0

اینجا همه چیز عالیه!!

 
hossein201273
hossein201273
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1392 
تعداد پست ها : 26938
محل سکونت : سپاهان ایران

پاسخ به:اینجا همه چیز عالیه!!
جمعه 6 آذر 1394  3:37 PM

الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم 

چه می خواهی ؟ چه می جویی ، در این کاشانه ی عورم ؟

چه سان گویم ؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم ؟

از این خوابیدن زیر سنگ و خاک و خون خوردن 

نمی دانی ! چه می دانی ، که آخر چیست منظورم 

تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم

کجا می خواستم مردن !؟ حقیقت کرد مجبورم 

چه شبها تا سحر عریان ، بسوز فقر لرزیدم 

چه ساعتها که سرگردان ، به ساز مرگ رقصیدم 

از این دوران آفت زا ، چه آفتها که من دیدم 

سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان 

هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم 

فتادم در شب ظلمت ، به قعر خاک ، پوسیدم 

ز بسکه با لب محنت ،‌زمین فقر بوسیدم 

کنون کز خاک غم پر گشته این صد پاره دامانم 

چه می پرسی که چون مردم ؟ چه سان پاشیده شد جانم ؟

چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم ؟

ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم

که خون دیده ، آبم کرد و خاک مرده ها ، نانم 

همان دهری که بایستی بسندان کوفت دندانم 

به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم : انسانم 

ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بد مستی 

وجودم حرف بیجایی شد اندر مکتب هستی 

شکست و خرد شد ، افسانه شد ، روز به صد پستی 

کنون ... ای رهگذر ! در قلب این سرمای سر گردان 

به جای گریه : بر قبرم ، بکش با خون دل دستی 

که تنها قسمتش زنجیر بود ، از عالم هستی 

نه غمخواری ، نه دلداری ، نه کس بودم در این دنیا 

در عمق سینه ی زحمت ، نفس بودم در این دنیا 

همه بازیچه ی پول و هوس بودم در این دنیا 

پر و پا بسته مرغی در قفس بودم در این دنیا 

به شب های سکوت کاروان تیره بختیها 

سرا پا نغمه ی عصیان ، جرس بودم در این دنیا 

به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر ، با شادی 

که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نعش آزادی

 

 شعراز :کارو 

 

 

مهربان همیشگی من... خودت گفتی:ادعونی استجب لکم... بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا...
گوش کن... این منم که اینروزها بیش از همیشه میخوانمت... اجابت کن مرا...

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها