0

وصیت نامه های شهدا

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

فرازهایی از وصیتنامه شهید حسین لاسجردی
شنبه 30 خرداد 1394  3:35 PM

فرازهایی از وصیتنامه شهید حسین لاسجردی
شکر خدای را که توفیق یافتم در راه مبارزه حق علیه باطل شرکت کنم و آنچه را که دارم در طبق اخلاص نهاده، تقدیم ایزد منان نمایم. 
آنچه حسین علیه‌السلام و یارانش و تمام رزمند‌گان صدر اسلام پروانه وار دورش می‌گشتند من هم آن را باز یابم یعنی شهادت.
آیا کسی به خودش اجازه می‌دهد که با چشم خود ببیند که جنایتکاران و متجاوزان دست به سوی اسلام، شرف و کشورش دراز کرده و قصد نابودی آن را داشته باشند و سکوت اختیار کند؟ من اکنون می‌روم که با خدایم ملاقات کنم. می‌روم تا آتشی را که در درونم مشتعل شده خاموش نمایم. من می‌روم جای عزیزان و برادران دیگر را بگیرم تا جای آنها خالی نماند.

از رهبرم، خمینی بت‌شکن، قدردانی می‌کنم که مرا از سیاه چال‌ها و گرداب‌های روزگار که به سوی پرتگاه روانه بودم نجاتم داد و هادی و راهنمایم شد.
تو ای همرزم و دوستم! خود بهتر می‌دانی که این انقلاب به چه نحوه‌ای به پیروزی رسید. با کشته شدن علی‌اکبرها و علی اصغرها و حبیب‌بن مظاهر، نکند خدای ناکرده بی‌تفاوت بمانید و دنیا را بر آخرت ترجیح دهید.
ای ملت عزیز! این را بدانید که هیچ قطره‌ی خونی به نظر من در مقیاس حقیقت در نزد خدا، از قطره‌ی خونی که در راه اسلام ریخته شود بهتر نیست. من می‌خواهم با این قط
ره خون به معشوقم برسم. خواستم به پدرم بگویید:« در پیش پیامبر سر شکسته نیستی. » چون پسرش راهی را انتخاب کرده و راهی را رفته که حسین و همراهانش رفته‌اند.

درباره شهید
نام: حسین لاسجردی
فرزند امام قلی          
مسئولیت : تک تیر انداز
متولد ۱۳۴۸ در فیروزکوه          
تاریخ شهادت : ۲۲/۱۲/۶۳
تحصیلات : سوم راهنمایی          
محل شهادت : خوزستان – اهواز – جزیره مجنون
شغل : محصل          
نحوه شهادت : اصابت ترکش به پهلو
تاهل : مجرد          
عملیات : بدر
یگان : سپاه          
محل دفن : گلزار شهدای امام زاده یحیی سمنان
مدت حضور: ۳ ماه و ۱۶روز       
  
زندگینامه شهید حسین لاسجردی

حسین لاسجردی فرزند امام‌قلی در اوّل فروردین هزار و سیصد و چهل و هشت در منطقه دماوند به دنیا آمد. به دلیل مهاجرت خانواده به سمنان، به این شهرستان انتقال یافت.
تا سال هزار و سیصد و شصت و دو به درس خواندن مشغول بود. اگر چه از دوره راهنمایی تلاش می‌کرد رضایت خانواده را برای رفتن به جبهه به دست آورد، ولی موفق نشد.
در این زمان توانست به جبهه برود و به عنوان آرپی‌جی‌زن مشغول خدمت شود. چهار ماه در جبهه حضور داشت. در بیست و دوم اسفند هزار و سیصد و شصت و سه در عملیات بدر، در جزیره مجنون به شهادت رسید.
جنازه‌اش پس از انتقال به سمنان تشییع و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/13 10:33:31
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها