0

وصیت نامه های شهدا

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید عبدالرسول مرادي
دوشنبه 19 مرداد 1394  12:30 PM

وصیت نامه شهید عبدالرسول مرادي
اميد دارم حالا كه ديگر من در بين شما نيستم و دستم از اين دنياي خاكي كوتاه شده مرا ببخشيد و حلال كنيد تا شايد از اين كوله‌بار سنگين گناه كه بر دوشم هست كمي كاسته شود. 

بسم رب شهدا

16/2/61

«و من يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما (نساء 74)»

(و هر كه در راه خداي جنگ كند پس كشته يا فاتح گردد، به زودي او را اجري عظيم عطا كنيد)

سلام بر مهدي منجي انسان‌ها و سلام بر تمامي شهيدان.

سلام بر امام امت و سلام بر امت امام.

سلام بر شما پدر، مادر و خاله عزيز، سلام بر تو ‌اي خواهر مهربان، سلام بر شما دو برادر ارجمند، سلام بر محمدحسين خوبم و سلام بر تمامي خانواده و دوستان.

اميد دارم حالا كه ديگر من در بين شما نيستم و دستم از اين دنياي خاكي كوتاه شده مرا ببخشيد و حلال كنيد تا شايد از اين كوله‌بار سنگين گناه كه بر دوشم هست كمي كاسته شود. من كه با بودنم و زندگي كردنم نتوانستم خدمتي به اسلام و به مردم مستضعف و بيچاره بكنم، گفتم بروم شايد كه با مرگم خدمتي كرده باشم.

خود را كوچك‌تر از آن مي‌دانم كه بتوانم شما را نصيحت يا وصيتي بكنم اما تنها حرف اين است: ان تنصر الله ينصركم- شما خدا را يا بهتر بگويم دين خدا را ياري كنيد تا خدا نيز شما را ياري كند و حقيقتا كه فقط رضاي خدا انسان را بس است. در آخر از تمام خانواده، دوستان، آشنايان يا كساني كه اين وصيتنامه را مي‌خوانند عاجزانه تقاضا دارم تا آنجايي كه برايشان مقدور است حتي اگر شده دو ركعت نماز قضا براي من بخوانند يا اگر مقدور است يك روز، روزه قضا بروند چراكه اين بنده گناهكار نماز و روزه‌هاي زيادي را به جا نياوردم. از همه التماس دعا دارم. در ضمن حرف‌هايي را كه بايد به تك‌تك افراد خانواده يا دوستان بزنم در وصيتنامه‌اي جداگانه نوشته‌ام و يك خواهش: روي سنگ قبر من اسمم را ننويسيد و به جايش بنويسيد «بنده خدا» در ضمن حتماً اين جمله را بنويسيد: الهي اگر يكبار بگويي بنده من، از عرش بگذرد خنده من. دومين خواهش: از همه خانواده و دوستان به خصوص از پدر، مادر، خاله و خواهرم جدا تقاضا دارم كه در رفتن من هيچ گريه و زاري نكند تا روح من از آنها راضي‌تر باشد.

بنده خدا: عبدالرسول مرادي

درباره شهید

شهید عبدالرسول مرادي متولد 27 مهر 1340 در شيراز بود. در بحبوحه پيروزي انقلاب عشق و علاقه عجيبي در وجودش نسبت به امام خميني(ره) و آرمان‌هاي انقلاب پيدا كرد. در حالي كه نوجواني 18 ساله بود، در فعاليت‌هاي انقلاب شركت مي‌كرد. بعد از پيروزي انقلاب كه جنگ تحميلي آغاز شد. رسول در راهپيمايي‌هاي انقلاب با عليرضا مسعودي، سرهنگ بازنشسته سپاه آشنا شد و با همديگر از تاريخ 25 آبان تا 5 دي‌ماه سال 1359 در گروه شهيد چمران تحت عنوان جنگ‌هاي نامنظم (چريكي) شركت داشتند. به اين ترتيب او مدتي در سوسنگرد و مدتي را در كردستان به مقابله با دشمن پرداخت. 

در دوران سربازي، بعد از طي دوره آموزشي، وارد تيپ 55 هوابرد شد. در آنجا راننده توپ 106 شد اما خيلي تمايل داشت كه وارد خط مقدم جبهه شود، براي همين از فرمانده خود خواهش كرد كه او را از آن قسمت به بخش آرپي‌جي منتقل كند، رفت و آرپي‌جي‌زن شد. در عمليات فتح المبين هم به عنوان آرپي‌جي‌زن شركت داشت. در همين كسوت بود كه در عمليات بيت‌المقدس در حالي كه با دشمنان مقابله مي‌كرد،در سن 21 سالگی به فيض عظيم شهادت نائل شد.

یادش گرامی


خاطراتی از شهید عبدالرسول مرادي

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/10 9:19:21
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها