پاسخ به:تاريخچهٔ سينما در ايران
دوشنبه 5 مرداد 1394 7:00 PM
اوکى مستر (پرويز کيميايي)، باغ بلور (ناصر محمدي)، به دادم برس رفيق (مهدى فخيمزاده)، براى آزادي (حسين ترابي)، بر فراز آسمانها (محمدعلى فردين)، بنبست (پرويز صياد)، تا آخرين نفس (کامران قدکچيان)، تکيه بر باد (فريدون ژورک)، جنگ اطهر (محمدعلى نجفي)، حکم تير (ايرج قادري)، حق و ناحق (عزيزالله رفيعي)، خيابانىها (محمد صفار)، روزهاى بىخبري (اميرشروان)، زخم خنجر رفيق (عزيزالله بهادري)، زرخريد (رضا صفايي)، ساخت ايران (امير نادري)، سايهٔ بلندباد (بهمن فرمانآرا)، سرخپوستها (غلامحسين لطفي)، سرنوشتسازان (جهانگير جهانگيري)، سقوط ۵۷ (باربد طاهري)، شهادت (لوتر بيکر)، صمد به شهر مىرود (پرويز صياد)، عبور از مرز شب (باقر خسروي)، فرياد مجاهد (مهدى معدنيان)، گداى اشرافزاده (عزيزالله بهادري)، ليلةالقدر (محمدعلى نجفي)، مرد خدا (رضا صفايي)، نفسگير (محمود کوشان).
آقاى هيروگليف (غلامعلى عرفان)، امشب اشکى مىريزد (منوچهر مصيّري)، از فرياد تا ترو (منصور تهراني)، انفجار (ساموئل خاچيکيان)، با عشق مردن (اکبر صادقي)، برادرکشي (ايرج قادري)، پرواز بسوى مينو (تقى کيوان سلحشور)، پرواز در قفس (حبيب کاوش)، تاريخسازان (هادى صابر)، خونبارش (امير قويدل)، زمزمهٔ محبت (اميرشروان)، زندهباد (خسرو سينايي)، سرباز اسلام (امان منطقي)، سند زنده (اصغر بيچاره)، شجاعان ايستاده مىميرند (عباس کسايي)، شيطان (اکبر صادقي)، قدغن (علىرضا داودنژاد)، قديس (ناصر محمدي)، قيام (رضا صفايي)، گفت هر سه نفرشان (غلامعلى عرفان)، مدرسهاى که رفتيم (داريوش مهرجويي)، مسافر شب (منصور تهراني)، مشت مرد (حسين قاسمىوند).
آفتابنشينها (مهدى صباغزاده)، اعدامي (باقر خسروي)، برنج خونين (امير قويدل)، بند (غلامحسين طاهرىدوست)، پنجمين سوار سرنوشت (سعيد مطلبي)، پيکرتراش (محمدرضا مجد)، جاده (محمدعلى سجادي)، جستجو (امير نادري)، خانهٔ آقاى حقدوست (محمود سميعي)، در محاصره (اکبر صادقي)، دست شيطان (حسين زندباف)، رسول پسرابوالقاسم (داريوش فرهنگ)، طلوع انفجار (پرويز نوري)، عصيانگران (جهانگير جهانگيري)، فصل خون (حبيب کاوش)، کرکسها مىميرند (جمشيد حيدري)، مرز (جمشيد حيدري)، مريم و ماني (کبرى سعيدي)، موج توفان (منوچهر احمدي)، ميراث مىجنون (مهدى فخيمزاده)، هجرت (ميلاد)، ۱۹۳۶ (حسن قلىزاده، محمدرضا بزرگنيا). در اين سال نخستين جشنوارهٔ بينالمللى فجر با شرکت ۱۹ کشور برگزار شد. در اين دوره در بخش حرفهاى جايزهاى به کسى تعلق نگرفت.
ابراهيم در گلستان (ايرج اماني)، اشباح (رضا ميرلوحي)، باران (کيومرث پوراحمد)، برزخىها (ايرج قادري)، تفنگدار (جمشيد حيدري)، توجيه (منوچهر حقانىپرست)، جاده (محمدعلى سجادي)، جانبازان (ناصر محمدي)، حاجى واشنگتن (على حاتمي)، خط قرمز (مسعود کيميايي)، دادا (ايرج قادري)، عفريت (فرشيد فلکنازي)، گرداب (حسين دواني)، يا زهرا (جواد شمقدري).
دوره دوم از اوايل دههٔ ۶۰ شروع مىشود و تا نيمهٔ دوم اين دهه ادامه دارد. در اين دوران صاحب نوعى سينماى دولتى هستيم. اين دوره از لحاظ کيفى با دورهٔ اول تفاوت چندانى ندارد. فيلمسازان تحت نظارت دولتى و تفسيرهاى رسمي، فيلمهاى شعارى دربارهٔ ساواک، بىعدالتى رژيم پهلوى و باندهاى مواد مخدر، خانهاى ستمگر، جنگ و ... مىسازند. در اين دوره حضور زن احساس نمىشود. فرم و تکنيک در اين آثار ضعيف است و بازيگران محبوب براى تماشاگران اندکند.
سينماى دولتى ايران در نيمهٔ اول دههٔ ۶۰ نتايج مطلوبى ببار نياورد و سينما با يک بحران عمومى فرهنگى و اقتصادى مواجه شد و لزوم تدابيرى در سياستگذارى مسؤولان سينمايى کشور الزامى گشت.
در سال ۱۳۶۲، بنياد سينمايى فارابى بعنوان سازمانى غيردولتى و غيرانتفاعى و تحت نظارت وزارت ارشاد اسلامى تأسيس شد که بعنوان يکى از بازوهاى اجرايى سياستها و جهتگيرىهاى فرهنگى - هنرى امور سينمايى کشور را اداره کند.
در ابتداى سال ۱۳۶۲ فعاليت ويدئو کلوپها از جانب خاتمى ممنوع اعلام شد و در همين سال ورود فيلم خارجى توسط بخش خصوصي، منع شد. عوارض دريافتى شهردارىها از فروش فيلمهاى ايرانى کاهش يافت و فرصت براى فروپاشى ساختار قديمى سينما در ايران فراهم آمد.در اين دوره نيروهاى تازهاى به درون سينما آمدند که در آينده نقش تعيينکنندهاى را برعهده گرفتند. بخش مهمى از اين نيروها از حوزه بودند.
از سال ۱۳۶۳ فيلمهاى جنگى بطور مشخص روى موضوع جنگ ايران و عراق تمرکز يافتند و مراکزى چون بنياد فارابي، حوزهٔ هنرى سازمان تبليغات اسلامي، مرکز گسترش سينماى تجربى و نيمهحرفهاي، واحد جنگ شبکههاى سيما و بنياد مستضعفان، فيلم جنگى توليد کردند.
از فيلمهاى شاخص اين دوره هيولاى درون (خسرو سينايي، ۱۳۶۳)، بازجويى يک جنايت (محمدعلى سجادي، ۱۳۶۳)، نقطه ضعف (محمدرضا اعلامي، ۱۳۶۳)، تاراج (ايرج قادري، ۱۳۶۳)، سناتور (مهدى صباغزاده، ۱۳۶۳) را مىتوان نام برد.