0

امام مجتبی (ع) مقتدر مظلوم

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

امام مجتبی (ع) مقتدر مظلوم
چهارشنبه 10 تیر 1394  10:04 AM

امام مجتبی،سبط اکبر
 
مسأله پذیرش صلح امری بود که پیشوای دوم معصوم، حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام هیچ گریزی از آن نداشت.(1) در مقابل این رفتارِ امام علیه السلام، موضع گیری های متفاوتی به وجود آمد. در این میان عده ای از یارانِ ایشان، او را متهم به کوتاهی در امر خلافت و واگذاری آن به معاویه می کنند. اما شواهد تاریخی گواهی بر بطلان این نظر می دهد. چرا که رفتار امام علیه السلام در برهه های گوناگون زندگی خود، گواه بر شجاعت آن امام همام است.

از سستی مردم تا غربت امیر

شرایط حاکم بر زمان امامت حضرت حسن بی علی علیهما السلام، نشان می دهد که راهی جز پذیرش صلح نبود. حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام در رمضان سال 40 به پایان رسید.(2) این حکومت چهار سال و ده ماهه، به سبب اصرار امام علیه السلام در اجرای دستورهای خداوند و احیای سنت های نبوی با مخالفت های زیادی همراه گشت. تا جایی که بخش عمده ای از این دوران به جنگ گذشت. این جنگ های پی در پی و بعضا طولانی، سپاه امام علیه السلام را خسته و فرسوده کرده بود. از طرف دیگر انشقاق در جبهه یاران امام علیه -السلام در ماجرای حکمیت، خود علت دیگری در سستی و تعلل مردم کوفه شد. این کوتاهی مردم کوفه تا آنجا ادامه یافت که امام علی علیه السلام در آخرین روزهای زندگی خود، از خدا می خواهد مردمی بهتر از اینان به او بدهد و حاکمی بدتر از او نصیب این مردم کند. (3)

امام و جام زهری که از دست بی بصیرتان نوشید

بعد از شهادت امیرالمومنین علیه السلام، ضربه دیگری بر پیکره این سپاه فرسوده وارد می شود. با این حال بعد از بیعت مردم کوفه با فرزندش امام حسن علیه السلام، امام دوم شیعیان پیگیر تلاش پدر برای تشکیل سپاهی جهت دفع تهاجم معاویه می شود. در نهایت، او موفق می شود تا سپاه را تشکیل داده و از کوفه خارج کند.(4) اما اتفاقاتی که در مدائن برای امام علیه السلام و پیش قراولان لشکر او پیش می آید،(5) حسن بن علی علیه السلام  را به این نتیجه می رساند که این لشکر توانایی جنگ با معاویه را ندارد. همچنین این اتفاقات نشان داد که یاران حضرت، بصیرت و فهم درستی ندارند و معاویه و مشاور حیله گر او عمرو بن عاص با استفاده از این بی بصیرتی خواهند توانست حقایق را واژگون جلوه داده و مسئولیت کشته شدن مسلمانان را به امام حسن علیه السلام متوجه کنند تا جایی که یاران خود حضرت علیه او بشورند. از این روست که امام علیه السلام در مقابل خود راهی جز صلح نمی بیند و سرانجام به علت سستی و بی بصیرتی یاران خود، جام زهر را نوشیده و حکومت را به معاویه ملعون تسلیم می کند.

آنچه سبب نوشیدن جام زهر توسط امام دوم شیعیان گردید، سستی مردم کوفه و بی بصیرتی یاران او بود. اما حسن بن علی علیهما السلام، همواره در کمال شجاعت و درایت، سعی در حفظ حکومت کرد و تنها هنگامی تن به پذیرش صلح داد که راهی جز آن در مقابل خود نمی یافت

بعد از این واقعه، گروهی از یاران حضرت، او را متهم به ضعف و سستی نموده و عباراتی تند علیه ایشان به کار می برند. عباراتی همچون «یا عار المومنین»(6) و «یا مسوّد وجوه المومنین»(7) از این قبیل است. در یکی از صحنه های تلخی که تاریخ برای ما به یادگار آورده است، یکی از بزرگان کوفه به نام سفیان بن اللیل، ایشان را «یا مذّل المومنین» خطاب می کند. حضرت در جواب او می فرماید: ای سفیان! من مایه ننگ مومنین نیستم، بلکه نخواستم برای به دست آوردن حکومتی، خون مومنان را بریزم.(8) در حالی که از گفتگوی او و امام علیه -السلام، معلوم است که به خوبی معاویه را شناخته و می داند که خلافت حق حسن بن علی علیهما السلام است. با این حال توان درک مقام عصمت امام را نداشته و آن حضرت را با چنین عنوانی خطاب می نماید.

شجاعتی تمام قد در برابر باطل

این در حالی است که شواهد تاریخی علیه این باور است. این شواهد را در دو دسته قبل و بعد از صلح می توان جای داد. حضور در نبرد با لشکریان سایر کشورها در زمان خلیفه دوم،(9) از جمله شواهد قبل از صلح است که شجاعت این امام را بیان می کند. همچنین دفاع آن حضرت در سن جوانی از خلیفه سوم در مقابل مردمی خشمگین که قصد کشتن او را دارند، کاری خطرناک است که فرزند علی علیه السلام و معدودی دیگر آن را عهده دار شده اند.(10) در دوران خلافت پدر نیز، صحنه های جنگ جمل از جمله شواهد تاریخی است که به خوبی گواهی بر شجاعت آن حضرت می دهد.(11)
اما بعد از صلح صحنه هایی روشن تر و واضح تر از شجاعت پسر پیامبر صلی الله علیه و آله به تصویر کشیده می شود. لحظاتی پس از صلح، معاویه به پیشنهاد عمرو بن عاص و به غرض نشان دادن ضعف فرزند رسول اکرم صلی الله علیه و آله، به ایشان می گوید در فضیلت ما سخن بگو. اما پاسخ امام چنان کوبنده و سرسختانه است که معاویه ناچار می ¬شود صحبت او را قطع نماید. و سپس به سرزنش عمرو بن عاص به خاطر این پیشنهاد می پردازد.(12)

عده ای از یارانِ ایشان، او را متهم به کوتاهی در امر خلافت و واگذاری آن به معاویه می کنند. اما شواهد تاریخی گواهی بر بطلان این نظر می دهد. چرا که رفتار امام علیه السلام در برهه های گوناگون زندگی خود، گواه بر شجاعت آن امام همام است

در مورد دیگری که آن مورد نیز با فاصله اندکی از صلح، رخ می دهد، خوارج به جنگ با سپاه معاویه می پردازند. شکست بخشی از سپاه معاویه از خوارج سبب می شود تا فرزند ابوسفیان ملعون، در نامه ای پسر پیامبر صلی الله علیه و آله را به جنگ با خوارج امر کند. پاسخ حضرت حسن بن علی علیهما السلام به این نامه اینگونه است:
«اگر قرار بود با کسی از اهل قبله بجنگم، باید اول از همه با خود تو می جنگیدم. من تو را رها کردم تا جان امت را حفظ نمایم».(13)در این نامه نیز شجاعت امام حسن علیه السلام به وضوح نمایان است.

زندگیِ سراسر افتخار سبط اکبر

از مجموع آنچه تاریخ از صحنه های زندگی سبط اکبر پیامبر صلی الله علیه و آله ترسیم می کند –چه وقایع قبل از صلح و چه وقایع بعد از آن-، معلوم می شود که آن بزرگوار حتی لحظه ای در مقابله با معاویه -که دشمن اساس دین است-، نه کوتاهی کرده است و نه دچار ترس شده است. بلکه آنچه سبب نوشیدن جام زهر توسط امام دوم شیعیان گردید، سستی مردم کوفه و بی بصیرتی یاران او بود. اما حسن بن علی علیهما السلام، همواره در کمال شجاعت و درایت، سعی در حفظ حکومت کرد و تنها هنگامی تن به پذیرش صلح داد که راهی جز آن در مقابل خود نمی یافت.

پی نوشت:

1. انسان 250 ساله، مقام معظم رهبری، مرکز صهبا، صفحه117
2.  تاریخ یعقوبی، یعقوبی، نسخه المکتبة الشاملة ویرایش دوم، جلد1، صفحه 193.
3.  الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، انتشارات دار صادر (بیروت)، جلد3، صفحه 388.
4. همان، صفحه 404.
5.  همان.
6.  الاصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر عسقلانی، انتشارات دار الجیل (بیروت)، جلد2، صفحه72.
7.  اسد الغابة فی معرفة الصحابه، این اثیر، انتشارات دار احیاء التراث العربی (بیروت) جلد2، صفحه20.
8.  الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، جلد1، صفحه 114 و مقاتل الطالبین، جلد1، صفحه 18.
9.  تاریخ الاسلام، ذهبی، نسخه مکتبة الشاملة، جلد1، صحفه 429.
10. الکامل فی التاریخ، همان، صفحه172.
11. الکامل فی التاریخ، همان، صفحه 227 تا 232.

12. اسد الغابة، همان، صفحه20 و 21.
13. الکامل فی التاریخ، همان، صفحه409.

 

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

تشکرات از این پست
shirdel2 nazaninfatemeh
دسترسی سریع به انجمن ها