فیلم جدید پرفروش و «Pixels» با تاثیرپذیری از نوستالرژی بازیهای ویدیویی دهه 1980 جهات مختلفی را طی میکند اما قطعاً یک «رالف ویرانگر» و اصولاً یک فیلم کارتون آسا نیست و در عین حال از فضای آن صددرصد هم دوری نمیجوید.
افراد حملهکننده و مسئلهساز در این فیلم نیز طبعاً کاراکترهای بازیهای ویدیویی هستند که میکوشند هر پایگاه قابل دسترسی را تسخیر کنند و اگر ایرادی بر فیلم مترتب باشد، این است که کل ماجرا براساس یک داستان کوتاه ساخته شده و اصل ماجرا کوچک و کوتاه است و حتی اگر میخواستند آن را به یک کار 90 دقیقهای هم تبدیل کنند، مشکل میداشتند، چه برسد حالا که به فیلمی 15 دقیقه طولانیتر از این حد نصاب رسیدهاند.
پس از 5 سال دوری
برای خیلیهای دیگر دیدن اولین فیلمی که کریس کلمبوس پس از 5 سال دوری از کارگردانی ساخته است، جاذبه مهمتری در ارتباط با فیلم «Pixels» به شمار میآید. آخرین فیلم قبلی که مهر کلمبوس را به عنوان کارگردان بر خود داشت. کاری به نام »پرس جکسون و المپیکیها» در سال 2010 بود ولی هر جور که به ماجرا نگاه کنیم، فیلم تازه وی رویاروی قرار دادن کریس کریستی و کوین جیمز و بهتر بگوییم قرار دادن جیمز در حالتی کریستی وار هم به حساب میآید و آنها بر سر پست ریاست جمهوری رقابت میکنند. شاید گفته شود این یک ریاست جمهوری خیالی است اما مگر در فیلمی که آدام سندلر در آن حرف اول را میزند، میتوان انتظاری جز این داشت و توقع وقایع حقیقی را در ذهن پروراند؟
نیازی به منطق نیست
سندلر در این فیلم «سام برهنر» است و ما ابتدا دوستی او را در دوران نوجوانی با کاراکتر ویل کوپر (با بازی کوین جیمز) میبینیم. چون قرار نیست در فیلم «Pixels» و براساس داستانی که به رییسجمهوریهای خیالی و حقیقی آمریکا نیز ارتباط مییابد به دنبال منطق باشیم، هیچکس نمیپرسد که چطور امکان دارد در یک حالت اضطراری برهنر را به کاخ سفید فرا خوانند و از او طلب کمک کنند. رییسجمهوری میگوید یک واقعه خاص در سال 1982 و در ارتباط با سام برهنر او را به این باور رسانده است که وی میتواند مسئولیتهای بزرگ را هم برعهده گیرد و در شرایط اضطراری به کمک این کشور بیاید. در آن سال تخصص برهنر در بازیهای ویدیویی وی را به درجاتی بالا و شهرتی افسانهای در محافل و مجالس «پن مک» رسانده و او را در مسابقات موسوم به قهرمانی دانکی کونگ نیز به پیروزی نایل کرده بود.
اقدام سریع
بروز یک بیماری مرموز و نفوذ و سرایت آن به ارتش تنبل و گیج آمریکا، سران نظامی را به اقدام سریع در این راه وامیدارد و وقتی از سام میخواهند که در این زمینه اقدام کند، او خوب میداند که کلید حل ماجرا فقط در دست لودلو لامونسوف دوست دوران کودکی وی و متخصص کوبیدن تئوریها و خنثیسازی نقشههای مرموز و مشکوک است و باید از او طلب یاری کرد. لودلو (با بازی جاش گد) به سرعت منبع و منشاء این اتفاقات و ریشه ماجراها را کشف میکند و به حرکت در میآِید. او به این نتیجه میرسد که فضاییها و اهالی سایر کرات یک کپسول جهانپیما و بهتر بگوییم یک سفینه را به عمق فضا فرستادهاند و در آن کپیهای متعددی از بازیهای ویدیویی را قرار داده و آن را به گونهای در آوردهاند که اعلام جنگ بین کره خاکی و سایر سیارات باشد و مسئول شروع این جنگ نیز طبعاً زمینیها جلوه کنند.
از گودزیلا تا تبدیل شوندهها
در آثار سینمایی متعددی طی سالها و دهههای اخیر هجوم نیروهای فضایی و سفینههای سایر سیارات به کرهزمین به تصویر کشیده شده و یا موجودات بزرگ و کریه و انواع هیولاها روبروی انسانها قرار گرفتهاند و میتوان «گودزیلا»، «تبدیلشوندهها» و «تیم آمریکا» را در این ارتباط نام برد و اگر دقت کرده باشید، در اینگونه فیلمها فضاییها همیشه قصد نابودی اماکن بزرگ و معروف و تاریخی کرهزمین را هم کردهاند. اینجا نیز بعد از تاج محل هند شهر لندن با اماکن تاریخی متعددش در مرکز توجه قرار میگیرد و بدیهی است که انسانها و زمینیها هم بسیج میشوند تا از این مناطق در قبال «خطر در راه» حفاظت کنند. وقتی روشهای اولیه جواب نمیدهد، رییسجمهوری آمریکا به نیروهای کمتر و نازلتر هم روی میآورد و این در تضاد با خواستههای فرمانده کوماندوهای بریتانیا (شون بین) و یک آدمیرال آمریکایی (برایان کاکس) است که ترجیح میدهند این کار با نیروهای حرفهایتر به پیش برود. تا این مقطع از فیلم شاید تحملها کافی باشد اما از این لحظه به بعد مسنترها به این نتیجه میرسند که نوستالژی گذشته بیش از حد توسط فیلم جدید کریس کلمبوس مورد تهاجم قرار گرفته و مخدوش شده است و در نتیجه ادامه ماجراها و پیگیری باقی داستان را لابد به جوانترها میسپارند و اگر هم تا پایان فیلم را میبینند، همراه با سوالها و ابهامهای متعدد است.
شلوغتر یا بهتر؟!
همانطور که پیشتر آمد، کوتاهی داستان اصلی سبب شده تیم هر لیهی و تیموتی داولینگ سناریستهای فیلم تکههایی را به اصل قصه بیفزایند که تشخیص متناسب بودن یا نبودن آن را باید به بینندگان سپرد. در این ارتباط یک کارمند کاخ سفید و منبع اطلاعاتی آنجا به نام ویولت (میشل موناگان) نقشی عمدهتر مییابد و اسامی و نامهای معروفتر و عمدهتر مانند سرهنا ویلیامز تنیسور زن آمریکایی هم میآید اما همه اینها بیشتر باعث شلوغتر شدن فیلم میشود تا بهتر شدن آن، هر چند «Pixels» این دفاعیه را دارد که به عنوان یکی از فیلمهای موفق و پرفروش سه هفته اخیر جهان قانوناً و لابد نمیتواند فیلم بدی باشد و البته 3 بعدی بودن فیلم و صفحههای چشمگیر بداعتهای آن هم در این ارتباط نقش عمدهای داشته است.
مشخصات فیلم
عنوان: «Pixels»
محصول: کمپانی کلمبیا
تهیهکنندگان: مارک رادکلیف و الن کاورت
سناریستها: تیم هر لیهی و تیموتی داولینگ
کارگردان: کریس کلمبوس
مدیرفیلمبرداری: امیر مکری
تدوینگر: هیوز وین بورن
موسیقی متن: هنری جکمن
طول مدت: 105 دقیقه
بازیگران: آدام سندلر، کوین جیمز، میشل موناگان، پیتر دینکلیج، جاش گد، برایان کاکس، شون بین، جین کراکوفسکی، اشلی بنسون، لاینی کازان، دنیس اکیاما و توماس مک کارتی.
منبع: Hollywood Reporter