0

∞ آیه شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ∞

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:∞ آیه شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان ∞
شنبه 20 تیر 1394  6:42 PM

 

متن آیه:
 

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ
 

ترجمه آیه:
 

از ميان مردم کسي است که خدا را تنها با زبان مي پرستد (و ايمان قلبيش بسيار ضعيف است)؛ همين که (دنيا به او رو کند و نفع و) خيري به او برسد، حالت اطمينان پيدا مي‏کند؛ اما اگر مصيبتي براي امتحان به او برسد، دگرگون مي‏شود (و به کفر رومي‏آورد). (به اين ترتيب) هم دنيا را از دست داده‏است، و هم آخرت را؛ و اين همان خسران و زيان آشکار است.
 

تفسیر آیه:
 

11- بعضي از مردم خدا را تنها با زبان مي‏پرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است) همين که دنيا به آنها رو کند و نفع و خيري به آنان رسد حالت اطمينان پيدا مي‏کنند اما اگر مصيبتي به عنوان امتحان به آنها برسد دگرگون مي‏شوند و به کفر رومي‏آورند! و به اين ترتيب هم دنيا را از دست داده‏اند و هم آخرت را و اين خسران و زيان آشکاري است!
تفسير:
آنها که بر لب پرتگاه کفرند!
در آيات گذشته سخن از دو گروه در ميان بود گروه پيروان گمراه، و رهبران گمراه‏کننده، اما در آيات مورد بحث سخن از گروه سومي است که همان افراد ضعيف‏الايمان هستند.
قرآن در توصيف اين گروه چنين مي‏گويد: «بعضي از مردم خدا را تنها با زبان مي‏پرستند اما ايمان قلبي‏شان بسيار سطحي و ضعيف است» (و من الناس من يعبد الله علي حرف).
تعبير به «علي حرف» ممکن است اشاره به اين باشد که ايمان آنها بيشتر بر زبانشان است، و در قلبشان جز نور ضعيف بسيار کمرنگي از ايمان نتابيده است.
و ممکن است اشاره به اين باشد که آنها در متن ايمان و اسلام قرار ندارند بلکه در کنار و لبه آنند، زيرا يکي از معاني «حرف» لبه کوه و کناره اشياء است و مي‏دانيم کساني که در لبه چيزي قرار گرفته‏اند مستقر و پابرجا نيستند، و با تکان مختصري از مسير خارج مي‏شوند، چنين است حال افراد ضعيف الايمان که با کوچکترين چيزي ايمانشان بر باد فنا مي‏رود. سپس قرآن به تشريح تزلزل ايمان آنها پرداخته مي‏گويد: «آنها چنانند که اگر دنيا به آنها رو کند و نفع و خيري به آنان برسد حالت اطمينان پيدا
مي‏کنند! و آن را دليل بر حقانيت اسلام مي‏گيرند، اما اگر به وسيله گرفتاريها و پريشاني و سلب نعمت مورد آزمايش قرار گيرند دگرگون مي‏شوند و به کفر رومي‏آورند»! (فان اصابه خير اطمان به و ان اصابته فتنة انقلب علي وجهه) .
گوئي آنها دين و ايمان را به عنوان يک وسيله نيل به ماديات پذيرفته‏اند که اگر اين هدف تامين شد دين را حق مي‏دانند وگرنه بي‏اساس!
«ابن‏عباس» و جمعي ديگر از مفسران پيشين در شان نزول اين آيه چنين نقل کرده‏اند که گاهي گروهي از باديه‏نشينان خدمت پيامبر مي‏آمدند، اگر حال جسماني آنها خوب مي‏شد، اسب آنها بچه خوبي مي‏آورد، زن آنها پسر مي‏زائيد و اموال و چهارپايان آنان فزوني مي‏گرفت خشنود مي‏شدند و به اسلام و پيامبر صلي الله عليه و آله عقيده پيدا مي‏کردند! اما اگر بيمار مي‏شدند، همسرشان دختر مي‏آورد و اموالشان رو به نقصان مي‏گذاشت وسوسه‏هاي شيطاني قلبشان را فرامي‏گرفت و به آنها مي‏گفت تمام اين بدبختيها بخاطر اين آئيني است که پذيرفته‏اي و آنها هم رويگردان مي‏شدند!

