منظومهٔ حیدر بابا
یک شنبه 4 مرداد 1394 1:22 PM
حیدربابایا سالام یا حیدربابایه سلام (به فارسی: سلام بر حیدربابا) که اغلب به صورت کوتاه «حیدربابا» خوانده میشود، نام منظومهای است به ترکی آذربایجانی از محمدحسین شهریار.
شهریار در این اثر از دوران کودکی خود در خشکناب، که در پای کوهی به نام حیدربابا قرار دارد یاد میکند. او کوه کوچک حیدربابا رامورد خطاب قرار داده و توصیف گیرائی از طبیعت و مردمان آن سامان به دست میدهد و گاه احساس خود از اوضاع گذشته و حال را با زبان ساده و بی تکلف و نزدیک به زبان عامهٔ مردم بیان میکند.
این اثر در ۱۲۱ بند نوشته شده است که ۷۶ بند آن متعلق به قسمت نخست میباشد.
حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندی
گونلریمیز بیر-بیریندن یاماندی
بیر-بیروْزدن آیریلمایون، آماندی
یاخشیلیغی الیمیزدن آلیبلار
یاخشی بیزی یامان گوْنه سالیبلار
حیدربابا تمام جهان، غم گرفته است
وین روزگارِ ما همه ماتم گرفته است
ای بد، کسی که که دست کسان کم گرفته است
نیکی برفت و در وطنِ غیر لانه کرد
بد در رسید و در دل ما آشیانه کرد
...
وزن این اشعار بر خلاف اکثر اشعار کلاسیک ترکی آذربایجانی که عروضی هستند، بر اساس وزن هجایی است به این ترتیب که مصرعها از سه قسمت "چهار، چهار، سه" هجایی تشکیل شده است برای نمونه:
حیدر بابا ایلدریملار شاخاندا
حی در با با _ ایل د ریم لار _ شا خان دا
این اثر به زبانهای مختلف چه به صورت نظم و چه به صورت نثر ترجمه شده است.
نمونهای از ترجمه نظم به فارسی اثر کریم مشروطه چی (سونمز):
حیدر بابا به گاه چکاچک رعد و برق | کامواج سیل غرد و کوبد به صخره فرق | |
صف بسته دختران، به تماشا شوند غرق | از من درود بر شرف و دودمانتان | |
باشد که نام من گذرد بر زبانتان |
نمونه ای از ترجمهٔ بهروز ثروتیان به زبان فارسی:
حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمان | سیلابهاى تُند و خروشان شود روان | |
صف بسته دختران به تماشایش آن زمان | بر شوکت و تبارِ تو بادا سلام من | |
گاهى رَوَد مگر به زبانِ تو نامِ من |
در زندگی بکوش. لباس صبر بر تن بپوش. با دانایان بجوش. عزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش