با «آقای نوارکاست ایران» آشنا شوید
چهارشنبه 24 تیر 1394 1:13 PM
وبسایت مجله مهر - علی جواهری: «عباسعلی محمدی» بزرگ ترین کلکسیون دار نوارهای مذهبی است که با بیش از ۱۸ هزار نوارکاست لقب آقای نوارکاست ایران را به خود اختصاص داده است. روایت ما از زندگی او را بخوانید:
او را به نام «گل محمدی» می شناسند. «گلبانگ محمدی» نام مجموعه نوارهایش است. پیش از انقلاب شروع به جمع آوری مجموعه نوارهای مذهبی کرده و اکنون بازنشسته سازمان تبلیغات اسلامی است و علاقه اش به آرشیو باعث شد تا همانجا مسئول بخش سمعی و بصری شود.
«عباسعلی محمدی» یکی از اعضای ثابت انجمن شاعران مذهبی است. محمدی ۱۸هزار نوار مذهبی و انقلابی دارد که همه روی نوارهای مادر آرشیو است. اما نگران است که آرشیوش پس از او از بین برود.
کلکسیون دار نوارهای مذهبی متولد ۱۳۱۲ و اصالتا اهل شهرستان الیگودرز است. تا ۷ سالگـی همراه پدرو مادرش در آنجا زندگی کرده و از آنجا به اراک و سپس به تهران آمدند. او روایت زندگیش را اینگونه تعریف می کند: «پدرم کشاورز بود و در کارش زحمت زیادی می کشید ولی اجازه نمی داد که کشاورز شوم و همیشه می گفت باید درس بخوانم. هیج وقت یادم نمی رود برای اینکه از مدرسه فرار نکنم از دور مدرسه رفتنم را نگاه می کرد. تا اینکه سال ۱۳۲۸ پدرم را از دست دادم؛ پس از آن به اراک برگشتم و دایی ام سرپرستی ما را برعهده گرفت. اما چون پسر بزرگ تر بودم مسئولیت مادرم، خواهر و برادرم به عهده من افتاد. وقتی شرایط سنی مساعدی پیدا کردم همراه خانواده دوباره به تهران آمدیم و به عنوان کارگر ساختمان مشغول به کار شدم و تا سال ۱۳۵۲ در کار سیمان کاری و بنایی بودم.»
خواستم مجالس روضه را به خانه مردم ببرم
محمدی درحالی که دربین هزاران نوار کاست مذهبی نشسته است درباره چگونگی انجام این کار می گوید: «همیشه برای اینکه نتوانسته بودم بنا به شرایط مختلف، خواسته پدرم را اجرایی کنم ناراحت بودم و دوست داشتم بالاخره یک کاری انجام دهم تا آن دنیا جلویش رو سفید شوم. از قدیم می گویند خداوند پاسخ نیت خیر انسان را طوری می دهد که حتی تصورش را هم نمی توان کرد. در این موقع بود به ذهنم رسید که مجالس اهل بیت(ع) را به خانه های مردم ببرم. یک روز که در میدان توپخانه (میدان امام خمینی) قدم می زدم، دستگاه های ضبط صدا را دیدم؛ جرقه ای در ذهنم زده شد که چه خوب می شود مداحی، روضه ها و سخنرانی های مجالس امام حسین(ع) را با این دستگاه ها ضبط کرد و آنها در اختیار مردم گذاشت.»
در این راه قوت پایم را از دست دادم
اولش هیئتی ها می گفتند صدا با ضبط صوت خوب درنمی آید ولی به خواست اباعبدالله الحسین(ع) وقتی نوار ضبط می شد خروجی بسیار خوبی داشت. به طوری که نظرشان عوض شد. آن زمان در جلسه حاج آقا کافی می رفتم و صدا ضبط می کردم. شاید باورش برایتان سخت باشد که برای ضبط دعای ندبه، ۲سال با موتور با حاج آقا به بهشت زهرا(س) می رفتم؛ چون روی آسغالت سرد می نشستم الان پاهایم حس ندارد و بعضی وقت ها دردش امانم را می برد.
