چرا در روایات اینقدر دنیا مذمت شده است؟
چهارشنبه 27 خرداد 1394 8:41 PM
دنیا یکی از موضوعاتی است که روایات، بسیار بدان پرداخته اند در اکثر آنها ذم دنیا به چشم می خورد، سوال اینجاست مگر دنیا چه خصوصیتی دارد که مضر است؟
در بسیاری از روایت از نکوهش دنیا سخن به میان آمده است مانند روایتی از امام علی علیه السلام که ایشان دنیا را اینگونه توصیف کردند: «آبشخور دنیا ناصاف و كدر، چشمهاش گل آلود و لغزنده، دیدگاهش زیبا و فریبنده، و آزمایشگاهش تباه كننده است. فریبندهاى زودگذر، و نورى غروب كننده، و سایهاى از بین رونده، و تكیهگاهى رو به افتادن است.
تا آن گاه كه رمنده از آن به آن انس گیرد، و متوحش از آن به آن مطمئن گردد، همچون اسب سركش كه پا بلند و به زمین كوبد سوارش را به خاک اندازد، و او را به دامهایش صید كند، و به تیرهاى هلاک كنندهاش بدوزد، و در پایان كار گردنش را به كمندهاى مرگ ببندد، در حالى كه او را به خوابگاه تنگ قبر، و باز گشتگاه ترسناک، و مشاهده جایگاه ابدى، و درک جزاى عمل سوق دهد.
همین است برخورد دنیا با آیندگانى كه جانشین گذشتگاناند، مرگ از نابود كردنشان باز نمىایستد، و ماندگان از آلودگى دست بر نمىدارند، از رویه گذشتگان پیروى مىنمایند، و این همه پى در پى از دنیا مىروند تا نهایت پایان و عاقبت فنا و نیستى» (نهج البلاغه خطبه 83، ص108)
مبنای یکی از اصلیترین نکوهش های دنیا که در روایت به چشم میخورد زوالپذیری و کوتاهی عمر دنیا است .
دنیا موقت و پایانپذیر است اما همین دنیای فانی، مقدمه آخرت و مسیر رسیدن به خداست در نتیجه اینگونه نیست که علاقه داشتن به دنیا تمام و کمال مضر باشد اگر انسان به دنیا علاقه نداشته باشد سعی در ارتقا و بالا بردن رفاه نمیکرد و برای بهبودی آن تلاشی انجام نمیداد.
امام علی علیه السلام فرمود : «مثل الدنیا کمثل الحیّة لیّن مسّها و السّمّ الناقع فی جوفها، یهوی الیها الغر الجاهل و یحذرها ذواللّب العاقل » (نهج البلاغه فیض الاسلام، حکمت 115) ؛
داستان دنیا چون داستان مار است که دست بر آن بکشی نرم است، ولی در اندرونش زهر کشنده دارد. فریب خوردهی نادان به سوی آن میرود و خردمند دوراندیش از آن دوری میگزیند.
بدان که دنیا معشوقهای است فتّان و ر عنایی است بیسامان. دوستی است بیوفا، دایهای بیمهر و دشمنی پرگزند. هرکه را بامداد بنوازد، شامگاه بگدازد. هرکه را یک روز به شادی دل بیافروزد، دیگر روزش به آتش غم و اندوه بسوزد.
وگر رنگی زگلزار حدیث او ببینی تو به چشم تو همه گلها که در باغ است خارستی
اى موسى دنیا خانه كیفر است، من آدم را براى خطائى كه از او سر زد در آن كیفر دادم، و دنیا را ملعونه قرار دادم، آنچه درآن است ملعون است مگر آنچه براى من باشد
در روایتی که خطاب به حضرت موسی علیه السلام است مرز ذم و مدح دنیا مشخص شده است. «یَا مُوسَى إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَةً مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا كَانَ فِیهَا لِی» (اصول كافى جلد 4 صفحه :5 روایه :9؛ اى موسى دنیا خانه كیفر است، من آدم را براى خطائى كه از او سر زد در آن كیفر دادم، و دنیا را ملعونه قرار دادم، آنچه درآن است ملعون است مگر آنچه براى من باشد.
در این روایت مشخص میشود دنیایی ممدوح است که استفاده از آن برای خدا باشد. اگر محبتی هم باشد اصل این محبت باید متعلق به خدا باشد به بیانی دیگر دنیا را دوست دارد به خاطر اینکه به وسیله آن میتواند به خدا برسد و سعادتمند در آخرت شود؛ این محبت ممدوح است.
امّا آنچه بیشتر در بین مردم رایج است حب دنیا به خاطر خود دنیا است به همین دلیل است که کثرت روایات به مذمت آن پرداخته است و حتی بیان شده است که حب دنیا مادر خطاهاست.
زمان شناخت، ممدوح یا مذموم بودن دنیا محل تردید است، زمانی که انتخاب در این دو راهی، خدا باشد، حب الدنیا ممدوح است در غیر این صورت همان حب الدنیا است که توسط ائمه علیهم السلام مذموم شناخته شده است.
از امـام صـادق(علیه السلام) حـدیث شده كه حضرت عیسى(علیه السلام ) فرمود: «اى مردم شما، براى دنیا كار مـی كـنـیـد در صـورتـی كـه بدون كارى روزى بشما داده شود، و براى آخرت كار نمی كنید در حـالیـكـه در آخـرت جـز در بـرابـر كـردار بـشـمـا روزى داده نـشـود، واى بـر شـما علماى بـدكـردار، مـزد را بـگـیـرید و كار را ضایع سازید، نزدیک است كه صاحب كار، كارش را بـپـذیرد و نزدیك است كاركنان از تنگناى دنیا بتاریكى گور روند، چگونه دانشمند است كسى كه در راه آخرت است و رو به دنیا دارد، و آنچه به او زیان رساند محبوبتر است نزدش از آنچه به او سود رساند.» (اصول كافى جلد 4 صفحه :7 روایة :13 )
دنیا به معنای عام آن، به خودی خود نه پسندیده است و نه ناپسند. اگر در امور مشروع و در راه جلب رضایت پروردگار بلندمرتبه به کار رود و وسیله ی کسب معنویات باشد، نیک، پسندیده و ممدوح است و اگر در امور نامشروع و غیرمعقول به کار رود و خود، هدف و منظور واقع شود، زشت، ناپسند و مذموم خواهد بود.
فاطمه عسکریان
کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
خداوندا من در کلبه حقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرشه کبریایی خود نداری! من خدایی چون تو دارم و تو چون خودی نداری!
تالار های اسلام شناسی وشیعه شناسی