2. پاسخ به پرسشهاي علمي
يكي ديگر از شيوههاي امام هادي عليه السلام در رهبري جامعه اسلامي پاسخ به پرسشهاي
علمي و شرعي بود كه به يك مورد اشاره مي كنيم:
در عصر متوكل، فردي مسيحي با زني مسلمان زنا كرد، آن گاه اسلام آورده و شهادتين بر زبان
جاري نمود. او را دستگير كرده و نزد متوكل عباسي آوردند. از ميان دانشمندان حاضر، يحيي بن
اكثم مهمترين دانشمند عصر، در مورد اين عمل چنين حكم نمود: مسلمان شدن او پليدي كفر و
عمل غير شرعي او را از بين ميبرد و حد شرعي بر او جاري نميشود. عدهاي از فقها گفتند: بايد
بر او سه بار حد جاري شود. برخي ديگر از فقها نظراتي ديگر اظهار داشتند. متوكل در مورد اين
مساله متحير شده و ناچار حقيقتحكم را از امام هادي عليه السلام جويا شد. آن حضرت با رؤيت
صورت مساله فرمود: «يضرب حتي يموت; آن قدر بايد شلاق زده شود تا بميرد.» يحيي بن اكثم و
ساير فقهاي عصر اعتراض كرده و گفتند: يا امير! چنين حكمي در كتاب خدا و سنت پيامبر وجود
ندارد، از او مدرك اين فتوا را بخواه. هنگامي كه متوكل از امام علي النقي عليه السلام مدرك
خواست، حضرت با اشاره به آياتي از سوره غافر براي او چنين نوشت: «بسم الله الرحمن الرحيم،
«فلما راوا باسنا قالوا آمنا بالله وحده و كفرنا بما كنا به مشركين فلم يك ينفعهم ايمانهم لما راو
باسنا سنت الله التي قد خلت في عباده و خسر هنالك الكافرون»; (9) «هنگامي كه عذاب شديد
ما را ديدند گفتند: هم اكنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايي كه همتاي او
ميشمرديم كافر شديم. اما هنگامي كه عذاب ما را مشاهده كردند ايمانشان براي آنها سودي
نداشت. اين سنتخداوند است كه همواره در ميان بندگانش اجرا شده و آن جا كافران زيانكار
شدند»
متوكل پاسخ امام هادي عليه السلام را پسنديده و دستور داد آن قدر به آن مرد مسيحي فاسق
شلاق بزنند تا بميرد.