چگونه به فرزندمان کمک کنیم تا بحران نوجوانی را پشت سر گذارد؟
پنج شنبه 12 آذر 1394 1:10 AM
در قسمت قبل به شناسایی مشکل نوجوانان و والدین آنها و ارائه راهکارهایی در این زمینه پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم...
-والد ضبط رویدادهای خارجی است ( عوامل بیرونی ) که بدون سؤال حتی با زور بین تولد تا پنج سالگی در مغز شخص تولید می شود . ( مفهوم آموخته شده زندگی ) در جنبه والد شخصیت انسان ، تمام پندارها ، اخطارها ، قوانین و مقرراتی که بچه از پدر و مادر خود شنیده و در رفتار آنها دیده ، محفوظ است. امر و نهی ، محبت ها ، نوازش ها ، خنده ها ، اخطارها ، هشدارها یا صحبت هایی از قبیل "هرگز دروغ نگو" ، "مردم همیشه انسان را از روی دوستانش قضاوت می کنند" ، "اسراف گناه است" و غیره .
-کودک ضبط رویدادهای درونی است و یا به عبارت دیگر پاسخ یا عکس العمل او نسبت به آن چیزهایی است که می بیند و می شنود . مثلاً احساسی که از روی ترس مادر و پدر در طفل ایجاد می شود ( مفهوم احساس شده زندگی ).
-و اما حدود ده ماهگی "بالغ" در انسان شروع به رشد می کند .بالغضبط اطلاعاتی است که از راه تحقیق و سنجش و تجربه به دست آمده است ( مفهوم اندیشیده شده زندگی ) . از طریق بالغ است که انسان کوچک می تواند فرق زندگی را آن گونه که به او یاد داده شده ( والد ) ، احساس کرده ( کودک ) و بالاخره آن گونه که خودش استنباط کرده است ( بالغ ) متوجه شود. قدرت بالغ نیز اول در خویشتن داری نشان داده می شود .
احساسات برانگیخته شده انسان علامت آن است که کودک درون انسان بیدار شده و بنابراین اولین قدم برای تقویت بالغ ، آن است که به علائم والد و کودک حساسیت بیشتری داشته باشیم . این اولین گام برای خوب عمل کردن بالغ است.
در بسیاری از موارد همگام با نوجوانان ، در بزرگسالان شخصیت کودک در فعالیت می باشد. بنابراین چه بسا روابط پدر و مادران با فرزندان و دیگران ، کودکانه باشد ؛ یعنی با آنها احساسی رفتار کنیم و کودک وجودمان را با کودک وجود فرزندانمان درآویزیم ، عملی که به هیچ وجه نتیجه ای نخواهد داشت.
در دوران بلوغ ، شخصیت نوجوان بی نهایت قابل تحریک است.
باید نوجوان را طی سالیان دراز با تمرین ها و آموزش و تصمیم گیری های کوچک و اتخاذ مسئولیت اخلاقی برای تصمیماتش آماده ساخت . نوجوان باید هدف و مقصد داشته باشد . اگر طی سالیان دراز پدر و مادر سعی کرده باشند و نوجوان را با واقعیت ها ، ارزش ها ، اهمیت مردم و ارزش خودش آشنا کرده باشند ، در آن وقت می توان به بالغ نوجوان اعتماد کرد. او در چهارده سالگی در کامپیوتر ذهنش به اندازه کافی اطلاعات دارد تا بتواند با آن ، عواقب بسیاری از اعمال خود را بسنجد . اعتماد به نوجوان راه سازنده ای است که پدر و مادر می توانند برای مقابله با انواع و اقسام مسائل برهم زننده که یک جوان در حال بلوغ می تواند به خانه بیاورد از آن استفاده کنند . به عبارتی استفاده از تمام شیوه ها در جای درستش و به شکل درست آن توصیه می شود . ( حس زمانی و مکانی )
انسان هر قدر بیشتر درباره کودک و والد خود بداند بهتر می تواند آنها را از بالغ جدا کند و به همان اندازه بالغ او مستقل تر ، خودکفاتر و نیرومندتر خواهد شد. وقتی کسی قادر است بگوید این کودک من است ، یا این والد من است در حقیقت دارد با بالغ خود حرف می زند . در اثر همین سؤال کردنها انسان خودش را به سوی بالغ سوق می دهد . در یک موقعیت فشار و ناراحتی ، همین که انسان بپرسد " این کیست که در من عمل می کند" ، خود تسکینی است.
کودک درون خود را بشناسید و آسیب پذیری های آن ، ترسهایش و راه های اصلی ابراز این احساسها را ملاحظه کنید. والد درون خود را بشناسید و متوجه احکام ، تقاضاهایش ، وضعیت های تثبیت شده اش و راه های ابراز آن باشید.
نسبت به کودک دیگران حساسیت داشته باشید . با آن حرف بزنید و نوازش و حمایت کنید و آن را به خاطر ابراز نیروهای خلاقه اش تحسین کنید و بالاتر از همه به احساس غیر خوب او توجه داشته باشید .
به بالغ درون خود برای پاسخ به یک انگیزه و جدا کردن اطلاعات والد و کودک از واقعیت که به کامپیوتر ذهنش وارد می شود وقت بدهید و در صورت لزوم تا ده بشمارید. وقتی شک کردید ، کاری نکنید. هیچ کس به شما برای آنچه نگفته اید حمله نخواهد کرد. روی یک سیستم ارزش ها برای زندگی خود تصمیم بگیرید، بدون یک چهارچوب اخلاقی کلی نمی توانید به آسانی تصمیم بگیرید ، حتی تصمیم گیری در مورد مسائل کوچک روزانه .