زبان حال مادر
یک شنبه 26 مهر 1394 12:08 PM
تو را دیدم به خاک و خون گل حیدر
تن صد چاک و عریانت ایا مادر
دلم خون شد چو دیدم من تن بی سر
ز سوز غم قدم خم شد من مضطر
از این محنت ایا مادر دلم خونه
دل از سوز غم داغت دگرگونه
ندادند از چه رو آبی به تو مادر
لب خشگ تو را دیدم زدم بر سر
جدا کردند زتیغ رأس تو از پیکر
چرا صد چاک شده جسمت از این لشگر
از جفا پر پر شده این لاله
فاطمه از غم تو می ناله