0

گوشه هايي از کارهاي علمي امام حسن عسگري سلام الله عليه

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:گوشه هايي از کارهاي علمي امام حسن عسگري سلام الله عليه
جمعه 13 آذر 1394  11:54 AM

6. برخورد با انحرافات و تحريفات

 

 

از ديگر فعاليتهاى علمى و فرهنگى امام عسكرى عليه‏السلام برخورد با بدعتها، تحريفات و

انحرافاتى بود كه در جامعه پيش مى‏آمد؛ مخصوصا اگر اين انحرافات از ناحيه اهل قلم و دانشمندان

و علما سر مى‏زد، حضرت نسبت به آن خيلى حساس بود، و اين خود درس بزرگى است براى علما

كه در مقابل انحرافات و تحريفات و بدعتهايى كه در جامعه ايجاد مى‏شود، سكوت اختيار نكنند. 

به نمونه‏اى در اين زمينه توجه فرماييد: 

«اسحاق كِنْدى» كه از فلاسفه اسلام و عرب به شمار مى‏رفت و در عراق اقامت داشت، كتابى

تأليف كرد به نام «تناقضهاى قرآن»! او مدتهاى زيادى در منزل نشسته و گوشه‏نشينى اختيار كرده و

خود را به نگارش آن كتاب مشغول ساخته بود. روزى يكى از شاگردان او به محضر امام عسكرى

عليه‏السلام شرفياب شد. هنگامى كه چشم حضرت به او افتاد، فرمود: آيا در ميان شما مرد

رشيدى وجود ندارد كه گفته‏هاى استادتان «كندى» را پاسخ گويد؟ شاگرد عرض كرد: ما همگى از

شاگردان او هستيم و نمى‏توانيم به اشتباه استاد خود اعتراض كنيم. امام فرمود: اگر مطالبى به

شما تلقين و تفهيم شود، مى‏توانيد آن را براى استاد خود نقل كنيد؟ 

شاگرد گفت: آرى! حضرت فرمود: بعد از برگشتن نزد استاد با او به گرمى و محبت برخورد كن و

سعى نما با او انس و الفت پيدا كنى. هنگامى كه كاملاً انس و آشنايى به عمل آمد، به او بگو:

مسئله‏اى براى من پيش آمده است كه غير از شما كسى شايستگى پاسخ آن را ندارد و آن اين

است كه: آيا ممكن است گوينده قرآن از گفتار خود معانى‏اى غير از آنچه شما حدس مى‏زنيد، اراده

كرده باشد؟ 

او در پاسخ خواهد گفت: بلى! ممكن است چنين منظورى داشته باشد. در اين هنگام بگو: شما

چه مى‏دانيد، شايد گوينده قرآن معانى ديگرى غير از آنچه شما حدس مى‏زنيد، اراده كرده باشد و

شما الفاظ او را در غير معناى خود به كار برده باشيد! امام در اينجا اضافه كرد: او آدم باهوشى

است، طرح اين نكته كافى است كه او را متوجه اشتباه خود كند. 

شاگرد به حضور استاد رسيد و طبق دستور امام رفتار كرد تا آنكه زمينه براى طرح مطلب مساعد

گرديد. سپس سؤال امام را مطرح و جواب پيش‏بينى شده را گرفت. استاد كه مى‏دانست شاگرد او

چنين سؤالى را از پيش خود نمى‏تواند طرح نمايد و در حدّ انديشه او نيست، رو به شاگرد كرد و

گفت: تو را قسم مى‏دهم كه حقيقت را به من بگويى، چنين سؤالى از كجا به فكر تو خطور كرد؟ 

شاگرد: چه ايرادى دارد كه چنين سؤالى به ذهن من آمده باشد؟ 

استاد: نه! تو هنوز زود است كه به چنين مسائلى رسيده باشى. به من بگو اين سؤال را از كجا ياد

گرفته‏اى؟ 

شاگرد: حقيقت اين است كه «ابو محمد» مرا با اين سؤال آشنا كرد. 

وجود پرسش و طرح شبهه مى‏تواند باعث بالندگى و رشد جامعه شود، به شرطى كه به آن پاسخ

صحيح و هدايتگر داده شود. 

استاد: اكنون واقع امر را گفتى. سپس افزود: چنين سؤالهايى تنها زيبنده اين خاندان است [آنان

هستند كه مى‏توانند حقيقت را آشكار سازند]. آن‏گاه استاد با درك واقعيت و توجه به اشتباه خود،

دستور داد آتشى روشن كردند و آنچه را كه به عقيده خود درباره «تناقضهاى قرآن» نوشته بود، تماما

سوزاند.(18)

 

1. رجال، شيخ طوسى، چاپ نجف، المكتبة الحيدرية، 1381 ه . ق ، ص 427. 

2. سيره پيشوايان، مهدى پيشوايى، ص 627. 

3. بحار الانوار، بيروت، ج 2، ص 150، ح 25؛ رجال النجاشى، ابوالعباس نجاشى، قم، مكتبة

الداورى، 1402 ه . ق، ص 447، شماره 1208. 

4. بحارالانوار، ج 2، ص 150، ح 27. 

5. فلاح السائل، سيد ابن طاووس، قم، دفتر تبليغات، ص 183. 

6. الذريعة الى تصانيف الشيعة، آغابزرگ تهرانى، تهران، المكتبة الاسلامية، ج 3، ص 149؛ آشنايى

با متون حديث، مهريزى، قم، مركز جهانى علوم اسلامى، چاپ اوّل، ص 77. 

7. ر. ك: الذريعة الى تصانيف الشيعة، ج 4، صص 283 ـ 297؛ آشنايى با متون حديث، مهريزى، ص

77. 

8. الذريعة الى تصانيف الشيعة، ج 3، ص 149. 

9. تدوين السنة، سيد محمد رضا حسينى، قم، مكتب الاعلام الاسلامى، 1418 ه . ق ، ص 185. 

10. حياة الامام العسكرى، محمدجواد طبسى، قم، دفتر تبليغات، ص 223؛ تاريخ الشيعة، شيخ

محمد حسين مظفر، مكتبة بصيرتى، ص 62، 78 و 102؛ سيره پيشوايان، ص 632. 

11. معادن الحكمة فى مكاتب الائمة، فيض كاشانى، ص 264. 

12. بحارالانوار، ج 50، ص 317. 

13. همان. 

14. اختيار معرفة الرجال، شيخ طوسى، دانشگاه مشهد، ص 575؛ بحارالانوار، ج 50، صص 219 ـ

323. 

15. نور الابصار، شبلنجى، ص167؛ مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، قم، كتابفروشى

مصطفوى، ج 4، ص 425؛ داستانهاى صاحبدلان، محمدى اشتهاردى، ج 2 ـ 1، صص 119 ـ 120. 

16. بحارالانوار، ج 50، ص 370؛ فصول المهمة، ابن صباغ مالكى، چاپ قديم، صص 304 ـ 305. 

17. مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 437؛ اثبات الهداة، حرّ عاملى، قم، مطبعة

العلمية، ج 3، ص 407، شماره 32. 

18. مناقب آل ابى طالب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 424؛ سيره پيشوايان، صص 628 ـ 630 با

تلخيص.

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها