هنر ايران هم رو به خاموشي گراييد. افشاريه و زنديه و قاجاريان هم هيچ كاري براي نجات آن انجام ندادند.
در دوران پهلوي ديگر كسي خبري از بافت پارچههاي زربفت و مخملين و گرانبها نداشت. تنها برخي خانوادهها پنهاني در خانه خود پارچههايي بافته و پس از كهنه كردن آن به نام پارچه عتيقه، به قيمت گزاف آن را ميفروختند… كاشان يكي از شهرهايي بود كه از آغاز در بافت پارچههاي گوناگون شهره بود. استاد محمد خان نقشبند اين هنر را دوباره زنده مي كند و فرزندانش راه پدر را ادامه ميدهند. در دوران پهلوي به دليل نياز دربار براي لباسهاي زربفت چه براي پوشش و چه براي هديه دادن، بار ديگر بافت پارچههاي زرباف رونق گستردهاي گرفت به ويژه در زمان تاجگذاري كه لباسهاي دربار بايد از اين پارچههاي بافته ميشد….. . باورود ماشين هاي بافندگي و آسان شدن فن بافت در اوايل دوره پهلوي، اين هنر تقريباً به جز در چند زيرزمين خانه هاي سنتي كاشان، يزد و اصفهان، در جاي ديگري وجود نداشت. تا اينكه خبر بافت پارچههاي زربفت در كاشان به گوش رضاشاه ميرسد و همزمان با گشايش مدرسه صنايع مستظرفه قديم يكي از استادان بزرگ اين رشته به نام محمد طريقي از كاشان به تهران منتقل شد و اين رشته رو به نابودي را در شرايط سخت گسترش داد و شاگردان بسياري تربيت كرد، تاجايي كه در سال 1352 در تهران اساتيد متخصص در رشته بافت زري و مخمل به بيش از هفتاد نفر رسيده بودند. اما اكنون استاداني كمتر از تعداد انگشتان دست در اين رشته فعاليت دارند.
پس از انقلاب چون كسي نيازي به اين لباسها نداشت كم كم بافت آنها محدود شد و حتي صادرات آن هم قطع گرديد. بسياري از استادان رفته رفته بازنشسته شده و بسياري هم چهره در خاك پنهان كردند. بسياري از دستگاههاي بافت، ديگر بافندهاي ندارد و دير يا زود ميشنويم كه اين هنر ارزشمند و باشكوه ايران، پس از قرنها براي هميشه نابود گشت و تنها بايد در موزههاي كشورهاي غربي نمونههاي آن را ببينيم اكنون تنها در كارگاه زريبافي سازمان ميراث فرهنگي كشور در تهران و هنرستان هنرهاي زيباي اصفهان و ميراث فرهنگي كاشان، نمونههایي از انواع زري و مخمل بافته ميشود.
كاشان شهری است که از قدیم الایام هنر نساجی آن شهره آفاق بوده و زمانی در این شهر بیش از چهل نوع پارچه مختلف بافته می شده است. امروزه از آن همه تنوع فقط می توان چندتایی (و از جمله زری بافی) را در کارگاهی به نام مرکز هنرهای سنتی کاشان واقع در خیابان غیاث الدین جمشید و در کنار برج و باروی هزار ساله شهر مشاهده نمود.
نقوش پارچه های ساسانی در تناسب و هماهنگی طرح و رنگ به نهایت درجة هنری رسیده بود. ترکیبات نقوش ساسانی، برگرفته از مرغ و پرندگان، جانوران و شکارگاه و سواران و طرحهای تجریدی و انتزاعی بود. پس از ساسانیان،به علت حرمت بهره گیری از طلا برای مردان ،مدتی نسبتا” دراز، بافت پارچههای زربفت به تعویق افتاد تا اینکه بافتن پارچههای زربفت،در دوره سلجوقیان رونق یافت. در دورههای اسلامی ، نقوش حیوانات و پرندگان مانند شیر،عنقا و عقاب که زربفت شدهاند و در متن پارچهها ،جلال و شکوهی داشتند از پیشرفت تکنیک پارچه بافی درعصر سلجوقیان است . طرحهای شقایق و نیلوفر آبی نیز از عناصر تزئینی در بافت پارچه های این دوره است . در دورههای بعد ،تدریجا”طرحهای تازهای به ابتکار طراحان و بافندگان ایران به منّصه ظهور رسید ودر هویتی مستقل ، دوره معتبر و اصیل نساجی صفویه را بنیان نهاد. اما پیش از آن یعنی در عصر مغول ،سالهای فراموشی نساجی ایران بود و زری بافان از بیم مرگ ، متواری شده و در خفا میزیستند . تزئین پارچههای یاد شده عبارت بوداز اشکال انسانی،تصویر حیوانات و پرندگان وگل و گیاه و گاهی نیز تصاویر داستانهای رزمی و بزمی برآنها نقش بسته است . به لحاظ کیفیت طرح ها و نقش های به کار رفته در دوره های قبل و بعد از اسلام، هر دوره ای بیانگر اصالت فرهنگی و تاریخی زمان خویش است و همسانی و اتحاد کاملی با دیگر هنرهای آن روزگار دارد. به طور مثال، طرح هایی را که بر روی ظروف فلزی دوره ساسانی و سفالینه های آن زمان دیده می شود بر روی پارچه های آن زمان نیز می توان یافت و یا در دوره اسلامی، طرح هایی را که به شکل شکارگاه ترسیم می شده با همان شیوه و سبک می توان در پارچه ها رؤیت کرد.
کاربرد پارچههای زربفت
این پارچه ها، برای تن پوش پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان به کار میرفت . همچنین به عنوان یک هدیه ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه به حساب میآمد.
بافندگان مشهور گذشته
نساجان و بافندگان مشهور این عهد ،عبارت بودند از:
غیاث، عبدالله بن غیاث، ابن محمد، معزالدین، ابن غیاث، عیسی عباسی، خواجه قیاس الدین علی نقشبند، حسن بن غیاث، یحیی بن غیاث، معز الدین غیاث، آبان محمد، محمد خان کاشی، علی خان کاشی، اسماعیل کاشی
بافندگان مشهور امروز
نام حدود پنجاه نفر از استادان بزرگ کارگاه زریبافی تهران از سال 1309 خورشیدی تا 1369.
حبیب الله طریقی محمد طریقی عباسعلی طریقی عباس طریقی کاشانی محمد فرزاد محمد دهقانی، حسن درویش ، سید عبدالله سلامی ، سید مهدی آشفته، حبیب الله واقفی ، محمد مفتخرینژاد، اسلام رحیمی، عباس نوایی مقدم ، سید رحیم حسینی، عبدالله پورکاشانی ، سید قدیر صفوی ساوجی، حسین سمنانی زاده، رضا الهامی ، سید علی آشفته، فضلالله صدفی پور، رضا اشراقیان، محمد اشراقی، ذبیحالله احمدی ، علی جان عسکری، یدالله معتمدی، رضا رضایی جلفایی، کریم خفاییپور، رضا عشاق، حسین رضایی، تقی داراییباف، سیفالله مناجاتی کاشانی، ماشاءالله عنایتی کاشانی، سید حسین مژگانی ، سید مهدی مژگانی ، صمدعلی شکوهفر، محمود محمودی ، محمد سلیمیان ، دلاور هاشملو، عیسی هاشملو، عباد هاشملو، قربان ریوندی، اصغر بهمنآبادی، زینب حقیری.
زربفت چگونه به خارج رفت
پیدا کرد. نخست همان راه تجارت و داد و ستد بود. دیگر راه هم جنگهای صلیبی بود که باعث شناخته شد. سپاهیان مسیحی در همین جنگها پارچههای ایرانی را از فلسطین با خود به اروپا بردند و این پارچهها آنقدر در نظر آنها ارزشمند بود که اشیای گرانبهای کلیسا را در آن میپیچیدند. حتی برخی از مسیحیان از پارچههای زربفت به عنوان کفن استفاده میکردند. اروپاییان در آغاز نمیدانستند این پارچههای افسانهای بافتهی کدام کشور است و تنها شنیده بودند که از شرق میآید. اما به مرور دریافتند اینها مربوط به سرزمین ایران و دوران ساسانی است. هیوان تسانگ که یک مسافر چینی است و در سال 630 میلادی به ایران آمده بود، حدود 25 گونه مختلف از پارچههای ایرانی را که دیده بود ، خریداری کرده و با خود به چین برده بود…
مهمترین مراکز بافت
مشهورترین مراکز نساجی در دوره صفویه، شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، قم، ساوه و… بوده است. اما بافندگان شهرهای کاشان، یزد و اصفهان در بافتن پارچه های نقشدار شهرة آفاق بودند.
پارچههای زربفت تاریخی
قدیمیترین زری از دوران صفوی، زریهایی است که چندین سال پیش در نزدیکی آرامگاه بی بی شهربانو در قبر یکی از بزرگان عهد سلجوقی پیدا شد و امروز قطعات مختلف آن در موزه های مختلف دنیا پخش شده است. باز از آن قدیم تر اطلاعی است که نویسندگان قرون 2 و 3 هجری به ما میدهند و آن این است که ایالات خوزستان، گیلان، استرآباد، طبرستان و خراسان هر کدام سالانه مقدار زیادی پارچههای ابریشمی و زری به صورت مالیات به دربار خلفای عباسی میفرستادند. این اطلاعات را پروفسور پوپ جمع آوری کرده و در جلد دوم کتاب هنر ایران چاپ کرده است. در قرن 3 و 4 هجری، هنوز پارچههای زربفت ایران طبق اصول و سنن هنر ساسانی بافته می شد. نقش این پارچههای زری دو حیوان فرضی را نشان می دهد که در فردوس، برگهای درخت جاویدان را که در کنار آب حیات روئیده می خورند. در حدود 1200 سال پیش مسافران اروپایی این پارچه زربفت را به هنگام مسافرت به ایران به دست آورده و باقی مانده های صلیب مقدس را در آن پیچیده، همراه خود به کشور فرانسه برده و به کلیسای شهر نانسی در فرانسه هدیه کرده اند و امروز در همان کلیسا محفوظ است. در حدود 1200 سال قبل یک پارچه زربفت که یادگار هنر هخامنشی روی آن دیده می شود از ایران خریده شده و برای پوشانیدن روی قبر یکی از مقدسین کلیسای شهر «سانس» در فرانسه به کار برده شده و امروز در همان کلیسا محفوظ می باشد. نظایر این نقش هنوز روی چادر شبهای قاسم آباد و روی گلیم های بافته شده در نقاط مختلف ایران دیده می شود. از آن قدیمتر اطلاعی است که ما از زری های ایران داریم، و آن نقوش برجسته طاق بستان است که شاه را با لباسهای زربفت و زیبا، در دامنه کوه نشان می دهد، این نقوش متعلق به عهد ساسانی است.
در موزه کاخ کرملین در مسکو، چند قطعه لباس از زری ایران به چشم میخورد که در زمان صفویه در ایران بافته شده و به مسکو فرستاده شده. این زریها برای لباس تزارها و درباریان مسکو یا برای کشیشان و روحانیان به کار رفته شده است. به همین طریق در موزه ارمیتاژ در لنینگراد، قطعاتی از زری های عهد ساسانی و صفوی موجود است. در موزه استکهلم نیز لبادهای از عهد صفویه موجود است که معلوم نیست به چه طریق به آن محل رفته. درزمان شاه عباس دوم ،بافت پارچههای ارزشمند زربفت و مخمل زری ، بادقت و مهارت ادامه داشت و باقطعاتی از آنها نام بافنده آن که «غیاث » بود نقش بسته است در موزه متروپولیتن دو قطعه کوچک پارچه ابریشمی تاریخدار ، از زمانشاه عباس موجود است که روی آنها نام بافنده شاه حسین و تاریخ 1008 قمری ( 1588 م ) نقش بسته است . مثلا”درموزه «کوپریونیون » دو قطعه پارچه ابریشمی را میبینیم که روی آنها، منظرهای از داستان لیلی ومجنون دیده میشود.
وضعیت امروزی پارچههای زربفت
ایران قرن ها تولید کننده اصلی پارچه های زری برای دربارها و کلیساهای جهان، از لندن تا توکیو بوده است. پارچه های زربفت ایرانی در موزه های بزرگ جهان جای دارد و می طلبد توجه خاصی به این هنر داشته باشیم و ارزش بیشتری برای آن قایل شویم، چرا که بی توجه بودن به این امر مهم منجر به نابودی محض این رشته می شود. هنر زری بافی در حال حاضر در ایران در بدترین شرایط خویش در طول تاریخ دو هزار ساله آن است. اگر فقط بخواهیم تعداد دستگاه های بافت پارچه های زری را با دوره های قبل، مثلاً دوره صفویه مقایسه کنیم، متوجه این فرق فاحش و تأسف بار می شویم. اکنون نه تنها قدر و منزلت این هنر را کسی نمداند، بلکه عدم توجه ما، به نابودی این هنر با ارزش دامن می زند. این هنر پر ارزش اکنون مهجور و مظلوم واقع شده، ولی در دوره های گذشته هم پایه نگارگری، قلم زنی، سفال و… صاحب ارزش بوده و به آن پرداخته می شده است. اکنون کمتر کسی پیدا می شود که سختی های این کار را برای آموزش به جان بخرد. آکادمیک نبودن، نبود دسترسی به مواد اولیه مرغوب، منتقل نشدن هنر اساتید، حجیم بودن دستگاه نساجی، و عدم حمایت دولت همگی دست به دست هم داده اند برای اضمحلال این هنر کهن.
آشنایی با نحوه بافت
اصطلاحات بافندگي : قبل از آنكه به نقشه برداري از بافت هاي گوناگون زري بافي بپردازيم و قسمتهاي مختلف آنرا بطور خلاصه شرح دهيم لازم است با اصطلاحات بافندگي آشنا شويم، در بافندگي رشته نخهاييكه طول پارچه را تشكيل مي دهد (تار) و نخهاييكه در عرض پارچه قرار گرفته و به تار مي پيوندد (پود ) مي نامند براي اينكه پارچه اي بافته شود بايد تارهاي پارچه با پود آن بپيوندند براي حصول به اين پيوستگي بايد هر بار كه ماكوي حامل پود در دستگاه رفت و آمد مي كند قسمتي از تارها بالا بيايد و قسمت ديگر پايين بماند.
در فاصله اين دو قسمت كه آنرا (پا) مي نامند پود جا ميگيرد و همينكه پود بوسيله شانه فشرده شد پا عوض مي شود يعني دسته ديگري از پا ها بالا مي آيد و تار هاييكه بالا بوده اند پايين مي روند بدين طريق است كه ميان تار و پود پيوستگي حاصل و پارچه بافته مي شود و اصولا براي بافتن هر نوع زري و مخمل زري بايد رشته هاي تارو پودكه در دستگاه بافندگي هر كدام محل خاص و هر محل اصطلاح مخصوص خود را دارد و در جاي خود قرار مي گيرد تا امر بافندگي امكان پذير شود
چله كشي و اقسام آن :
چله كشي عبارت است از گذراندن تار از ورد ها طبق روش مخصوص . انواع و اقسام آن مطابق با تصويرهايي از چند نمونه بشرح زير مي باشد.
پس از آنكه چله كشي به پايان رسيد بايد كليه تار ها را از شانه گذراند معمولا تار از شانه اي كه در هر سانتي متر يا هر اينچ داراي دندانه هاي مختلف است مي گذرد . ممكن است از هر دندانه شانه 1-2-3-4-5 تار يا بيشتر عبور داد و اين كم و زياد شدن تعداد تار بمقدار تارهاي عرض پارچه اي كه مي خواهيم ببافيم بستگي دارد، پس كار شانه عبارت است از
1- عرض پارچه را ثابت نگه مي دارد
2- پود ها را بطور يكنواخت پهلوي يكديگر نگه ميدارد
نقشه و علامات قراردادي :
نقشه عبارات است از طريقه پيوستن تار و پود ،كه با دو روش نقشه بافت و حركت وردها مي باشد و بطور مختصر آنرا شرح مي دهيم ، علامت قراردادي ، براي روش اول در موقع ترسيم نقشه پارچه بر حسب اينكه دستگاه حركت ورد در طرف راست يا چپ دستگاه بافندگي قرار گرفته باشد، درهمان سمت نقشه چكشي ،خطوطي در امتداد وردها رسم مي شود كه هر يك نمايش يك تار يا يك دور رفتن يا برگشتن ماكو را نمايش مي دهد بافتهاي مختلف در زري بافي بسيار زياد است و موارد استثنايي نيز در بافتها يافت مي شود كه در كتاب صد سال زري بافي ايران اثر استاد محمد طريقي بطور كامل و دقيق آمده است.
تهيه نقشه :
پس از اتمام طراحي بافت و مراحل مختلف چله كشي طرح و نقش مورد نظر توسط طراح كه معمولا از بين اساتيد بزرگ نقاشي مي باشند تهيه مي گردد و با توجه به تراكم تار و پود طرح مورد نطر به روي كاغذ شطرنجي انتقال داده مي شود اين كار توسط نقشه كشهاييكه كاملا به طرح و انتقال آن بر روي كاغذ شطرنجي آشنايي دارند انجام مي گردد طراحان بايد از همه نكات نقشه كشي اطلاع داشته باشند. پس از انتخاب طرح و انتقال آن روي كاغذ شطرنجي از طريق ريسمان كشي نقشه بافته مي شود.
مراحل رنگرزي ابريشم
مراحل رنگرزي ابريشم و روشهاي آن با رنگهاي نباتي مهمترين عامل بوجود آوردن زيبايي پرشكوه و دلپذير زري هاي ايران است رنگها معمولا از گياهان گرفته مي شوند و ماده رنگ كننده آنها از ريشه يا تنه درختان ، برگها ، گلها ، ميوه ها يا پوست آنها باشد، بعنوان مثال رنگهاي طبيعي كه مورد استفاده بوده و اطلاعات كامل آنها در دسترس است عبارتند از:
1- پوست گردو
2- ريشه رناس
3- زرد چوبه
4- پوست انار
5 – زعفران
6- قرمز دانه
7- نيل
8- برگ سماق و غيره
9-اسپرك
دستگاه زري بافي ، وسايل و ابزار مورد نياز
دستگاه زري بافي و مخمل زري از قديم الايام از (چوب يا الوار) ساخته مي شده ابزار و وسايل مورد نياز نام و اصطلاح هايي را كه بكار مي رود بشرح تصاوير زير جهت آگاهي و آشنايي بينندگان ، دانش پژوهان و علاقمندان تهيه و تقديم مي گردد.
مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...