پاسخ به:شرمنده از شش ماهه
پنج شنبه 19 آذر 1394 11:49 PM
حضرت عباس در کربلا واقعاً نمونه بود. نمونه شجاعت، نمونه شرمنده. نمونه شرمنده برای نیاوردن اب برای طفلان تشنه. برای طفل شش ماهه تشنه. برای قولی که به طفلان داده بود. برای وعده ای که بر سر آوردن آب گذاشته بود. اگه ما بودیم می گفتیم شش ماه که پیزی نمی فهمه. حالا اون شش ماه و کوچک ما ککه بزرگیم. عباس از سر شرمندگی از برادرش حسین خواست جنازه اش را به خیمه نبرد. تا بیش از این شرمنده طفلان تشنه حرم نشود. شرمنده علی اضغر شش ماهه نشود. شش ماهه ای که اگر می توانست حرف بزند می گفت عمویم، عباشم دشمنت شرمنده که آب را روی شش ماهه بستند. دشمنت شرمنده که دستان مبارمت را قطع کردند، سرت را شکافتند، تیر به چشمانت زدند و مشک آبت را سوراخ کردن. مشک آببی که برای شش ماهه می آوردی. دشمنت شرمنده که از بی سلاحی ات نفهمیدند برای جنگ نرفته ای. دشمن شرمنده عمو جان.