0

بانویی که با خود نشانه های امامت داشت

 
nazaninfatemeh
nazaninfatemeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 81124
محل سکونت : تهران

بانویی که با خود نشانه های امامت داشت
چهارشنبه 22 مهر 1394  3:35 PM

عمر «حَبابِه والِبیِه» آنقدری بود که از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) تا امام علی بن موسی الرضا(ع) را ببیند. نه تنها دیدن و در کنارشان نشستن، بلکه از تمامی آنها نقش مُهر امامتشان را گرفته بود و سنگریزه ای که بر آن نقش زده بودند، با جان و دل نگهداری می کرد. نه تنها مراقبت کردن، بلکه هر جا که می نشست و هر کس به دیدارش می آمد، از حقّ امامان به آنان یادآوری می کرد؛ از آنها روایاتی که شنیده بود، نقل می کرد و کلمه ای را جا نمی انداخت. شاید برای همین بود که به دست دو امام، دو بار جوان شد.


حبابه والبیه که بود؟
نامش فاطمه بود؛ هم نام بهترین زنان عالم و از قبیله ی بنی اسد. امام صادق (ع) او را این گونه توصیف کردند: «حبابه عادت داشت که وقتی جمعی نزد معاویه می رفتند، او به اتفاق عده ای به حضور امام حسین (ع) می رفت. او زنی بود بسیار متعبّد که از شدّت عبادت پوست بر شکمش خشکیده بود.» (1)

او در عین حال که زنی عابد و عارف به حقّ امامان بود، بسیار فقه می دانست تا جایی که داوود رقّی، شاگرد ممتاز امام صادق(ع)، از سؤالاتی که او از امام می پرسید و پاسخشان را می خواست، بسیار تعجّب کرد.(2) البتّه چنین چیزی برای حبابه عجیب نبود. او آنقدر با امامان(ع) رفت و آمد می کرد که وقتی مدّتی غایب می شد، امامان از احوالش جویا می شدند.
مثلاً یک روز امام باقر(ع) از او پرسیدند: «چرا دیر به ملاقاتمان آمدی؟» و وقتی حبابه از سفید شدن موها و بالا رفتن سنّش شکایت کرد، امام باقر(ع) بر سرش دست گذاشتند و شادابی و جوانی به او بازگشت.(3)

سنگریزه ای با نشان هشت امام
اوّلین امامی که والبیه نشان امامتش را از او خواست، امیرمؤمنان علی(ع) بود. برای سؤالی نزد ایشان رفته بود و در خلالش پرسید: «اى امير المؤمنين! خدا شما را رحمت كند، نشانه ی امامت چيست؟» حضرت فرمودند: «آن سنگريزه را بياور» و با دستش به سنگ كوچكى اشاره كرد. حبابه آن را آورد و حضرت با خاتم (انگشتری) خود بر آن نقشى زدند. گویی سنگ، در برابر مُهر امام نرم شده بود و همانند آن نقش را پذیرفت.

آنگاه حضرت امیر(ع) فرمودند: «اى حبابه! هر كس مدّعى امامت شد و توانست چنانكه ديدى نقشى بر سنگريزه زند، بدان كه او امام واجب الاطاعت است و چيزى را كه امام بخواهد از وى پوشيده نخواهد ماند.» (4)

بعد از آن، حبابه، در هنگام بیعت با امام بعدی، سنگریزه را با خود همراه می کرد. نه برای آنکه ایمان نداشت؛ برای آنکه به بی ایمانان ثابت کند که امام کیست. آخرین امامی که بر سنگریزه ی او نقش گذاشت، حضرت علی بن موسی الرّضا(ع) بود و پس از آن، حبابه بیش از 9 ماه زنده نماند.(5)

شفایافتن های چندباره ی حبابه
حبابه، چندین بار مورد لطف امامان قرار گرفت و شفا یافت.

او دو بار جوان شد. یک بار، وقتی که نزد امام سجّاد(ع) رسیده بود، حدود صد و سی سالش بود، خودش می گوید: «...نزد علىّ بن الحسين(ع) آمدم؛ در حالى كه پير و ناتوان بودم. در آن روز يك صد و سيزده سال داشتم. او را مشغول عبادت ديدم كه راكع و ساجد بود و داشتم از مشاهده ی آن نشانه نا اميد می شدم که امام با انگشت سبّابه ی خود به من اشاره فرمود و جوان شدم...» آنگاه امام سجّاد(ع) امر فرمودند: «حبابه! سنگریزه را بیاور...»(6)

یک بار دیگر هم چنانچه اشاره کردیم، به دست امام باقر(ع) جوان شد و موهای سفیدش به کلّی از میان رفت.
حبابه، یک بار هم توسط امام حسین(ع) از بیماری پیسی شفا یافت. (7)

حبابه، آیه و نشانه بود
عمر حبابه والبیه، یکی از راه های اثبات عمر طولانی امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) است. شیخ صدوق، در کتاب خودش «کمال الدین» که آن را به فرمان امام عصر(عج) نوشته است، استدلال کرده که:

«اگر روا باشد كه خداى تعالى به دعاى امام زين العابدين (ع) جوانى را به حبابه والبيّه يك صد و سيزده ساله بازگرداند و او باقى بماند تا امام رضا (ع) را ملاقات كند و بعد از آن نيز نه ماه ديگر در قيد حيات باشد، چرا روا نباشد كه خداى تعالى از خودِ امام منتظر (ع) پيرى را دفع كند و جوانى او را حفظ فرمايد تا آنكه قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد همچنان كه آكنده از ظلم و جور شده باشد؟!» (8)
بدین ترتیب، عمر بلند حبابه، آیه و نشانه ای برای کج باوران درباره ی عمر طولانی حضرت مهدی(عج) نیز هست.

در نهایت، وقتی که حبابه، دویست و سی ساله شد، امام رضای رئوف(ع) او را در پیراهن خود کفن کردند و به خاک سپردند.(9) بدین ترتیب، زندگی زنی که نشانه های بسیاری از امامت با خود به همراه داشت، به پایان رسید.

«أَ هؤُلاءِ الَّذينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون‏؛ (10)
«آيا اينان همان كسان نبودند كه سوگند ياد مى ‏كرديد كه خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد؟» « [اينك‏] به بهشت درآييد. نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين مى‏ شويد.»


 

 

 

 

پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 26، ص 122، باب «انهم یعرفون الناس بحقیقة الایمان و النفاق » معارف و معاریف، ج 4، ص 343. به نقل از «بانوان حکومت جهانی»، فاطمه کاووسی فر، شمیم یاس، خرداد 1381، شماره 11، ص 32؛ به نقل از پایگاه حوزه.
2. ابنا بسطام، عبد الله و حسين، طبّ الأئمة عليهم السلام، قم، چاپ دوم، 1411 ق. ص103
3. قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، جلوه‏هاى اعجاز معصومين عليهم السلام، ايران، قم، چاپ دوم، 1378، ص213.
4. ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين، ترجمه پهلوان، ايران، قم، چاپ اول، 1380، ج‏2، ص331
5. همان.
6. همان.
7. ریاحین الشریعة، ج 4، ص 138; در کتاب منتهی الآمال، ص 685، شفا یافتن حبابه توسط آب دهان مبارک امام، نقل شده است. به نقل از همان مقاله.
8. ابن بابویه، محمّد بن علی، «کمال الدّین و تمام النعمه»، همان، ص ج‏2، ص: 334
9. ریاحین الشریعة، ج 4، ص 138؛ به نقل از همان مقاله.
10. اعراف: 49.

از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها