پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران
دوشنبه 5 مرداد 1394 7:10 PM
در ابتداى دهه ۱۳۲۰ و اشغال ايران در جريان جنگ دوم جهاني، سينما بهدليل نبود وسايل ارتباط جمعى موقعيت استثنايى و مناسبى بهدست آورد. انگلستان و شوروى با هدف گسترش نفوذ فرهنگي، از فيلمهاى ناطق فارسى استفاده مىکردند و به اين ترتيب برگرداندن گويش فيلمهاى خارجى به فارسى لازم شد.
دکتر اسماعيل کوشان در طى اقامت اجباريش در استانبول بهطور جدى پيگير کار دوبله شد و طرح شرکت ميترا فيلم را با مشارکت همسرش و ابراهيم کوشان و جهانگير تفضلّى شکل داد.
سپس با خريد دو فيلم فرانسوى و اسپانيولى مقدمات کار را در استوديوى سس فيلم فراهم آورد. فيلم فرانسوى دختر فراري نام داشت که نخستين فيلم دوبله شده به زبان فارسى بود (محصول ۱۹۴۴ فرانسه به کارگردانى هانرى دوکوئن) پنجشنبه پنجم ارديبهشت ۱۳۲۵، اين فيلم در سينماى جديد کريستال روى پرده آمد و طى شش هفته نمايش به فروشى بيش از دو ميليون ريال دست يافت. بعد از آنکه هيجان ناشى از موفقيت نمايش نخستين فيلم دوبله - با چاپ چند عکس از دختر فراري و شرح حال دانيل داريو بازيگر فيلم و گفتگو با نوريه قوانلو گويندۀ نقش راديو و مقالاتى دربارۀ فيلم و دوبلهٔ آن - فرونشست، دکتر کوشان دفتر ميترا فيلم را در خيابان لالهزار در مغازهاى در پاساژ ساعتچى ايجاد کرد. در فاصلهٔ کوتاهى دختر کولى فيلم دوم کوشان در اواخر تابستان ۱۳۲۵ در سينما کريستال به نمايش درآمد و سود مناسبى بدست آورد. بتدريج ميترا فيلم و تهيه فيلمهاى ناطق ايرانى توسعه يافت و در همين ايام گروههاى مختلفى با هدف کسب درآمد به اين کار روى آوردند. گروهى شامل گرجي، جهانبخش، حالتى و چند تن ديگر که کوشان معرفى کرده بود، راهى قاهره شدند و فيلمهاى زن سنگدل، تاراس بولبا و سکوت شب را دوبله کردند. در همان سال زن سنگدل و تاراس بولبا به تهران رسد و فروش نسبتاً خوبى داشت؛ اما انتظارات برآورده نشد.
در اواخر تابستان ۱۳۲۵ در تهران استوديويى براى دوبله فيلم و توليد، اعلام موجوديت کرد. بانيان اوليه آن منصور مبيني، شاپور مبيني، هوشنگ کاوه و اميرحسين دهلوى بودند. بعداً جلال مغازهاي، سعيد غياثي، بهاءالدين شريعتمداري، علىاصغر کاشاني، محمود نوذرى و مجتبى بديعى و ديگران به آنها پيوستند و چند تن از جمله دکير ميرسپاسي، فاضل سرجويى با تخصيص سرمايه امکان توليد فيلم را فراهم مىکنند. بعد از آنکه مقدمات کار فراهم شد، همزمان دختر فرارى به نمايش درآمد و موجب سرخوردگى و دلخورى گروه شد.
بعد از انشعاب گروه، سرمايهگذاران محل تازهاى واقع در سه راه امينحضور را براى آغاز فعاليت رسمى استوديو ايراننو فيلم اجاره کردند.
در اين حال گروه ديگرى نيز پنجمين فيلم دوبله شد، به فارسى در پاريس توليد شد و در ارديبهشت ۱۳۲۶ در سينما پارک به روى پرده آمد. نام اين فيلم، بازگشت جاودانى بود.
