پاسخ به:راهكارهاي مادرانه در تربيت فرزندمان.....از کودکی آداب گفتوگو را به کودکانمان بیاموزیم
شنبه 7 شهریور 1394 6:53 PM
از کودکی آداب گفتوگو را به کودکانمان بیاموزیم
از کجا شروع کنیم؟ کودکان را چگونه در فضای گفت وگو قرار دهیم؟
اصل کلی حاکم بر فضای تربیت و پرورش در همه زمینهها، یادگیری مشاهدهای است؛ بنابراین در مورد آموزش گفت وگو نیز به نظر میرسد باید از خود والدین، شروع شود. اما برای واردکردن کودکان به فضای گفت وگو موارد زیر حائز اهمیت هستند:
۱. خوب گوش کردن را قاعده اصلی خانه قرار دهیم
گوش سپردن، روندی فعال است به این معنا که شنیدن تنها کافی نیست، بلکه به قدری باید توجه و تمرکز وجود داشته باشد که تمام مطالب گوینده، به خوبی فهمیده شود. آنتونی دملو میگوید: شنونده خوب، حتی زمانی که هیچ چیزی گفته نمیشود، ناگفتههایی میفهمد. گوش سپردن زمانی واقعا مؤثر خواهد بود که: بیقید و شرط باشد، با علاقه گوش داده شود و سعی شود از نگاه شخص گوینده به موضوع نگاه شود.
برای اینکه فرهنگ گوش دادن مناسب در خانه جا بیفتد، والدین خود باید با دقت و بدون قطع صحبت طرف مقابل (کودکان) گوش کنند و این مهارت را به فرزندان خود بیاموزند.
یک بازی جالب:
با فرزندمان قرار میگذاریم هر کدام به نوبت چند دقیقه (مثلا ۳ دقیقه) در مورد یک موضوع مشخص صحبت کنیم. در تمام این زمان که یک طرف صحبت میکند، طرف مقابل نباید هیچ صحبتی کند یا اظهارنظر کند، بلکه باید خوب گوش کند و پس از پایان وقت صحبت طرفش، هر چه را شنیده بازگو کند و هر کسی با خطای کمتری این صحبتها را بازگو کرد برنده بازی است.
این بازی کمک میکند بچهها با تمرکز بیشتری به صحبتها گوش کنند و با تمرین بیشتر حتی سکوت کردن برای شنیدن را فرا گیرند.
۲. ابر قضاوتها را بالای سرمان به پرواز درمیآوریم
هرکس در زندگی دارای تصورات و فرضیههای خاصی نسبت به زندگی و محیط اطراف خود است که در اثر تجربیات، آموخته ها و شنیدهها ایجاد شده است. علاوه بر آن، ذهن هر فرد در برخورد با پدیدهها دائما در حال پردازش اطلاعات بر پایه تجارب قبلی است و نتیجه این فرآیند در ارتباطات اجتماعی، قضاوت کردن در مورد هر آن چه پیش رو قرار میگیرد، است. بنابراین قضاوت و پیش داوری فرآیندی خودبه خودی است و نمیتوان قضاوت نکرد. اما همان طور که مشخص است یکی از موانع مهم در ارتباطات، پیش داوری است چرا که باعث میشود گوش سپردن به خوبی انجام نشود و در ادامه نیز با مطرح شدن این پیش داوریها، روند گفت وگو متوقف شده و به مجادله تبدیل شود. اما چگونه میشود مزاحمت قضاوتها را در گفت وگو کم کرد؟
میدانیم که برداشت ما از واقعیت فقط قسمتی از آن است، همان قسمتی که ما توانستهایم ببینیم. با دانستن این مطلب و تلاش برای جست وجوی بیشتر، شاید بتوانیم برای زمانی حتی اندک پیش داوریها را به حالت تعلیق درآورده و از سوی دیگر با دیدن روند تفکر در درون خودمان میتوانیم به خوبی از قضاوت خودبه خودی بکاهیم.
در مورد کودکان، شاید به جریان انداختن این روند کمی سخت باشد، چراکه آنها به خاطر نداشتن تفکر پیچیده و انتزاعی، نمیتوانند بر روند تفکر خود کنترل داشته باشند؛ اما به دلیل پیش تجربههای کمتر خیلی بهتر از بزرگسالان میتوانند قضاوتهایشان را به حالت معلق در بیاورند.
برای تحقق این اصل زیبا، والدین بهتر است در برخورد با خود بچهها، به جای قضاوتهای سریع، از آنها بیشتر بپرسند و توضیح بخواهند و هنگامی که رویداد و اتفاقی از جانب بچهها تعریف و توصیف میشود، توجه آنها را به ابعاد دیگر ماجرا جلب کنند. تعریف برخی داستانها با امکان قضاوت خود کودک یا داستان هایی که به بعد دیگری از ماجراهایی که همه میبینند میپردازد، میتواند برای کودکان تمرین خوبی برای پیش داوری نکردن باشد. زمانی که کودک یاد میگیرد خیلی سریع قضاوت نکند و بیشتر بپرسد و جست وجو کند، اختلافات با همسالانش را کمتر تجربه میکند و از سوی دیگر در زمینه یادگیری نیز فرصت های بیشتری به خود میدهد چرا که یادگرفتههای کلیشهای ذهنش را سریع بالا نمیآورد.
- احترام: کلید ورود به گفت وگو
احترام به معنای آن است که هر کسی را در جایگاهش به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را جای او فرض کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم چه میکردیم، چگونه فکر میکردیم و چه احساسی را تجربه میکردیم. وقتی احترام به این معنا میان دو یا چند نفر جریان داشته باشد، شرایط بسیار خوبی برای درک طرف مقابل، شنیدن فعال صحبتهایش و پیش داوری نکردن به وجود میآید. برای تحقق این قاعده در گفت وگو با کودکان حتی سعی میکنیم موقعیت برابری با آنها داشته باشیم (خم میشویم تا قدمان هم اندازه آنها شود، کنارشان مینشینیم و..) با توجه به حرفهایشان گوش میکنیم و از نادیده گرفتن یا اشتباه شمردن صحبتهایشان اجتناب میکنیم.