پاسخ به:مبحث 106 طرح صالحین: «اسراف و آسیبشناسی مصرف»
شنبه 18 مهر 1394 3:56 PM
بنام خدا
نکوهش اسراف در سیره پیشوایان
پیامبر (ص) فرمود: «ما من نفقةٍ احبّ الی اللّه من نفقة قصدٍ، و یبغض الاسراف؛ انفاقی در پیشگاه خداوند، محبوب تر از انفاق معتدلانه نیست، خداوند اسراف در انفاق را دشمن دارد.»(8)
نیز فرمود: «من اقتصد فی معیشته رزقه اللّه، و من بذّر حرّمه اللّه؛ کسی که در مصرف هزینه زندگی، اعتدال ورزد، خداوند به او روزی می دهد. و کسی که اسراف و بریز و بپاش کند، خداوند او را از نعمت هایش محروم سازد.»(9) امام سجّاد (ع) در ضمن دعا به خدا عرض می کند: «و نعوذ بک من تناول الاسراف؛ از شرّ اسراف کاری به درگاه تو پناه می آوریم.» و نیز عرض می کند: «و امنعنی من السّرف؛خدایا مرا از اسراف کردن بازدار.»(10)
امام حسن عسکری (ع) می فرماید: «و علیک بالاقتصاد، و ایاک و الاسراف فانّه من فعل الشّیطنة؛بر تو باد به اعتدال و میانه روی، و از اسراف بپرهیز، زیرا اسراف نمودن از کارهای شیطانی است.»(11) روایت شده: شخصی در محضر مبارک پیامبر بود، آروغ زد، آن حضرت ناراحت شد و به او فرمود: «خود داری کن، و بدان که پرخوران، گرسنه ترین افراد در روز قیامت هستند.»(12) نیز روایت شده: بشربن مروان می گوید: به محضر امام صادق (ع) رفتم، خرمای رطب طلبید، با هم به خوردن آن مشغول شدیم، در این میان یکی از ما هسته خرما را به دور افکند، امام صادق (ع) دست از خوردن خرما کشید و به او فرمود: «لا تفعل انّ هذا من التّبذیر، و اللّه لا یحبّ الفساد؛ چنین نکن، این کار از تبذیر و اسراف است، و خداوند تباهی را دوست ندارد.»(13)
یاسر خادم می گوید: روزی غلامان حضرت امام رضا (ع) میوه می خوردند، ولی هنوز آن را به طور کامل نخورده بودند، ته مانده آن را به گوشه ای می انداختند. امام رضا(ع) وقتی که این عمل اسراف گونه آنها را دید، خشمگینانه به آنها فرمود: «سبحان اللّه! عجبا! اگر شما به این میوه ها نیاز ندارید، انسان هایی هستند که نیاز دارند، چرا میوه ای که هنوز آن را به طور کامل نخورده اید دور می ریزید؟! آنها را نگهدارید و به نیازمندان بدهید.»(14)
یکی از نزدیکان و خادمین بیت امام خمینی (قدس سرّه) نقل می کند: روزی پیش از ظهر آقا زنگ زدند خدمت ایشان رفتم، فرمودند چراغ داخل حیاط روشن است، آن را خاموش کن؟» گفتم چشم، چند روز بعد که باز چراغ روشن مانده بود، امام مجدداً زنگ زد، خدمتشان رفتم، فرمودند: اگر برای شما مشکل است، آن چراغ را خاموش کنید، کلیدش را در اطاق من بگذارید، من خودم شب ها روشن می کنم و روزها خاموش می نمایم. گفتم: نه آقا، مشکل نیست. تا مدتی حواسم را جمع می کردم که مبادا چراغ در روز روشن بماند، یک روز بامداد که امام روی صندلی نشسته بود، چراغ اطاق آقای رسولی روشن بود، و یک چراغ هم پشت حیاط روشن بود، امام به من فرمود: بیا جلو، نزدیک رفتم، با عصبانیت به من فرمود: «در منزل من و فعل حرام؟ در منزل من و اسراف؟» من که بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودم عرض کردم: آقا! چه شده؟ فرمودند: «چند بار باید بگویم؟ این چراغ ها را خاموش کنید، مگر شما نمی دانید که اسراف حرام است.»(15)
پی نوشت ها :
8. قصارالجمل، ص 305.
9. اصول کافی، ج 2، ص 133.
10. صحیفه سجّادیه، دعای 8 و 20.
11. سفینة البحار، ج 1، ص 616.
12. وسائل الشیعه، ج 17، ص 14.
13. بحار، ج 75، ص 303.
14. انوار البهیه، محدث قمی، ص 339.
15. برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 82 و83.
منبع : پایگاه حوزه