مشکی پوشیدن مرده را معذب می کند ؟!
دوشنبه 5 مرداد 1394 1:51 PM
در بسیاری از مناطق، عزاداران به شیوهای عمل میکنند که نشانگر اندوهناکبودن آنان باشد. از جمله این رفتارها، «حداد» و یا همان «ترک کردن زینت» است که «پوشیدن لباس سیاه» نیز یکی از مصادیق آن به شمار میآید.[1]
در روایات شیعی توصیه شده که بازماندگان – جز زن میت – در عزای او بیش از سه روز خود را عزادار نشان ندهند. در همین زمینه،امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «نباید کسی بیشتر از سه روز، برای میت حداد بگیرد مگر زن میت که باید تا پایان زمان عده، حداد گرفته و از زینتکردن، خودداری کند».[2] در منابع اهل سنت نیز روایتی به همین مضمون نقل شده است.[3] با توجه به اینکه لباس سیاه نیز از نشانههای عزاست، این روایت شامل چنین لباسی نیز خواهد شد.
البته این روایت دلالت بر حرام بودن ترک زینت ندارد، بلکه حمل بر کراهت میشود. از اینرو؛ اگر کسی بیش از سه روز، به عزاداری و ترک زینت بپردازد گناهی مرتکب نشده است. حتی اگر فرض بر این گذاشته شود که پوشیدن بیش از سه روز لباس سیاه در عزای میت گناه باشد، این گناه فقط متوجه کسی خواهد بود که این کار را انجام داده و شخص میت دچار هیچ عذابی نخواهد شد؛ زیرا اینکه گفته شود میت عذاب خواهد شد برخلاف آیات قرآنی است.
خداوند در قرآن میفرماید: «هر کسی گناهانی که خود انجام داده است را بر دوش میکشد و کسی را به خاطر گناه دیگری عذاب نمیکنند».[4] مگر اینکه چنین رفتاری از بازماندگان ناشی از نوع تربیتی باشد که میت بدانها آموخته بود.
در ضمن عذاب هم همواره به معنای شکنجه نیست، بلکه در مواردی که شخصی احساس ناراحتی میکند نیز گفته میشود که او از این موضوع عذاب میکشد.
یافته هاى روان شناسی میگوید رنگ سیاه، زمانی مفهوم نیستى، پوچى و پایان یافتن را تداعى مىکند و غم زایی دارد که به عنوان انتخاب اوّل و یا یکى از سه انتخاب اوّل باشد؛ یعنى، در تمام حالات، اولین رنگ انتخاب شده و یا یکى از سه رنگ انتخابى اوّل باشد. پوشیدن لباس تیره و استفاده از رنگ سیاه - حتى در غیر پوشش - همیشه نامناسب نیست و به معناى رسیدن به پایان زندگى و تسلیم شدن نیست و تأثیر منفى و تخریب روانى در پى ندارد. پوشیدن لباس سیاه در عزا دارىها و براى شخص مصیبت زدهاى که احساس غمگینى مىکند، تسکین است و او را در اضطراب ناشى از فقدان شخص محبوب، به سمت آرامش دعوت مىکند، افزون بر این موجب همسو ساختن احساسات درونى با فضاى بیرون و باعث آرامش مىگردد.
پس از دیدگاه علمى، رنگ سیاه تأثیرى منفى و نامناسب بر روان و روح آدمى ندارد و در مصایب، کاهش دهنده آلام مىباشد و این گونه نیست که علم آن را کاملا و در هر حال طرد کند.حال باید دید آیا اسلام براى همیشه و در تمام حالات رنگ سیاه را توصیه مىکند و به تعبیر روان شناختى، براى اولین انتخابها یا سه انتخاب اوّل رنگ سیاه را بر مىگزیند و مسلمانان را به این انتخاب دعوت مىنماید؟
نگاه آغازین اسلام به رنگ سیاه، یک نگاه منفى است و هرگز آن را در حالات عادى و زمینه هاى روزمره زندگى، به عنوان یک رنگ برتر برنمىگزیند، حتی آن را رنگ شیطان و فرعون و نماد طغیانگرى، ستم و تاریکی معرفى مىکند و مىفرماید: «لباس سیاه نپوشید که لباس فرعون است»(5)
رنگ برگزیده و انتخاب اوّل اسلام، رنگ سفید است که امام باقر (علیه السلام) مىفرماید: «هیچ لباسى بهتر از لباس سفید نیست». (6)
بعد از رنگ سفید، رنگهاى زرد و سبز از طرف اولیاى دین توصیه شده اسلام است. از نظر اسلام، رنگ زندگى، حیات، حرکت و تلاش رنگ سفید است و آرامش بعد از تلاش و کوشش در رنگ سیاه (شب) مىباشد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: "ألبسوا من ثیابکم البیاض فأنّها من خیر ثیابکم و کفّنوا فیها موتاکم؛(7) لباس سفید بپوشید زیرا آن بهترین لباس است و مرده هایتان را در لباس سفید کفن کنید".
باز فرمود: «أحسن مازرتم الله عزّ و جلّ به فی قبورکم و مساجدکم البیاض؛ از بهترین لباسها برای ملاقات با خدا در نماز و قبر، لباس سفید است».(8)
استفاده از لباس سیاه ، در حال نماز مکروه است ، ولی در عزاداری استثنا شده است .(9)
رنگ سیاه در مکتب اهل بیت(علیهم السلام)، فقط در مصایب و سوگوارىها مورد استفاده قرار گرفته است؛ یعنى، یک انتخاب نادر و استثنایى بوده است و نه انتخابى همیشگى. در نگاه ابتدایى رنگ سیاه، یک رنگ مکروه و ناپسند تلقى مىشود.
رنگ سیاه در آخرین انتخاب قرار مىگیرد؛ آن هم از این جهت که به واسطه تأثیر روانى آن، موجب سکوت و سکون و آرامش گشته، شخص مضطرب را از مصیبت و حزن به آرامش روانى مىرساند و یاحداقل در این زمینه بسیار تأثیر دارد.
پی نوشت ها:
1. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 4، ص 415، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق
2. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، ص 271، قم، موسسه آل البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، 1409ق. سند این حدیث موثّق بوده و در حد حدیث صحیح است. اصفهانی(مجلسی اول)، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج 2، ص 480، قم، موسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1414ق
3. «لَا یُحِدُّ عَلَى مَیِّتٍ فَوْقَ ثَلَاثٍ، إِلَّا الْمَرْأَةُ فَإِنَّهَا تُحِدُّ عَلَى زَوْجِهَا أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْرًا»؛ ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، دار الرسالة العالمیة، چاپ اول، 1430ق
5. بحارالانوار، ج83، ص248
6- همان
7- محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ح 18061
8- همان، ح 18062
9- محمد کاظم طباطبایی یزدی، العروة الوثقی، ج1، ص 572، منشورات موسسة العلمی للمطبوعات؛ آیت الله. محمد فاضل لنکرانی ، جامع المسائل، ج1، ص621، 2170سوال 2170
فرآوری : محمدی
منبع : سایت اسلام کوئست
سایت عاشورا