تا سال ۱۳۴۵ فيلم مستند نقش چندانى در رشد فکرى و آگاهى مردم پيدا نکرد. تلويزيون ملى ايران در اين سال تأسيس شد. در هفتهٔ نخست، فيلم مشهد، شهر مقدس اولين اثر جلال مقدم پخش شد. افرادى چون هژير داريوش، محمد فاروقى قاجار، فريدون رهنما، فرخ غفاري، فريدون مکانيک، سيروس هدايت، ناصر سوالوني، ناصرالدين شهراد و کار آموختگان سازمان فيلم گلستان از جمله، امير کراري، محمود هنگوال، زکريا هاشمى و هادى صابر جزو بنيانگذاران تلويزيون شدند.
در تلويزيون، مستندسازى در آغاز، در حوزهٔ فرهنگ و ايرانشناسى فعال شد. و پنج گروه فيلمساز به سرپرستى ناصر تقوايي، عسکر شجعان، موچهر عسکرىنسب، پرويز کيمياوى و نصيب نصيبي، به تهيه فيلم از گوشه و کنار کشور و ثبت زندگى و فرهنگ مناطق مختلف پرداختند.
پير سبز چک چکو، ابوالحسن اقبالآذر ، از پيله تا زربفت، از آثار ماندگار منوچهر عسکرىنسب است. جام حسنلو اثرى مستند - تجربى ساختهٔ محمدرضا اصلاني، در سال ۴۶ تهيه شد.
ناصر تقوايى از فيلمسازان دههٔ ۴۰ بود، که فيلمهايى گزارشى و مستند از جمله فروغ فرخزاد را ساخت. سپس به جنوب و زادگاهش رفت و زار و خرما را در سال ۴۷ ساخت. پنجشنبهبازار ميناب ، باد جن و اربعين از ديگر ساختههاى اوست.
فيلمهاى عروسى عروسى و فاجعه کربلا نيز ساختهٔ زکريا هاشمي، دانشآموختهٔ فيلم گلستان و داستاننويس است.
تپههاى قيطريه، باغ سنگى (۱۳۵۵)، يا ضامن آهو (۱۳۵۰-۱۳۴۹)، پ مثل پليکان (۱۳۵۱)، مغولها (۱۳۵۲) از ساختههاى پرويز کيمياوى است وى در سال ۱۳۴۸ به تلويزيون ملى پيوست.
نصيبى در سال ۱۳۴۵، فيلم کوتاه ۱۶ ميلىمترى خون يک خاطره را ساخت، که در فستيوال آوانگارد کارلستروهه آلمان، برنده جايزه شد. اين فيلم مدرن دربارهٔ روابط انسانى است، که در ايران نمايش داده نشد. نصيبى سال ۴۶ وارد تلويزيون شد و مرگ يک قصه را ساخت، که در ۱۳۴۷ از تلويزيون پخش شد. يوش، معبد آناهيتا، يايزدخواست، از اصفهان تا ابرقو و گواتي از ساختههاى ديگر نصيبى است.
فيلمسازانى چون احمد فاروقى قاجار، در اواخر دههٔ چهل و اوايل دههٔ پنجاه و جواد علامير دولو از سال ۱۳۵۳، بعنوان فرستادهٔ ويژه رپرتاژ خارجى تلويزيون ملى ايران، به سرزمينهاى دوردستى در آفريقا، آسيا و آمريکا رفتند و فيلمهايى تهيه کردند.
فيلم فروغ جاويدان (۱۳۵۱) ساختهٔ شاهرخ گلستان، حوزهٔ استحفاظى (آراپيک باغداساريان)، به اميد ديدار (۱۳۴۵) ساختهٔ هوشنگ شفتي، آوارگان کرد (۱۳۵۰) از محمد بزرگنيا، ايران سرزمين اديان (۱۳۴۹) ساختهٔ منوچهر طيّاب که به مراسم آيينى و مذهبى اديان زرتشتي، يهودي، عيسوى و اسلام پرداخته؛ از مستندهاى ديگر اين سالهاست.
فيلم معمارى ايران در دورە ايلخاني (۱۳۵۴)، فيلمى آموزشى است از طيّاب. طياب در سال ۱۳۵۲، از معمارى اکثر دورههاى تاريخ ايران، فيلم مستند ساخته است. از خاک آريا (۱۳۵۶) دربارهٔ معمارى هخامنشي، ميراث دربارهٔ معمارى ساسانى (۱۳۵۷) و فيلمهايى دربارهٔ معماران دوران اوليه اسلامى تا دوران ايلخاني، تيمورى و صفوى از آثار اوست. فيلمهاى او را موسيقى لوريس چکناواريان همراهى مىکند. در فيلمهاى وى گفتار، توصيفي، مستقيم و اطلاعرسان است. مسجد جامع اصفهان، هشت بهشت، مسجد شيخ لطفالله و چهل ستون از ديگر ساختههاى طياب است.
گفتار در فليمهاى اصلانى يک وسيلهٔ هنرى است. در فيلمهاى تارىخانه و جامع فهرج (۱۳۵۵)، گفتار تماماً از قرآن مجيد و ساير متون مذهبى انتخاب شده است. ميراث فيلم ديگرى از اصلانى است.
از اوايل دههٔ پنجاه، کيمياوى به فيلم داستانى روى آورد. خسرو سينايى براى توليد فيلم داستانى از فرهنگ و هنر به تلويزيون رفت و حدود ۳۰ فيلم کوتاه داستانى براى انجمن اولياء و مربيان ساخت. ناصر تقوايى به سيماى داستانى راه يافت و عباس کيارستمى در کانون پرورش فکرى به فيلمهاى آموزشى پرداخت و کيومرث دوم بخش مستند - داستانى ساخت.
در اين دوران، افرادى به توليد فيلمهاى ورزشى و گزارشهاى روزانه و برنامهسازى روى آوردند. عدهاى سرنخهاى گذشته را در خارج از ايران دنبال کردند. کسانى نيز به مردمنگارى پرداختند؛ از جمله: عيد قربان در کاشان (هوشنگ آزادىور )، لحظاتى چند با دراويش قادريه (منوچهر طبري) و مطرب عشق (منوچهر طبري). اما سازندگان فيلمهاى اجتماعى جايگاهى نداشتند. سالهاى ۵۵ و ۵۶ اوج توليد فيلمهاى تبليغاتى در تلويزيون و فرهنگ و هنر است.