0

استاد عبدالكريم قريب‏

 
omidayandh
omidayandh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 7483
محل سکونت : تهران

استاد عبدالكريم قريب‏
دوشنبه 6 دی 1389  2:39 PM

استاد عبدالكريم قريب، نويسنده، محقق و زمين شناس معروف به سال 1291 هجري شمسي در جنوب تهران چشم به جهان گشود.
او مي‏گويد، دو ساله بودم كه پدرم از كارهاي دولتي بازنشسته شد و ما با وسيله حمل و نقل آن روز كه عبارت از قاطر يا شتر بود، و روي آنها پالكي مي‏بستند به وطن اصلي خود گركان بازگشت كرديم.
اين مسافرت از تهران تا وطن، چهار روز تا قم سه روز تا گركان جمعا به مدت هفت روز طول كشيد. پدر من با علوم قديمي و ادبيات فارسي كاملا آشنا، بود شعر مي‏سرود و خط زيبايي هم داشت و از سن شش سالگي آموزش و تعليم مرا به عهده گرفت.
بدين ترتيب هر روز صبح نزد پدر به تحصيل مي‏پرداختم، پس از فراگرفتن الفبا و خواندن و نوشتن، به خواندن كتابهاي عم جزء، ترسل، گلستان، بوستان، نصاب، صرف مير، امثله، صرف و نحو، مقامات حميدي و كتاب حكيم مومن پرداختم.
دوازده ساله بودم كه به سال 1304 پدرم را از دست دادم و پس از فروش خانه و باغ و اثاثيه‏هاي منزل، من و مادرم در سال 1306 به تهران آمديم و در خيابان سقاباشي براي سكونت خانه كوچكي اجاره كرديم و من در مدرسه صفوي كه ميان دروازه دولاب و دروازه دوشان قرار داشت مشغول تحصيل شدم.
درسهاي آن روز دبستان عبارت بود از انشاء فارسي، عربي، رياضيات، دستور زبان فارسي و خواندن كتاب فرائد الادب كه من چون شاگرد اول كلاس بودم مبصر كلاس هم شدم. هفده ساله بودم كه دوره ابتدايي پايان يافت. و در سال 1307 وارد دبيرستان علميه شدم.
من هر سال شاگرد اول كلاس بودم، به ويژه در درسهاي رياضي، فيزيك و شيمي خيلي كار مي‏كردم و مسلط بودم.
در دوران دبيرستان معمولا درس مي‏خوانم و اهل بازي نبودم، البته روزهاي جمعه با دوستان براي كوه نوردي به قله توچال مي‏رفتيم، ولي روزانه سه ساعت صبح و دو ساعت بعد از ظهر در دبيرستان بوديم. وقتي به خانه هم مي‏آدم درسهاي روز بعد را مطالعه و آماده مي‏كردم و تا ساعت هشت و نه شب به مطالعه اشتغال داشتم، شب زود مي‏خوابيدم، ساعت پنج صبح بيدار مي‏شدم و بعد از انجام ورزش و خواندن نماز، صبحانه مي‏خوردم و ساعت شش صبح آماده كار و رفتن بيرون از خانه مي‏شدم.
در سال 1314 با اخذ ديپلم علمي از دبيرستان علميه تهران فارغ التحصيل شدم آن روز تعداد ديپلمه‏ها كم بودند، بدين جهت براي ورود به دانشكده، افراد آزاد بودند. من هم پس از پايان تحصيل مدت شش ماه در رشته رياضي، رشته علوم طبيعي را انتخاب كردم و تا پايان تحصيلات دوره ليسانس در اين رشته ماندم، مخصوصا چون زمين‏شناسي هم در اين رشته بود و من به آن خيلي علاقه داشتم.
آري، زمين‏شناسي درسي است كه اگر خوب به آن توجه شود، لذتبخش‏ترين درس براي يك دانشجوست، شما هرجا نگاه كنيد كتاب زمين باز است، زندگي انسان از لباس تا خوراك همه به خوبي با زمين ارتباط دارد، به خصوص براي من كه در دهات با زمين و باغ و طبيعت سروكار داشته‏ام، اين رشته علمي لذت فراواني دارد.
بعد از گرفتن مدرك ليسانس همه موظف بودند يك سال هر جا را دولت تعيين مي‏كند بروند و كار كنند.
اهواز جايي بود كه داوطلب نداشت، من خودم اهواز را انتخاب كردم و در دانشسراي مقدماتي و يك دبيرستان دخترانه تدريس مي‏كردم. بعد در سال 1318 به تهران آمدم و تا سال 1320 خدمت نظام و سربازي را انجام دادم و چون تعهد دبيري داشتم در دبيرستان ايرانشهر تهران دبير شدم.
در سال 1330 يا 1331 قانوني تصويب كردند، كه هر ليسانسيه شاغل در دانشگاه هشت سال سابقه كار در دانشگاه و تاليفي داشته باشد، مدرك او معادل دكترا شناخته مي‏شود، من هم چون ضمن خدمت در آموزش و پرورش ده سال در دانشگاه متصدي آزمايشگاه كاني‏شناسي بودم، براي عضويت در دانشسراي عالي پذيرفته شدم و در سال 1333 دانشيار آن جا گرديدم.
در سال 1348 با رتبه ده استادي و سي و هشت سال سابقه كار به درخواست خودم از دانشسراي عالي بازنشسته شدم و در سال 50 - 1349 مدرسه عالي علوم اراك را تاسيس كردم و تا سال 1354 مسئوليت آن جا را به عهده داشتم، ولي از آن سال چون مدرسه عالي ضميمه دانشگاهها شد و وزير علوم وقت در مورد اعتصابات دانشجويان مي‏خواست افراد مخفي در بين آنها قرار دهم و با حركات انقلابي آنها برخورد جدي كنم، اين كار با روحيه‏ام سازگار نبود و در نتيجه بعد از پنج ماه از صدور اين دستور آنجا را رها كردم و بطور حق التدريس در دانشگاه شهيد بهشتي ملي سابق تا سال 1358 كه دانشگاهها تعطيل شد به تدريس اشتغال داشتم.
از سال 1358 تاكنون مشاور سازمان انرژي اتمي هستم، يكي دو روز به كميته غارشناسي متشكل از پنج سازمان انرژي اتمي، حفاظت و محيط زيست، ميراث فرهنگي، زمين‏شناسي و سازمان تربيت بدني مي‏روم، دو روز در دانشگاه آزاد آشتيان تدريس مي‏كنم و دو روز ديگر در هفته را در منزل مي‏مانم.
استاد مي‏گويد: در ايران تاكنون 260 غار شناسايي شده، ولي هنوز طبقه‏بندي نشده‏اند، كه هر كدام به درد چه كاري مي‏خورند.
استاد درباره رشته تخصصي زمين‏شناسي خود مي‏گويد: به اعتقاد من تمام زندگي انسان از زمين به دست آمده است و چيزي نيست كه ما از زمين نگرفته باشيم، زمين در قرآن كريم هم از جايگاه ويژه‏اي برخوردار است، قرآن كريم 114 سوره دارد، و در 104 سوره آن از زمين صحبت مي‏شود.
اما متاسفانه زمين شناسان كشور ما، نسبت به نيازهايي كه داريم كفايت نمي‏كند، سه سال پيش يونسكو آماري ارائه كرد، كه در دنيا حدود سه ميليون و ششصد هزار زمين شناس هست، من دقت كردم پاكستان 14 هزار، تركيه 10 هزار، عراق 6 هزار، و ايران فقط 2 هزار و سيصد زمين شناس دارد و اين در حالي است كه كشور ما، دو برابر پاكستان وسعت دارد.
دو سال پيش يك سمينار مهندسي در مادريد برگزار شد، تعداد ايراني شركت كننده 40 نفر بود، در صورتي كه از ژاپن 500 نفر شركت كردند با وجود اينكه وسعت ژاپن 000/300 كيلومتر مربع است، اما وسعت كشور ما حدود 000/600/1 كيلومتر مربع، يعني بيش از پنج برابر ژاپن است.
استاد دكتر عبدالكريم قريب مي‏گويد: من تاكنون 25 جلد كتاب تاليف و ترجمه كرده‏ام، كه تعدادي از آنها چاپ شده و تعدادي هم زير چاپ است. از سال 47 - 1340 با مجله سخن علمي همكاري داشتم از سال 54 - 1351 مجله دانش روز را در دانشسراي عالي اراك منتشر مي‏كرديم، و در تاليف يك دوره هفده جلدي كتابهاي دبيرستاني با استادان ديگر همكاري داشته‏ام.
اكنون از عمر پربركت استاد قريب هشتاد و يك سال مي‏گذرد، در عين حال با مجلات رشد كشاورزي و جغرافياي آموزش و پرورش همكاري قلمي دارد، و ما ضمن آرزوي دوام عمر و خدمات افزونتر علمي و فرهنگي او، تاليفات و آثار علمي وي را در ذيل مي‏آوريم:
1 - زلزله و آتشفشان، ترجمه.
2 - توليد خاك از نظر كشاورزي، ترجمه.
3 - يك دوره 17 جلدي كتابهاي طبيعي براي دوره متوسطه، با همكاري ديگران.
4 - باورشناسي.
5 - بعضي از كانيهاي جزيره هرمز. (نشريه موزه نوم پاريس، شماره 3).
6 - كاني‏شناسي، درباره كانيهاي جزيره هرمز.
7 - اصول علم كانيها.
8 - شناختن كانيها به وسيله معرفهاي شيميايي.
9 - چگونه كانيها را مي‏توان شناخت؟
10 - مقالاتي چند درباره زمين.
11 - بلور، ترجمه.
12 - رازهاي درون زمين، ترجمه.
13 - سنگ‏شناسي.
14 - مباني زمين‏شناسي.
15 - زمين‏شناسي فلات ايران، ترجمه.
16 - پديده‏هاي شگفت‏انگيز در آسمان و زمين، ترجمه.
17 - انسان در نبرد با طبيعت، ترجمه.
18 - اسرار سه اقيانوس، ترجمه.
19 - زمين در فضا، با همكاري ديگران.
20 - 57 درس درباره تقويت حافظه، ترجمه و تاليف.
21 - گركان.
22 - مبارزه با عوارض پيري، نگارش.
23 - واژگان زمين‏شناسي‏
24 - غارشناسي.
25 - شناخت سنگها با نگاهي ويژه به سنگهاي ايران.
26 - پيش از تاريخ، سرگذشت زمين و انسانهاي پيش از دوره تاريخي.
27 - نوشتن بيش از 300 مقاله علمي در مجلات مختلف.
داستانهاي كودكي بزرگان تاريخ احمد صادقي اردستاني

برای ِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای ِ من، قلبی برای ِ انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنار ِ خود حس کنم.
 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها