آیا استقلال دادن به نوجوان کار درستی است ؟
پنج شنبه 12 آذر 1394 1:12 AM
بحث در باره استقلال همراه با شناخت وابستگی است، زیرا استقلال نقطه مقابل وابستگی است. هر انسانی از بدو تولد و حضور در عرصه حیات اجتماعی در بالاترین مرتبه وابستگی است وهر اندازه که توانمندی او افزایش یابد، از وابستگی اش کاسته می شود. یعنی توانمندی فرد نسبت مستقیم با استقلال او و نسبت معکوس با وابستگی وی دارد، به طوری که مشاهدات و روال رشد انسان نیز این نکته را تایید می کند. به عنوان مثال نوزاد در غذا خوردن صد درصد به مادر وابسته است، یعنی اگرمادر به او شیر ندهد به هیچ وجه قادر به غذا خوردن نیست. در حرکت و جا به جایی هم در نهایت وابستگی است، یعنی اگر مادر او را جا به جا نکند نمی تواند خود جا به جا شود. در نشستن و دیگر مسائل زیستی و حیاتی نیز چنین است. این وابستگی ها به مرور به سمت استقلال پیش می رود، اما هیچ گاه استقلال کامل و مطلق برای او فراهم نخواهد شد.
کودک از وقتی که بتواند به شکل چهار دست و پا راه برود، تنها در محوطه اتاق ، آزاد به حرکت است، آن هم مشروط برآن که به سوی اشیای خطر ساز مثل شکستنی ها، اشیای داغ یا پریز برق و ... نرود و از زمانی که قادر شد راست قامت و بر روی دو پا حرکت کند، پدر و مادر حیطه استقلال او را افزایش داده، با خرید کفش به او اجازه می دهند به فضای باز وارد شود. ولی بازهم حق ندارد به لبه پرتگاه ها یا مسیر وسائط نقلیه خطرناک برود. با افزایش رشد، کودک می تواند تا مدرسه طی مسیر کند، ولی ملزم است جز به سوی مدرسه به جای دیگر نرود و رفت و بازگشت او مقید به ساعت معین باشد. به این نحو است که بر استقلال او در حرکت و جا به جایی افزوده می شود، ولی این استقلال مطلق نیست. کما این که اگر چه در بزرگسالی رفت و آمد او کمتر مورد نظارت دیگران است، ولی حق شرکت در هر مجلس و محفلی را ندارد و اگر آن جا مجلسی برای انجام سرقت، استعمالمواد مخدر یا برنامه ریزی برای خیانت و فساد تشکیل شود، او حق آمد و شد به آن جا را ندارد و اگر چنین کرد تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.
بنابر آن چه بیان شد به این نتیجه می رسیم که:
الف) استقلال انسان امری تدریجی و متناسب با افزایش توانمندی های اوست و استقلال مطلق وجود ندارد.
ب ) هر موهبتی در مقابل وظیفه و مسئولیتی است. به عنوان نمونه همان گونه که بیان شد وقتی کودک توانست راه برود باید کفش بپوشد واز کفش خود مواظبت کند و ضمن حرکت ، کارهایی که به عهده اوست متناسب با سن و استعداد و توانش انجام دهد، یعنی به مدرسه برود و درس بخواند، به دانشگاه برود و تحقیق کند، در مجالس و محافل مذهبی و اجتماعی شرکت کند، و نهایتاً در پی معاش باشد و در تعامل های اجتماعی ، حقوق دیگران را رعایت نماید.
بدین ترتیب، هر اندازه استقلال افزایش یابد، انتظار رفتار معقول و معنی دار از فرد مستقل بیشتر خواهد شد و این انتظارت خود قیودی در برابر استقلال به شمار می آیند. به طور کلی آن چه بیان شد نماد کلی استقلال انسان در تمام دوران های زندگی است.
بنابراین چنانچه به ندرت و رغم روال قابل تصور، پدر و مادر، نوجوان بالغ را به کار خلاف امر کردند، استقلال حقوقی و شرعی به او اجازه می دهد تا در برابر این دستور مقاومت کند، ولی این مقاومت باید به نحوی عملی شود که با وظیفه مهم دیگری که رعایت حریم و حرمت والدین است، متضاد و متقابل نباشد و چنان مدبرانه و با ظرافت عمل شود که کرامت آنها مخدوش نگردد و به برخورد متقابل نینجامد، زیرا هیچ انسانی تا پایان عمرگسسته و رها از والدین نیست.
استقلال شرعی بیان شده همراه با رشد و بیداری غرایز، نوجوان را به سمت احساس وظیفه، افزایش درک و شناخت ارزش ها، تفکر مستقل، برنامه ریزی، عاقبت اندیشی، انتخاب مسیر، تلاش معنادار، ارائه پاسخ های معقول و هدفمند، سیاست گذاری حیاتی، شناخت امیال، حب و بغض ها و اشتیاق و تنفرها، هدایت می کند و در نتیجه به زندگی مستقل و تشکیل خانواده و زایش واحد اجتماعی جدید منجر می شود. این در حالی است که ارتباط حقوقی و عاطفی فرد با خانواده اولیه اش پابرجاست و تعهدات او کما کان محکم است و به لحاظ تربیتی و ارزشی ، استحکام خانواده دوم و آتی یا سوم بستگی تنگاتنگ با استحکام واحد اول دارد.
علاوه برآن چه بیان شد، که بیشتر به استقلال حقوقی و شرعی نوجوان مربوط می شود، شایسته است موارد دیگری از استقلال مانند استقلال اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، عاطفی و ... مورد بحث و نظر قرارگیرد.
ولی در دوران نوجوانی با شرکت درگروه هم سن و سال و آمد و شد به مجالس مذهبی و علمی، رجوع به کتابخانه ها و شرکت در اردوها، استقلال اجتماعی او معنای تازه به خود می گیرد و در مقابل انتظار دارد با تبدیل دخالت های والدین به نظارت، این استقلال به رسمیت شناخته شود؛ کما این که دیگر حاضر نیست شرکت او در مجالس خانوادگی حالت طفیلی داشته باشد و انتظار دارد از او به صورت جداگانه دعوت به عمل آید. همچنین او برای مسئولیت هایش در مدرسه، مسجد و محله ارزش قائل است و تشویش و دغدغه دارد. بنابراین ضروری است قبل از نوجوانی مبانی ارزشی فعالیت های اجتماعی به او آموزش داده شود تا در دوران نوجوانی دچار مشکل نشود. معاشرت های واجب مثل شرکت در جلسه های آموزشی، علمی و دینی را باید به او تفهیم کرد و حشر و نشرهای حرام را به او شناساند و با تعیین مصادیق عینی به او بصیرت و آگاهی داد. البته در ارائه این آگاهی باید توجه داشته باشیم که ذهن خفته نوجوان نسبت به مسائل مکتوم بیدار نشود و تذکرات، جنبه اشاعه زشتی پیدا نکند.