0

مبحث 101 طرح صالحین: «روانشناسی زنان و مردان»

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

پاسخ به:مبحث 101 طرح صالحین: «روانشناسی زنان و مردان»
چهارشنبه 6 خرداد 1394  7:04 PM

بنام خدا

در دنیاى غرب، اکنون سعى مى شود میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و حقوق و وظایف، وضع واحد مشابهى بوجود آورند و تفاوت هاى غریزى و طبیعى زن و مرد را نادیده بگیرند. تفاوتى که میان نظر اسلام و سیستمى غربى وجود دارد در این جاست. کلمه «تساوى حقوق»، یک مارک تقلبى است که مقلدان غرب بر روى این ره آورد غربى چسبانده اند. در خیلى از مواد اعلامیه حقوق بشر، به آزادى انسان و انواع آزادى ها تصریح شده است. نکات مثبت زیادى در این اعلامیه دیده مى شود ولى کاستى هاى بسیارى نیز دارد. اول این که آزادى مطرح شده در این اعلامیه همان آزادى در مکتب لیبرالیزم است. این اعلامیه هیچ اشاره اى به «آزادى مثبت» یا «آزادى معقول» که بسیارى از فیلسوفان از آن حمایت مى کنند، ندارد. از نظر این اعلامیه، تنها قید آزادى، اصطلاک آن با آزادى دیگران است. نیز در این اعلامیه، هیچ نامى از خدا برده نشده است؛ یعنى کاملا از منظر مادى تنظیم شده است. نکته دوم، مشروعیت آزادى مورد بحث است.
در ماده نخستین آمده است: همه افراد بشر، آزاد و با حیثیت و حقوق یکسان زاییده مى شوند. اگر موضوعى الحادى نیز داشته باشیم، باید بگوییم حقوق افراد را آفرینش خاص آنها تعیین مى کند. براى مثال باید بگوییم چند نظام آفرینش بار دارى و زایمان و شیر دادن را به عهده زنان گذارده است، زنان باید از حمایت و حقوق بیشترى برخوردار باشند. نه آن که بى توجهى به سرشت خاص زن و مرد، حقوق همه را یکسان بدانیم. در این نهضت به این نکته توجه نشد که مسائل دیگرى هم غیر از تساوى و آزادى هست تساوى و آزادى شرط لازم اند نه شرط کافى. تساوى حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر به برابرى حقوق زن و مرد از نظر ارزش هاى مادى و معنوى یک چیز است و همانندى و همشکلى و همسانى چیز دیگر.
 
در این نهضت عمدا یا سهوا تساوى به جاى تشابه به کار رفت و برابرى با همانندى یکى شمرده شد، کیفیت تحت الشعاع کمیت قرار گرفت. انسان بودن زن موجب فراموشى زن بودن مى گردید. دنیاى استکبار سرشار از جاهلیت اشتباه مى کند که خیال مى کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کنند تا چشم هاى هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع بگیرند و او را تحسین کنند.
آنچه امروز در غرب از آن به عنوان آزادى زن نام برده مى شود، آزادى زن نیست؛ بلکه در واقع، باید آن را آزادى مردان هرزه براى التذاذ از زن نامید. «لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر ولا اللیل سابق النهار وکل فی فلک یسبحون»؛ (یس/آیه 40). نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى گیرد و هر کدام در مسیر خود شناورند.
شرط اصلى سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشرى این است که دو جنس هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مى بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعى و فطرى خویش خارج نگردند. آن چه در آن جامعه ناراحتى آفریده است قیام بر ضد فرمان فطرت و طبیعت است؛ نه چیز دیگر.

                  

تشکرات از این پست
lovermohamad
دسترسی سریع به انجمن ها