0

لطیفه بروز

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لطیفه بروز
شنبه 23 دی 1396  9:24 AM

 

صب از خواب پا شدم
از اتاق اومدم بیرون بلند داد زدم
صبــــــــــح همگی بخیـرر

خواهرم:زهر مار وحشی.. چته؟؟

داداشم:بدبخـت صبح ندیده باز با کی قرار داری؟؟

مادرم:خدا مرگت بده بچه زهلـــــم رفت

بابام:اگه این ۲۳ سالو صرف یه گوسفنـد میکردم الان یه گله گوسفند داشتم

عاشق این ادبیاتشونم

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها