هوالعلیم
دعانویسی و شیطان پرستی چه ارتباطی با هم دارند؟؟؟؟؟
مبدأ علوم غریبه و دعانویسی و جادوگری در خاور میانه
توجــــــــــــه: دوستان توجه داشته باشند که در این مقالت منظور از غیر ارگانیکها همان اجنه هستند
دوستان عزیز و سروران گرامی امروز قصد کردم با عنایات خفیه الهی مقاله ای منحصر به فرد در مورد علوم غریبه و جادوگری در اختیاراتان قرار دهم
الف- البته پر واضح است که طالبان فعلی علوم غریبه قدیم که اعمال غریبه انجام میدهد و برای رسیدن به مقصود از موکلین و ملائکه غیر ارگانیک استفاده مینماید دچار نکبت و آلام ناشناخته در زندگیش میشوند از مسلمات است من و دوستانم که سعی کردیم در این زمینه تحقیقاتی هر چند ناچیز انجام دهیم طی جمع آوری از نسخ قدیمه و مقالات و جروات جدیده متوجه شدیم علوم غریبه ای که الان در دست ماست برگرفته از دوره پر رونق و اوجی است که از هزاره سوم قبل از میلاد است میباشد که در آن (به طور مختصر) در منطقه یهودیه قدیم علوم سحری و جادویی که از مصر و هندوستان وارد این کشور گردید منجر به یک انقلاب عظیمی در بین عالمان علوم غریبه یهودی گردید که با تلفیق سبک مصری و هندی و چینی جادوگری یک سبک موثر و منحصر بفردی ایجاد نمایند که تاکنون با وجود از میان رفتن منابع اولیه آن بخش عظیمی از آن منابع به عنوان علوم لیمیا،سیمیا،هیمیا،کیمیا و ریمیا هنوز موجود است مورد استفاده قرار میگیرد جهت جلوگیری از اطاله مطلب خلاصه عرض مینمایم کلیه این علوم شیوه استفاده از مواد و عناصر طبیعی به اضافه دخالت مستقیم و غیر مستقیم موجودات غیر ارگانیک برای رسیدن به اهداف ساحرین میباشد که در منابع الهی و روائی ما نیز تفضیلان و تصریحاً بدانها اشاره گردیده یعنی تمامی شیوه های مختلف ساحری منجمله استفاده از ماتریسها و تکاثیر و طلاسم و الواح و غیره همه و همه طرق استفاده مستقیم از غیر ارگانیکها برای رسیدن به مطلوب که از آن جمله تحبیب و تغضیب و تدمیر اعداء و ایجاد حل و عقد در امورات زندگی و.... آن هم به شیوه نامحسوس است که منبع اصلی همه آنها الزاماً از خود همان غیر ارگانیکها منشأ گرفته که در ادوار مختلف زندگی نژاد بشر توسط خودشان به ایشان آموخته شده که البته برای شاهد این مدعا در قضیه مبارزه حضرت سلیمان (ع) با ساحران شیطان پرست گفته میشود: که خود شیاطین در آن زمان مستقیماً مقابل افراد (اهل خودشان) ظاهر میشدند و شیوه استفاده از خودشان را برای اهداف مختلف به انسانها آموزش میدادند که در منابع شریف اسلام مستقیما ذکر گردیده که: شیاطین به اهل خودشان وحی میکنند. وانگهی نظر مورخین ناقل داستان حضرت سلیمان این بود این علم اساساً برای برهم زدن زندگی اجتماعی بشر بوده و در مصحف شریف میخوانیم که خداوند برای جلوگیری از اعمال شیطانی مانند جدائی زوجین و عقد اعضاء و زندگی و .... خداوند حضرات هاروت و ماروت را برای این منظور مامور نمود تا جامعه رو به افول آن زمان را نجات بخشند. البته که نظر شیاطین از اینگونه آموزشهای شیطانی فقط ایجاد فتنه و آشوب و اخلال در روند زندگی بشر نبوده و نیست طی تحقیقات گروه کوچک ما متوجه شدیم افرادی که شیاطین با آنها در ارتباط بودند که این گونه روشهای نا مبارک را تلّمذ مینمودند این معامله را با بهای سنگین تری منعقد میکردند که داستان دکتر فارسوس اشاره مستقیم از این ارتباط میباشد در بعضی موارد فرد مرتبط علارقم کارهای شیطانی و خلاف شرع دین موجود میبایستی گمراهی و تباهی انسان را که رسالت تمامی شیاطین میباشد به شیوه بسیار بسیار لطیفی به وسیله وسایل ارتباط جمعی انتشار بدهند که در بعضی موارد بسیار موفق نیز عمل نمودند و توانستند افراد غافل زیادی را به دام بیندازند که در همین فضای مجازی خودمان نیز نمونه های مشابهی هست که شاید خودتان با آنها آشنائی داشته باشید اصلا در مورد یکی از شاخه های غریبه که علم منادیل و تسخیرات به آن گفته میشود عامل میبایستی برای تسخیر یک یا چندین غیر ارگانیک با ریاضات فراوان اقدام به گرفتن موکلی که مهر طاعت از آن اخذ بشود اقدام نماید که کلید این معما در خود مسئله به طور واضحی نمایان است اولا خود کلمه موکل یعنی کسی که فردی را به عنوان وکیل استخدام مینماید است و با مفهوم اصلی مطروحه در علم منادیل کاملا منافات دارد شخص تسخیر میکند تا فرد غیر ارگانیکی را برای انجام هر کاری وادار کند پس باید او موکل باشد نه وکیل درصورتی که با این معنی تحت اللفضی شخص مسخر کننده خودش وکیل است و این در اصلش یک توطئه بسیار زیرکانه ای است که واضعان این علوم یعنی شیاطین وضع نمودند یعنی شخصی که اقدام به تسخیر و گسترانیدن مندل میکند در اصل خودش را تحت تسخیر شیاطین میکند و موکلشان میشود. خلاصه اصل و ریشه وضع این علوم کاملا یک توطئه پنهان و یک انحراف عظیمی است که در اصل عرفان پاک بشری بوده که شیاطین با زیرکی تمام آن را نجام دادند و تا حدودی موفق هم بوده اند
اولا علمی که حضرات هاروت و ماروت برای درمان مرض رو به رشد سقوط جامعه بشری وضع کردند که در مصحف شریف ما نیز بدان اشاره مجمل و مستقیمی شده در اصل دو بلای بزرگ بر سرش آمده
تقریبا از میان رفته و منابع آن نیز ناپدید و نابود گشته
2- آن منبعی هم که الان موجود هست بشدت تحریف و آلوده به علوم غریبه شده
در منابع خطی ما کتابی داریم بنام سحر هاروت و ماروت که این کتاب اقدام عملی همین غیر ارگانیکها و موکلین انسانییشان است تا آن علم شریف و پاک را آلوده و تحریف نمایند ولی در تحقیقاتمان ما فهمیدیم که شیاطین برای تحریف هر عنصر الهی با دو شیوه عمل مینمایند آن هم یکی شیوه تلفیق حقیقت و دروغ و دوم تفسیر سفسطی و دروغی که لباس منطق در تن دارد از حقیقت است که میبینیم رسانه های بیگانه هم دقیقا از همین شیوه ها برای انحراف اذهان استفاده میکنند که یک سبک شیطانی میباشد ولی خوشبختانه با این روشها اگر شما یک شاه کلید در دست داشته باشید با کمی جهد و تلاش میتوانید تمام یا بخشهایی از حقیقت ناب را از خضعبلات مهمله پالاپش نمائید در این تلاشی که اساتید متشرع نمودند ما متوجه دو حقیقت پنهان شدیم.
اول – اینکه از بعد از پیروزی حضرت سلیمان بر شیاطین و جمع آوری کتب حامل این علوم همانطور که میدانید بعد از مرگ آن حضرت به انبار توقیفه این منابع دست برد زده شد و دوباره این علوم شیوع پیدا کرد و مثل یک بیماری مسری وارد جامعه پالوده شده گردید تا الان اما با اندکی تفحص در این علوم متوجه میشوید که این علوم الزاماً یهودی نیست و بسیار فاصله پیدا کرده و این بخاطر ابداعات بشری نمیتواند باشد چرا که بسیاری از این اعمال کاملا مجربه هستند و این ما را به این نتیجه میرساند که تا همین الان درست مثل همان زمان هنوز بصورت گسترده و سازمان یافته این شیوه های شیطانی به بعضی از افراد آموزش داده میشود و نتنها شیوه های جدید و متناسب با پیشرفتهای فرهنگی جامعه بشری میباشد بلکه کاملا بروز شده و در بعضی موارد لباس شرع هم به تن کرده و در اغفال افراد و احاد جامعه بسیار هم موثر بوده است.
دوم – اینکه این توطئه پنهان خصوصا در مورد شر و فساد برای افراد شیطان صفت که قصد اعمال شیطانی درند بسیار آسان و سهل گشته و در بعضی موارد این افراد بدون داشتن معلومات غریبه بسیار راحت میتوانند تحبیب و تغضیبات شیطانی ایجاد نمایند آن هم بدون کشیدن ریاضات مشکل و طاقت فرسای عجیب و غریب که در مواردی ما به چشم هم این مسائل را رویت نمودیم.
مقصود کلی من از این همه قلم فرسائی (کیبورد فرسائی) این مسئله مهم بود در منابع تکه و پاره شده آموزشهای هاروت و ماروت به چند نکته پی بردیم.
