پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!
شنبه 7 آذر 1394 12:45 AM
یک پسر و دختر کوچولو داشتند با هم بازی می کردند. پسر یک سری تیله داشت و دختر هم چند تایی شیرینی.پسر به دختر گفت: من همه ی تیله هام رو بهت میدم تو هم همه ی شیرینی هات رو به من بده.دختر هم قبول کرد.
پسر کوچولو ؛ بزرگ ترین و قشنگ ترین تیله را یواشکی برای خودش کنار گذاشت و بقیه را به دختر کوچولو داد امّا دختر کوچولو صادقانه همان جوری که قول داده بود تمام شیرینی هایش را به پسرک داد.
همان شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید ولی پسرک نمی توانست بخوابد چون به این فکر می کرد همان طوری که خودش بهترین تیله اش را یواشکی پنهان کرده بود شاید دختر هم همه ی شیرینی هایش را به او نداده ...
صداقت به سن،شغل و ثروت نیست،
به وجدان بیدار است.
مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...