پاسخ به: اصطلاحات کاربردی
پنج شنبه 5 شهریور 1394 11:42 AM
Truth hurts
حقیقت تلخ است
That’s so annoying
(واقعا آزار دهنده س (ضد حاله
Keep in the picture
در جریان امور قرار دادن
Never say die
به دلت بد نیار
power to you
or
more power to your elbow
خدا قوت
on the tip of my tongue
نوک زبونمه
Eat your word
حرفتو پس بگیر
Don’t rub it in
اینقدر به رخ ما نکش
to be snake in the grass…
موذی (به قولی موذمار) بودن
He/She looks proud
طرف خودشو میگیره
under someone’s thumb گوش به فرمان بودن
I wish the best for you
بهترینها رو برای شما آرزو می کنم
I wish you many years of happiness
سالهای شاد بسیاری را برای شما آرزو دارم
Heartiest congratulations
صمیمانه ترین تبریکات
as easy as ABC
it’s a piece of cake
It’s duck soup
براحتی آب خوردن
my hands are tied
دست و بالم بسته است
hit the roof
از کوره در رفتن
Pig Out
زیاد خوردن و سریع خوردن
Pedal to the metal
با تمام سرعت رفتن مخصوصا هنگام راندن ماشین
I buy it
من قبول دارم
وقتی کسی چیزی به شما میگه و شما باهاش موافقی میشه از این استفاده کرد
Top of the World
بهتر از این نمیشم
you’re on your own
خودتی و خودت
Let it go
بی خیالش شو
you’re a complete idiot
تو یه احمق به تمام معنا هستی
you’re crowding me
داری باعث میشی سردرد بگیرم
I misjudged you
دربارت اشتباه میکردم
Hit the bricks
بزن به چاک
Make a big deal about something
از کاه کوه ساختن
It was so gross
خیلی خفن بود
jack of all trads and master of none
همه کاره و هیچ کاره
walk on eggs
ریسک کردن
Back down
از خر شیطون پایین بیا
It’s apples and oranges
هر کسی بجای خودش
easy come، easy go
باد اورده را باد میبرد
under a cloud
مظنون بودن- مورد بد گمانی بودن
to stab one’s in the back
از پشت خنجر زدن
Fair weather friend
رفیق نیمه راه
To make long story short
خلاصه کنم
Get to the point
برو سر اصل مطلب
They are a perfect match
اونا خیلی به هم میان
Don’t get fresh with me پررویی نکن
That’s good stuff
چیز خوبیه
Tie the knot
ازدواج کردن
Kick The Bucket
مردن