فیلم بعدی آیزنشتاین ادامهٔ طراحی بود که درست قبل از فیلم اکتبر به او پیشنهاد شده بود. این فیلم قدیم و جدید نام داشت فیلم قدیم و جدید حکایتی آموزشی دربارهٔ تحویل یک روستائی تیپیک روسی از واپسگرائی و فقر به رفاهی است که اشتراکی شدن مزارع برای او به ارمغان می‌آورد. این فیلم نیز همچون فیلم‌های دیگر آیزنشتاین بر پژوهش دقیقی استوار بود و غالب صحنه‌های آن در مکان‌های واقعی فیلمبرداری شد و همچون اکتبر آیزنشتاین از آن آزمایشگاهی تجربی ساخت پربیننده‌تر از فیلم‌های قبلی او شد.


در این تکنیک، که آیزنشتاین همچنین آن را ”مونتاژ چند صدائی“ و ”بُعد چهارم سینمائی“ نامیده است، فیلم بر پایهٔ هماهنگی وزن‌های غالب تنظیم می‌شود در این تکنیک همهٔ نماها به‌طور طبیعی از زیرْ متن دراماتیک فیلم سر بر می‌آورند؛ باید دانست آیزنشتاین اساساً فرآیند تماشای فیلم را با ترکیب‌بندی موسیقی سمفونیک قیاس می‌کرد. آیزنشتاین نوشته است که در فیلم قدیم و جدید قصد داشته ”زندگی روزمره را تجلیل کند“ و در این راه بر تئورئالیست‌های ایتالیائی پیشی جسته است. باید اذعان کرد کیفیت فوق‌‌العاده غنائی فیلم با جنبه‌ٔ بصری آن چندان جفت شده است که یک ”سینمای کامل“ از آن ساخته است.


پس از کامل شدن فیلم در بهار ۱۹۲۹ مقامات رسمی شوروی از آن خرسند نبودند و آیزنشتاین مجبور شد به میل استالین تدوین آن را تغییر دهد، با این حال، و به رغم این تغییرات و به‌دست آوردن تماشاگران بسیار، فیلم قدیم و جدید توسط منتقدان حزبی به شدت کوبیده شد. آنها بر این فیلم نیز برچسب ”فرمالیست“ زدند و آن را به‌دور از اهداف حزبی برآورد کردند. این عکس‌العمل‌ها برای آیزنشتاین مشکلات زیادی فراهم آورد، اما در ۱۹۲۹ پس از آنکه در اوج قلهٔ شهرت جهانی قرار گرفت، حزب نتوانست اعتباری را که آیزنشتاین از اکناف جهان برای اتحاد جماهیر شوروی کسب کرده بود نادیده بگیرد.


آیزنشتاین با فیلم قدیم و جدید توانسته بود فیلم صامت را به نهایت ممکن خود برساند، جای تأسف بسیار است که سهم آیزنشتاین در هنر فیلم ناطق در دههٔ بعد صرفاً نظری بوده است، چرا که به این معمار بزرگ سینمای صامت شوروی اجازه داده نشد که تا سال ۱۹۳۸ فیلمی بسازد، و این سالی است که آلکساندرنوسکی را ساخت. در جریان تراژیکندی سیاسی ”دگرگونی بزرگ“ استالین آیزنشتاین به مدت نُه سال امکان فیلمسازی در کشور خود را نیافت.


با این حال در این سال‌‌ها با موفقیت‌هائی که به‌دست آورده بود در جهان به‌عنوان استاد مسلم شناخته می‌شد و بسیاری از مردم غرب او را به چشم قاضی‌القضات شکل در سینما می‌شناختند. او در اوت ۱۹۲۹ در سن سی و یک سالگی به همراه اَلکساندرُف فیلمنامه‌نویس و تیسه فیلمبردار از جانب سویوز کینو به خارج سفر کرد تا سینمای اروپای غربی، به‌ویژه سینمای ایالات‌متحد، را مطالعه کند. در آنجا بود که بخش اعظم سال‌ ۱۹۳۰ را صرف کار بر روی چند طرح بی‌ثمر برای کمپانی پارامونت کرد. اقامت کوتاه آیزنشتاین در آمریکا نخستین برخورد عملی او با تکنولوژی جدید ضبط صدا و آغاز یک سلسله پیچیدگی‌های غم‌انگیز برای او بود، که او را تا مرگ زود‌رسش در ۱۹۴۸ به شدت آزرد.