شاید به نظر خیلی از جوانان امروز این کار در این زمانه کار خاصی نباشد ولی آن زمان خیلی ارزشمند بود. چون در آن زمان رژیم ستمگر شاه به شدت با مجالس امام حسین(ع) مخالفت می کرد، ارزش اینکار چند برابر بود. ولی به نظر من اگر بخواهم از سود این کار صحبت کنم باید بگویم بستگی دارد سود را در چه ببینیم. سودی که پسرانم اهل هستند و دخترانم عاقبت به خیر شده اند به هرچیزی می ارزد. سودی که آن دنیا در برابر پدرم رو سیاه نیستم، ارزش دارد. اینکه حس می کنم خانم حضرت زینب(ع) در زندگی ام نظر دارد با هیچ چیز قابل تعویض نیست.
تاسیس اولین مغازه برای نوارهای هیئتی
بعد از تکثیر نوارها و توزیع بین هیئتی ها تصمیم گرفت تا اولین مغازه نوار فروشی مذهبی را در تهران راه اندازی کند. «سال ۱۳۵۲ به پیشنهاد بچه های هیئتی در محله موتورآب مغازه ای را اجاره کردم و مغازه نوار فروشی گلبانگ محمدی را راه انداختم. البته از سال ۱۳۴۱ نوارهای مذهبی و نوارهای کافی را می گرفتم. گفتیم نوارها به دست مردم هم برسد. همان سال انجمن ادبی شاعران در طبقه بالای همین مغازه بود. جلسه اول با حضور مرحوم استاد مردانی و استاد نوری برگزار شد. به مدت ۲ هفته در این بالاخانه ما ۳ نفر فعالیت می کردیم. البته آنها استاد بودند و ما چراغ را روشن نگاه می داشتیم. ۲ استاد رفیقان خود را به این جمع ملحق کردند. آقایان آهی، ژولیده، موسوی، سازگار، حلاج و... در این جلسه ها بودند.»
بیشتر شعرهایم انقلابی ست
آغاز این فعالیت های محمدی در اوج درگیری های شاه در برابر دین اسلام و روحانیت بود که ماحراهای جالبی دارد: «قدم گذاشتن در راه امام حسین(ع) شجاعت می آورد. شاه و نوکرانش در برابر خواست خدا و اهل بیت(ع) که نمی توانستند کاری انجام دهند. البته ما هم جوانب احتیاط را درنظر می گرفتیم ولی به هر ترتیبی بود کار انجمن شروع شد. تا قبل از انقلاب به صورت سیار بود و هر هفته یک شب در خانه های اعضا می چرخید. اول انقلاب آقای مردانی یک خانه تهیه کرد و جلسه ثابت در منزل ایشان برگزار شد. انجمن ادبی نغمه سرایان مذهبی بود که تا الان هم هست.»
درباره نخستین شعری که گفته است می پرسم: «بچه که بودم برای اهالی محله شعر طنز می گفتم تا بساط خنده آنها را فراهم کنم. اما همان سال ها نوحه هم می خواندم. همان زمانی که می خواستم برای دسته سینه زنی خودمان نوحه می ساختم. آقای نوری گفت بیا انجمن. گفتم من با انجمن کاری ندارم. آن هم با انجمنی های آن موقع که وصف خوبی نداشت؛ برای اینکه به انجمن نروم با آقای نوری و مردانی جلسه گذاشتم. بیشتر شعرهایم انقلابی هستند چون به اول انقلاب برخوردیم. اما بعد از آن گرفتار مغازه و مسجد شدم و خیلی روی شعر کار نکردم. بعضی از شعرهایم در برخی از کتاب ها منتشر شده است. اما کتابی به صورت مستقل ندارم. با این گرانی کاغذ امکانش نیست. به خصوص الان که شاعران بسیار خوبی داریم و شعرهای من بیشتر درددل است.»
روزهای بازنشستگی را با نوارهایم سرگرم هستم
همه نوارهایش مادر است و اگر کسی بخواهد برایش کپی می کند. دربرابر اینکه کیفیت نوار پایین تر از لوح فشرده است می گوید: «اگر نوار درست نگهداری شود و جنس نوار مادر باشد هیچ اتفاقی برایش نمی افتد. از این نوع نوارها در صدا و سیما هم برای آرشیو استفاده می کنند.»