پاسخ به:∞ آیه شب یازدهم ماه مبارک رمضان ∞
یک شنبه 7 تیر 1394 6:34 PM
به نام خدا
متن آیه:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ
ترجمه آیه:
اي کساني که ايمان آوردهايد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد؛ و هر کس بايد بنگرد تا براي فردايش چه چيز از پيش فرستاده؛ و از خدا بپرهيزيد که خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است.
تفسیر آیه:
18- اي کساني که ايمان آوردهايد! از مخالفت خدا بپرهيزيد، و هر انساني بايد بنگرد تا چه چيز را براي فردايش از پيش فرستاده، و از خدا بپرهيزيد که خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است.
در آيهي بعد روي سخن را به مؤمنان کرده، به عنوان يک نتيجهگيري از ماجراي شوم و دردناک «بنينضير» و منافقان و شيطان، ميفرمايد: «اي کساني که ايمان آوردهايد از مخالفت خدا بپرهيزيد، و هر انساني بايد بنگرد تا چه
چيز را براي فرداي قيامت از پيش فرستاده است»؟ (يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد).
سپس بار ديگر براي تأکيد ميافزايد: «از خدا بپرهيزيد که خداوند از آنچه انجام ميدهيد آگاه است» (واتقوا الله ان الله خبير بما تعملون).
آري تقوي و ترس از خداوند سبب ميشود که انسان براي فرداي قيامت بينديشد، و اعمال خود را پاک و پاکيزه و خالص کند.
تکرار امر به تقوي، چنانکه گفتيم، براي تأکيد است، چرا که انگيزهي تمام اعمال صالح و پرهيز از گناه همين تقوي و خدا ترسي است.
ولي بعضي احتمال دادهاند که امر اول به تقوي ناظر به اصل انجام اعمال است و امر دوم به کيفيت خلوص آنها، يا اينکه اولي ناظر به انجام کارهاي خير است (به قرينهي جملهي «ما قدمت لغد») و دومي ناظر به پرهيز از گناهان و معاصي است، يا اينکه اولي اشاره به توبه از گناهان گذشته است و دومي تقوي براي آينده ولي در آيات قرينهاي بر اين تفسيرها وجود ندارد، و تأکيد مناسبتر به نظر ميرسد.
تعبير به «غد» (فردا) اشاره به قيامت است چرا که با توجه به مقياس عمر دنيا به سرعت فراميرسد، و ذکر آن به صورت نکره براي اهميت آن است.
تعبير به «نفس» (يکنفر) ممکن است در اينجا به معني هر يکنفر بوده باشد، يعني هر انساني بايد به فکر فرداي خويش باشد، و بدون آنکه از ديگران انتظاري داشته باشد که براي او کاري انجام دهند خودش تا در اين دنيا است آنچه را ميتواند از پيش بفرستد.
اين تفسير نيز در مورد تعبير فوق گفته شده که اشاره به کم بودن افرادي است که به فکر فرداي قيامتند، مثل اينکه ميگوئيم يکنفر پيدا شود که به فکر نجات خويش باشد، ولي تفسير اول مناسبتر به نظر ميرسد، و خطاب «يا ايها الذين آمنوا» و «عموميت امر به تقوي» دليل بر عموميت مفهوم آيه است.
نکتهها:
1- همکاري بيسرانجام با اهل نفاق!
آنچه در آيات فوق در مورد پيمانشکني منافقان و تنها گذاردن دوستان خود در لحظات سخت و حساس آمده مطلبي است که بارها در زندگي خود نمونههاي آنرا ديدهايم.
آنها مثل شيطان اغواگر به وسوسهي اين و آن ميپردازند، و قول هرگونه مساعدت و کمک به آنها ميدهند، و آنان را به ميدان حوادث ميفرستند و آلودهي انواع گناه ميکنند، اما در بحرانيترين حالات آنها را در وسط ميدان رها کرده براي حفظ جان يا منافع خويش فرار ميکنند!
و اين است سرنوشت کساني که با منافقان همکار و هم پيمانند.
نمونهي زنده آن در عصر ما پيمانهائي است که قدرتهاي بزرگ و شياطين زمان ما با سران دولتهائي که به آنها وابستهاند امضا ميکنند، و بارها ديدهايم اين دولتهاي وابسته که همه چيز خود را در طبق اخلاص گذارده و نثار آن حاميان شيطان صفت کردهاند در حوادث سخت کاملا تنها مانده، و از همه جا
رانده شدهاند، و اينجاست که به عمق پيام قرآني آشناتر ميشويم که ميگويد: «کمثل الشيطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال اني بريء منک اني اخاف الله رب العالمين:» «کار آنها مانند شيطان است که به انسان گفت کافر شو و هنگامي که کافر شد گفت من از تو بيزارم، من از خداوندي که پروردگار عالميان است بيم دارم»!
2- داستان حيرتانگيز بر صيصاي عابد
بعضي از مفسران و ارباب حديث در ذيل اين آيات روايتي پرمعني از عابدي از بنياسرائيل بنام «برصيصا» نقل کردهاند که ميتواند درس بزرگي براي همهي افراد باشد تا هرگز با طناب پوسيدهي شيطان و منافقان به چاه نروند که رفتن همان، و سرنگون شدن در قعر چاه همان!
و خلاصهي داستان چنين است:
در ميان بنياسرائيل عابدي بود بنام «برصيصا» که زماني طولاني عبادت کرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود که بيماران رواني را نزد او ميآوردند و با دعاي او سلامت خود را باز مييافتند، روزي زن جواني را از يک خانوادهي با شخصيت به وسيلهي برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتي بماند تا شفا يابد، شيطان در اينجا به وسوسهگري مشغول شد، و آنقدر صحنه را درنظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز کرد! چيزي نگذشت که معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا که گناه هميشه سرچشمهي گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشهاي از بيابان دفن کرد!
برادرانش از اين ماجرا باخبر شدند که مرد عابد دست به چنين جنايت هولناکي زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهي
از مردم حرکت کرد تا از ماجرا باخبر شود، هنگامي که جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فروکشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند، هنگامي که بر بالاي چوبهدار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم که تو را به اين روز افکندم! و اگر آنچه را ميگويم اطاعت کني موجبات نجات تو را فراهم خواهم کرد!
عابد گفت چه کنم؟ گفت: تنها يک سجده براي من کن کافي است! عابد گفت: در اين حالتي که ميبيني توانائي ندارم، شيطان گفت: اشارهاي کفايت ميکند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشارهاي کرد و سجده به شيطان آورد و در دم جان سپرد و کافر از دنيا رفت!.
آري چنين است سرانجام وسوسههاي شياطين، و منافقاني که در خط آنها هستند.
3- آنچه بايد از پيش فرستاد
در آيات فوق روي اين مسأله تکيه شده بود که انسان بايد بنگرد تا کدامين ذخيره را از پيش براي فرداي قيامت خود فرستاده است «ولتنظر نفس ما قدمت لغد» و در حقيقت سرمايهي اصلي انسان در صحنهي قيامت کارهائي است که از پيش فرستاده، و گرنه غالبا کسي به فکر انسان نيست که براي او چيزي بعد از مرگ او بفرستد، و يا اگر بفرستند ارزش زيادي ندارد.
لذا در حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله ميخوانيم که فرمود در راه خدا انفاق کنيد هر چند به اندازه يک من خرما يا کمتر، و يا يک مشت و يا کمتر باشد
و يا حتي به نيمي از يکدانهي خرما! و اگر کسي آن را هم نيابد با سخنان پاکيزه دلهائي را شاد کند، چرا که در قيامت هنگامي که در پيشگاه خدا قرار ميگيريد به شما ميفرمايد آيا دربارهي تو چنين و چنان نکردم؟ آيا گوش و چشم در اختيارت قرار ندادم؟ آيا مال و فرزند به تو نبخشيدم؟ و بنده عرض ميکند: آري، و در اينجا خداوند متعال ميگويد: پس نگاه کن ببين چه براي خود از قبل فرستادهاي؟ فينظر قدامه و خلفه و عن يمينه و عن شماله فلايجد شيئا يقي به وجهه من النار!: «او نگاهي به پيش و پشت سر و طرف راست و چپ ميافکند چيزي نمييابد که بتواند با آن صورتش را از آتش دوزخ حفظ کند»!.
در حديث ديگري ميخوانيم: پيامبر صلي الله عليه و آله با بعضي از يارانش نشسته بود، گروهي از قبيلهي «مضر» وارد شدند که شمشير بر کمر داشتند (و آمادهي جهاد در راه خدا بودند) اما لباس درستي در تن آنها نبود، هنگامي که پيامبر صلي الله عليه و آله آثار نيازمندي و گرسنگي را در چهرهي آنها ديد رنگ صورتش دگرگون شد، به مسجد آمد و بر فراز منبر رفت، حمد و ثناي الهي بجا آورد و فرمود: خداوند اين آيه را در قرآن مجيد نازل کرده است: يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد... سپس افزود در راه خدا انفاق کنيد پيش از آنکه قدرت از شما سلب شود، و در راه خدا صدقه دهيد قبل از آنکه مانعي در اين راه ايجاد گردد، آنها که دينار دارند از دينار، و آنها که درهم دارند از درهم، و آنها که گندم و جو دارند از گندم و جو، چيزي از انفاق را کوچک نشمريد هر چند به نيمي از يک دانهي خرما باشد.
مردي از انصار برخاست و کيسهاي در دست مبارک پيامبر صلي الله عليه و آله نهاد آثار خوشحالي و سرور در صورت حضرت نمايان شد، فرمود: هرکس سنت حسنهاي بگذارد، و مردم به آن عمل کنند پاداش آن و پاداش تمام کساني که به آن عمل
ميکنند نصيب او خواهد شد، بيآنکه چيزي از پاداش آنها کاسته شود، و هرکس سنت سيئهاي بگذارد گناه آن و گناه همهي کساني که به آن عمل ميکنند بر او خواهد بود، بيآنکه از گناه آنها کاسته شود، مردم برخاستند آن کس که دينار داشت دينار آورد، و آنکه درهم داشت درهم، و هرکس طعام و چيز ديگري داشت خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آورد، و به اين ترتيب مقدار قابل ملاحظهاي کمک نقدي و غيرنقدي نزد حضرت جمع شد و در ميان آن نيازمندان تقسيم کرد.
همين معني در آيات ديگر قرآن کرارا مورد تأکيد قرار گرفته از جمله در آيهي 110 سورهي بقره ميخوانيم: واقيموا الصلاة وآتوا الزکاة و ما تقدموا لانفسکم من خير تجدوه عندالله ان الله بما تعملون بصير: «نماز را برپا داريد، و زکات را ادا کنيد، و هرکار خيري را براي خود از پيش ميفرستيد آن را نزد خدا خواهيد يافت خدا نسبت به اعمال شما بينا است».
بحث و گفتگو پیرامون آیه
وقتی خداوند را به عنوان خالق و فرمانروا قبول می کنیم باید تمام فرامین او را بپذیریم و در هیچ مورد از او نافرمانی نکنیم. هرچند به ظاهر به صلاحمان نباشد. نباید با او مخالفت کنیم. باید به فکر آینده مان و آخرتمان باشیم با اطاعت از خدا و عمل به فرامینش. و بدانیم که خداوند به همه چیز ما آگاهی کامل دارد.
مخالفت ما با خداوند می تونه ریشه در ناآگاهی ما داشته باشه. اینکه از حکت های خداوند سردرنمیاریم اینکه نمی دونیم همی چی از طرف خدا نعمت هست مگر اینکه ما خودمون تبدیلش کنیم به نقمت. نمی دونیم که خداوند خالق ما صلاح و مصلحت ما رو بهتر از خودمون می دونه. و خیلی هم بهمون فرصت می ده. البته خیلی وقت ها هم با نشانه هایی بهمون حالی می کنه که ما هم بعضی اوقات می فهمیم و شکر می کنیم و بعضی اوقات نمی فهمیم و ناسپاسی می کنیم.
تطبیق مفاهیم آیه با روحیات و منش و رفتار خودمان
همونطور که ما دوست داریم دیگران به حرفمون گوش بدن خداوند که ما رو آفریده بیشتر دوست داره تا ما به حرف هاش گوش بدیم و اینطوری رستگار بشیم. این که بهتر هم هست. اینطوری می تونیم بیشتر به فکر آخرتمون باشیم یعنی می فهمیم که باید چکار کنیم. ولی اگه با خدا مخالفت کنیم او هم ما رو راهنمایی نمی کنه یعنی ما قبول نمی کنیم و به خیال خودمون راه درست رو می ریم درحالی که بدترین و غلط ترین راه راه مخالفت با خداست.
به کار بستن آیه در زندگی شخصیمان
باید همیشه یادمون باشه که خدا ما رو آفریده، هیچ توقعی ازمون نداره جز اینکه ناسپاسی نکنیم و قدر نعمت هاشو بدونیم. ما با ناسپاسی درواقع با خدا مخالفت می کنیم. باید آگاهیمونو بیشتر کنیم نسبت به خداوند، به نعمت هاش، به حکمت هاش و صبر و حوصلمونم بیشتر کنیم باید از خدا طلب صبر و تحمل کنیم و زود جا نزنیم. تحمل داشته باشیم و بدونیم که همیشه اوضاع بر وفق مراد ما نیست یعنی هروقتش که نبود ببینیم چی شد که نشد، نه اینکه تندی ناشکری کنیم و به جنگ خدا بریم. خدا خیلی حوصله داره که از خیلی از خطاهای ما بندگانش می گذره درحالی که همه ی کارها، رفتارها و گفتارهای ما رو می دونه و به همه ی اون ها آگاهی داره.
باید برای آخرتمون ذخیره های خوبی جمع آوری کنیم چیزهایی که اون دنیا به دردمون بخورن نه اینکه بدتر حالمونو بگیرن. مثل جمع آوری اسباب و وسایل برای مسافرت. چطور برای یه مسافرت یه روزه انقدر وسیله مهم و به درد بخور با خودمون برمی داریم وتو مسافرت هم اگه یه چیزی یادمون رفته باشه یا یه چیز به درد نخور آورده باشیم چقدر ناراحت و عصبانی می شیم. باید همینطور یاد بگیریم برای مسافرت به اون دنیا هم چه توشه های مهم و اساسی و به درد بخور جمع آوری کنیم.