قابل توجه اينکه قرآن در مورد روي آوردن دنيا به اين اشخاص تعبير به خير مي‏کند، و در مورد پشت کردن دنيا تعبير به «فتنه» (وسيله آزمايش) نه «شر»اشاره به اينکه اين حوادث ناگوار شر و بدي نيست، بلکه وسيله‏اي است براي آزمايش.
و در پايان آيه اضافه مي‏کند «و به اين ترتيب آنها هم دنيا را از دست داده‏اند و هم آخرت را» (خسر الدنيا و الاخرة).
«و اين روشنترين خسران و زيان است که انسان هم دينش بر باد رود و هم دنيايش» (ذلک هو الخسران المبين).
در حقيقت اين گونه افراد دين را تنها از دريچه منافع مادي خود مي‏نگريستند و معيار و محک حقانيت آنرا روي آوردن دنيا مي‏پنداشتند، اين گروه که در عصر و زمان ما نيز تعدادشان کم نيست، و در هر جامعه‏اي وجود دارند، ايماني آلوده به شرک و بت‏پرستي دارند منتها بت آنها همسر و فرزند و مال و ثروت و گاو و گوسفند آنها است و بديهي است که چنين ايمان و اعتقادي سستتر از تار عنکبوت است!
البته بعضي از مفسران اين آيه را اشاره به منافقان دانسته‏اند، اگر منظور منافقي باشد که به هيچ وجه ايمان در دل او نيست اين برخلاف ظاهر آيه است، زيرا جمله «يعبد الله» و همچنين «اطمان به» و جمله «انقلب علي وجهه» نشان مي‏دهد قبلا ايمان ضعيفي داشته است و اگر منظور منافقاني است که بهره بسيار کمي از ايمان دارند با آنچه گفتيم منافاتي ندارد و قابل قبول است.

 

بحث و گفتگو پیرامون آیه
 

هر حرفی تا در مرحله حرف است پایه و اساس ندارد و باید به مرحله عمل برسد. همین ایمان به خدا باید همیشه و از ته دل به خدا ایمان داشت نه ظاهری و فقط به زبان. ایمان واقعی در مواقع سختی زیاد و خوشی زیاد خودش را نشان می دهد.
 

تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
 

وقتی به خدا ایمان می آوریم یعنی هرچه بکند قبول داریم. نه اینکه هرچه به نظر ما خوش آمد قبول داشته باشیم و بس. اینطوری که نمی شه که ما هرچی خواستیم همون بشه. حرج و مرج زیاد میشه. نظم و ترتیب به هم می خوره. چون یه روز اینو می خوایم فردا نمی خوایم یه چیز دیگه می خوایم و اگه به نفعمون نباشه به خدا می گیم چرا.
 

به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
 

باید با ایمان واقعی زندگی کنیم. در مواقع سختی خدا را فراموش نکنیم همین طور در مواقع راحتی. در هر دو مورد باید قدر خدا را بدانیم و او را شکر کنیم و هم اینکه از او یاری بطلبیم. نه اینکه تا خوشیم که خوشیم وقتی ناخوش شدیم ناشکری کنیم که چرا اینطور شد؟ اینطوری هم دنیامون رو ازدست دادیم و هم آخرتمون رو. باید ایمانمون رو به خدا تقویت کنیم و در همه حال خدا را شاکر باشیم و از او اطاعت کنیم بی چون و چرا.

باید قبول داشته باشیم که هرچه از طرف خدا برسه به نفع و صلاح ماست هرچند در ظاهر خوشایند ما نباشه. نیست چون حکمتش را نمی دانیم.

 

تشکرات از این پست
shirdel2 kuoroshss s4d3gh
دسترسی سریع به انجمن ها