پاسخ به:دو سوال: ماه رمضان و ارتباط ان با امام حسین(ع)
جمعه 5 تیر 1394 12:12 AM
بنام خدا
1- به چه علت بعضی شیعیان و رهروانی که خود را منتسب به امام می دانند چرا اطاعت امام و همراهان ان حضرت را در همه حال الگو قرار نداده و فقط ماه مبارک رمضان مقید می شوند؟ به زبان دیگر بنابه تعبیر مقام معظم رهبری 30 روز ماه رمضان در بهشت هستند؟
انسان یک موجود چند بعدی است. دارای بعد روحانی و الاهی، مادی و حیوانی، بعد اجتماعی، و بعد عاطفی و ... است. این ابعاد هر یک دارای تمایلات و جاذبه هایی هستند که دایم با هم در نبرد و مبارزه اند و چون انسان از ابتدای تولد با بعد حیوانی و امور مادی در تماس است و از طرف دیگر امور مادی با حواس ظاهری قابل مشاهده و درک هستند، روز به روز و به راحتی بعد حیوانی در انسان قوی تر می گردد، اما بقا و تقویت بعد روحانی و الاهی به جهت قابل مشاهده نبودن و در تماس مستقیم نبودن انسان، با آنها در زندگی روزانه، نیازمند زحمت و تلاش است و به آسانی به دست نمی آید. بعد الاهی با فطرت پاک انسان گره خورده و بقا و تقویت آن وابسته به حفظ پاکی روح انسانی است.
به تعبیر صدر المتألهین ابعاد حیوانی انسان قبل از بلوغ در قلب انسان جای می گیرند و بر او مسلط می شوند، اما ابعاد روحانی و عقل انسان از سن بلوغ شروع به رشد و نمو می نمایند و در سن چهل سالگی به کمال می رسند و جنگ میان ابعاد حیوانی با ابعاد روحانی و عقلی از سن بلوغ آغاز می شود.[1]
ادیان الاهی، به ویژه اسلام برای هدایت انسان به سوی کمال و رهایی او از دام تمایلات نفسانی و حیوانی و ایجاد تعادل و توازن در میان ابعاد مختلف، فرستاده شده اند. بنابراین همواره یک نوع تضاد بین جنبه حیوانی انسان و دستورات اسلام که هدف آن ارتقای ارزش های الاهی و روحانی است، وجود دارد، و هر چه انسان به درجه کمال نزدیک تر می شود بین اعتقادات و آموزه ها و ارزش های دینی و مذهبی او با اعمال و رفتار و کردار او تضاد کمتر می شود، تا آن جا که در انسان کامل (معصوم) هیچ گونه تنافی و تضاد دینی بین اعتقادات و رفتار آنان مشاهده نمی شود. اما در انسان های عادی و کسانی که در درجات پایین ایمان قرار دارند این تضاد دیده می شود.
روشن است که این تضاد بین اعتقادات و اعمال که در بعضی از افراد مسلمان دیده می شود، مختص مسلمانان نیست، بلکه در تمام ادیان و مکاتبی که دارای ارزش های الاهی و روحانی اند نیز مشاهده می شود. اما از آن جایی که اسلام کامل ترین دین است و دستورات آن بالاترین دستورات و در تمام زمینه ها غنی است، تنافی بین مدعیان پیروی از اسلام با عمل آنان آشکارتر است؛ زیرا مؤمن واقعی به اسلام کسی است که در تمام زمینه ها از دستورات آن پیروی کامل داشته باشد.
قرآن مجید همواره متوجه این مشکل (تضاد بین اعتقادات و اعمال) بوده و آن را یک امر ناپسند دانسته و از آن بشدت نهی کرده است و می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید![2]
حال چه باید کرد؟ آیا باید دست از اعتقادات صحیح برداشت؟ آیا اشکال در ناحیه اعتقادات است یا در ناحیه انسان های مدعی ایمان و اسلام؟
مسلماً اعتقادات و آموزهای دین اسلام کامل ترین و صحیح ترین آموزه ها هستند. پس باید ریشه های این تضاد را شناخت و آنها را از بین برد
پی نوشت ها :
[1] اسفار الاربعة ج 9، ص 93.
[2] صف، 2 و 3 – ترجمه مکارم شیرازی.
منبع : پایگاه اسلام کوئیست