هنر دوبلاژ در اوايل ۱۹۳۱ م (۱۳۰۹ ش) در فرانسه و بعد ايتاليا و انگلستان براى ناطق کردن فيلمهاى صامت قديمى و بهعنوان اختراعى گرانبها که سينما را زنده کرد، شکل گرفت. پانزده سال بعد از رواج آن تقريباً در بيشتر کشورها، ايران نيز به دوبلاژ پرداخت ولى همهٔ امور فنى آن در کشورهاى بيگانه انجام مىگرفت.
در اين حال جوانان استوديو ايران نو فيلم تلاش داشتند نخستين کسانى باشند که کار دوبله را در ايران شکل مىدهند.
اولين فيلم دوبله شده در ايران مرا ببخش نام داشت. از گويندگان اين فيلم: اسدا... پيمان، عطاءا... زاهد، مهرى عقيلي، مهرى وداديان، مهين ديهيم، ايرج دوستدار بودند.اين فيلم در شهريور ۱۳۲۷ در سينماى ديانا و پارک به نمايش درآمد و مورد استقبال واقع شد و فروش بىسابقهاى داشت.
از راست: امير حسين دهلوى (امام)، مهندس منصور مبيني، هوشنگ کاوه، اسدالله پيمان، به هنگام دوبله مرا ببخش 1326
زاهد، احمد شيرازى و خانى از ايراننو فيلم جدا شدند و به گروه سعيد غياثي، ضياءالواعظين و جلال مغازهاى پيوستند، که در حال تأسيس استوديو آريا در خيابان ارامنه بودند. آنها موفق به دوبلهٔ نخستين فيلم رنگى شدند و براى اولين بار از شيوهٔ صداى مغناطيسى استفاده کردند.
با انشعاب تازهاى که در اثر اختلاف در اين جمع بوجود آمد، مغازهاى با استوديوى عصر طلايي منتقل شد و ضياءالواعظين، شيرازى و خانى مقدمات استوديوى شهرزاد را آغاز کردند.
دوبله در ايران بهدليل فقدان وسايل کافى با مشکلات فراوانى همراه بود و در خارج از ايران بهنظر آسانتر مىرسيد.
آلکس آقابابيان فيلم سرگذشت فريدون بينوا را در ايتاليا دوبله کرد و در تهران به نمايش گذاشت. اين فيلم در مهرماه ۱۳۳۱ در سينما ديانا روى پرده رفت و با هجوم تماشاگران مواجه شد و سينما پارک نيز از هفته دوم نمايش به اکران آن پرداخت و همزمان با تهران فعاليتهاى دوبله فيلمها در رم دنبال شد و بعد از آقابابيان و بعد داريوش فيلم، شرکت زرينه اين فعاليت را ادامه داد.
با آغاز دههٔ ۱۳۴۰ بهتدريج افزايش استوديوهاى دوبلاژ در ايران و دستيابى آنها به اندازههاى قابل قبول کيفيت فنى و محدوديت استفاده از دوبلورهاى متعدد و نزول کيفى دوبله و سقوط ارزش لير ايتاليا و دستمزدهاى مناسب دوبله در ايران، بهتدريج دوبلهٔ ايتاليا دچار رکود شد و سپس به تعطيلى کامل انجاميد.
شکوفايى دوبلاژ در ايتاليا مانع جذب نيروهاى تازه در داخل کشور بود. با اين حال مراکز انگشتشمار حرفهاى همچنان به فعاليت مشغول بودند: پارس فيلم زير نظر على کسمائي، استوديو البرز، استوديو يانا فيلم، استوديو يونيورسال. اما مهمترين فعاليت در اين مرحله را استوديو سانترال عرضه مىکرد. بهزودى اين استوديو بهصورت يکى از قطبهاى دوبلاژ در سينماى ايران درآمد. اين استوديو از بدو تأسيس ضمن دوبلاژ عهدهدار امور چاپ و لابراتور و فنى فيلمهاى خبرى اداره کل هنرهاى زيباى کشور و توليدات راديو و تلويزيون عراق نيز بود. و موفق شد کادر مجرب و منظمى از مديران دوبلاژ، دوبلورها، و تکنسينها را گردهم بياورد.
مهندس سيف الدين کامرانى (نفر اول سمت چپ) موسس استوديو سانترال1333-تصوير مربوط به بازديد راج کاپور از استوديو سانترال در 1335 است و حسين دانشور و ناصرملک مطيعى نيز در عکس ديده مى شوند
بهتدريج رشد فيلمهاى دوبله و استوديوهاى دوبلاژ چشمگير شد. در طول سال ۱۳۳۶ بيش از دو برابر سال ۱۳۳۵ فيلم دوبله و عرضه شد (۵۴ فيلم). همين تعداد در نيمهٔ اول ۱۳۳۷ دوبله شد و در پايان سال به ۱۱۹ فيلم رسيد. در سال ۱۳۳۸ اين تعداد باز هم افزايش يافت و به ۱۸۳ عدد رسيد و در طى همين سال تعداد استوديوهاى دوبلاژ به دو برابر سالهاى گذشته رسيد. در پايان دههٔ ۱۳۳۰ بهندرت فيلمى به زبان اصلى نمايش داده مىشد.
دوبلاژ در افزايش تماشاگران و سالنهاى سينما از يک طرف و ايفاى نقش واسطهٔ زبانى بين تماشاگر و فيلم از طرف ديگر، اهميت زيادى داشت.
عليرغم نظرهاى موافق و مخالف و انتقادها، تعداد مراکز دوبله و دوبلورها افزايش يافت و جامعهٔ دوبلاژ با ۲۴۰ نفر (۷۰ زن و ۱۷۰ مرد) و ۲۵ مؤسسه صاحب تشکلى شد که در نهايت در سال ۱۳۴۴ به ايجاد سنديکايى خاص منتهى شد و اساسنامهٔ آن توسط وزارت کار و امور اجتماعى به تأييد رسيد. در سال ۱۳۵۳ جامعهٔ دوبلاژ به عنوان انجمن پذيرفته و داراى بنياد نامه مصوب گرديد.
سيروس ابراهيمزاده، تاجى احمدي، منوچهر اسماعيلي، اصغر افضلي، ايران بزرگمهر، مهين بزرگي، بوتيمار، پرويز بهرام، هوشنگ بهشتي، عبدالحسين تهامي، سيروس جراحزاده، چنگيز جليلوند، نيکو خردمند، عباس خسروانه، خسرو خسروشاهي، ايرج دوستدار، کاوس دوستدار، مهين ديهيم، احمد رسولزاده، محمدعلى زرندي، منوچهر زماني، محمدرضا زندي، حسين سرشار، زهر، شکوفنده، فريبرز صالح، ناصر طهماسب، حسين عباسي، حسين عرفاني، مهدى علىمحمدي، فرخنده، فرشيد فرزان، نجمى فرهي، ثريا قاسمي، حميد قنبري، محمد قنبري، ژاله کاظمي، هوشنگ کاظمي، عطاءا... کاملي، مهين کسمائي، علىاصغر مستان، سعيد مظفري، جلال مقامى عزتا... مقبلي، ناصر ممدوح، ايرج ناظريان، منوچهر نوذري، محمود نوربخش، منوچهر والىزاده، بهروز وثوقي، رفعت هاشمپور و ... و برجستهترين و با سابقهترين مترجمان دوبلاژ عبارتند از: بابک ساسان، ايرج رضائي، پرويز دوائي، فيروز رادپور، انور نصيحتگر، فريدون ابوجينا، نجف دريابندري، حسين شايگان، گودرز شيدائي، روبن شاهنظريان، محمود ايزدي، ...
بوتیمار، نوذری ، مقامی