اول اینکه: آموزه های هاروت و ماروت الزاماً باطل السحر و تحبیب و آشتی و... نبوده چرا که ما در منابع علوم غریبه باطل السحر هائی داریم که دارای موکلین عناصر و سیارات و حروف و اعداد هستند که این منافات کامل با آموزه های دینی تنزیلی و الهی دارد و مسلما نمیتواد آموزه های این دو فرشته الهی باشد
دوم اینکه: آموزه های هاروت و ماروت مبتنی بر استفاده شخص گرفتار از انرژی اذکار الهیه بوده که فرد با مداومت بر تکرار اذکار الهی آنقدر انرژی عظیمی در روح و جسمش ایجاد مینمود که نه تنها غیر ارگانیکها را تا سالها از خود و زندگیش دور مینماید بلکه در مواردی وادارشان میسازد هرچه که خراب کردند را جبران نمایند و نیز این انرژی آنقدر قدرت دارد که میتواند سرنوشت و روند زندگی و مسیر کائناتی فرد یا حتی محیطش را نیر تحت تاثیر مستقیم خود قرار دهد فلذا با پالودن تحریفات و اکاذیب این آموزشها این نکته دریافت میشود که اگر یک ذکر الهی متناسب با گرفتاری یا هدف شخص در زمان مناسب و در تناسب با نام شخص و مکانی که در آن حضور دارد و موقعیت اجتماعی که فرد دارد (که این مهم با علم الحروف و الاعداد میسر میگردد) چنان انرژی ایجاد میکند که توصیف آن از تعریف هر قلمی خارج و هر زبانی قاصر میگردد.
سوم اینکه- در آموزه های الهی این فرشتگان مرسل اصلا و ابدا و تحت هیچ عنوانی استفاده و درخواست از هیچ کس منجمله از موکلین اسماء و حروف و... مد نظر نبوده و هیچ عزیمت و یا درخواست و امری در کار نبوده و نیست و به احتمال زیاد در این اعمال هیچ عمل مکتوبی و نوشتاری در کار نبود بلکه اکثر این اعمال کاملا شفاهی بوده.
دوستان گرامی و عزیز تمامی این مسائل مجرب و آزموده است و حقیر و دوستانم با پرسشنامه ها و برسی های زیاد صحت و سقم ایم مدعا را دریافتیم که یک مورد آن را به عنوان مثال بازگو مینمایم و نظرتان را درآن مورد جویا هستنم.
در موردی که به بعضی از طالبان ذکر مقدس « یا باسط » که تعداد و توالی ایام آن با توجه به فرمولهائی برای هر شخص جداگانه مشخص گردیده بود در یک زمان که ساعت سعد آن مشخص نبود داده شد ابلاغ و این افراد شروع به گفتن آن ذکر کردند و از آنها درخواست شد که در یک پرسشنامه حالات درونی و بیرونی و روند زندگی و رفتار دیگران با خودشان را دقیقاً در یک دوره تشریح نمایند و به تعداد دیگری همین مسائل منتها با قید ابتدای عمل از یک ساعت سعد که در محوطه ای رو باز که طالبان بتوانند انرژی ساطع شده از اجرام سماوی را کسب نمایند باشد که ساعت مذکور در شهر مشهد مقدس در روز جمعه 14/11/1390مصادف10/3/1433وبرابر03/02/2012در ساعت 13:16بود البته این چارت نجومی انتخابی حقیر بود که با اطلاعات کمی که در مورد اختیارات داشتم برای شروع ذکر انتخاب کردم که البته چارت آن را بصورت ایمیج در صورتی که تمایل داشته باشید برایتان ارسال مینمایم در این پرسشنامه در جواب سوالی که پرسیده بود در هنگام شروع و قبل از شروع چه حسی داشتید در هر 12 مورد حس شادی زیادی را اعلام نمودند و بعد از اتمام ذکر یا باسط، انبساط خاطر زایدالوصفی را توصیف نمودند که هرگز تجربه آن را نداشتند و تاثیر آن را مدتها در بدنشان حس مینمودند و این تاثیر انرژی سیاره زهره بود که در آن زمان در وسط السماء بود و با اینکه در مورد اختیار روز دستم بسته بود و محدویت داشتم و چندان هم از این چارت خوشم نمیامد و مقابله زهره با مریخ را داشتیم و با اینکه قمر در تربیع مریخ بود و مشتری در مقابله زحل بود و قمر در بیت دوازدهم بود ولی با ارتباط مثلثی مریخ و قمر و زهره چنان حس شادی در افراد و حتی خودمان بوجود آمده بود .
البته اذکار الهیه آنقدر با عجر و عظمت هستند که تاثیراتشان برای ذاکر معلوم و مشهود است ولی چه بسا ذاکرانی که به علت ندانستن بعضی از مسائل و نداشتن معلومات ذکرشان فقط لقلقه زبانی بیش نباشد ولی اگر ساعت خوبی برای ابتداآتشان باشد تاثیرات ذکر مقدسشان چه بسا که زودتر و راحت تر نصیبشان گردد.
دوست عزیز ضمن عذرخواهی از این همه روده درازی حقیر فقط قصدم این بود در مورد نظر و نیتم کمی توضیح دهم تا شما از شبهات مصون باشید و پی به نیت حقیقی حقیر ببرید.