ملتي كه تازه دامادش براي شهادت آماده اند اين ملت از چه چيز خوف دارد. "امام خميني"
خدايا عنايتي كن كه من در موقع شهادتم مولايم امام عصر(عج) تعالي را ملاقات كنم تا انتظار بسر آيد. با نام خدا ورسول خدا كلامم را شروع مي كنم با سلام برحضرت مهدي(عج) تعالي و نائب برحق او امام خميني و شهيدان گلگون كفن انقلاب انقلاب اسلامي اين انقلاب به الله و اسلام و امام متكي است انقلابي كه پشتيبان آن اسالم است و قرآن دين محمدي باشد و اسامي كه از هابيل تا حسين(ع) و از حسين تا بهشتي و از بهشتي تا شهداي جنگ تحميلي ادامه داشته هيچوقت شكست نخواهد خورد وهمواره پيروز است و در ضمن يك انقلاب وقتي پيروز ميشود كه همه مردم متحد شوند و با وحدت كلمه مشتها را گره كرده ومشت محكمي بر دهن استعمارگران شرق و غرب بزنند و اگر اين امت و مردم رهبري صحيح شوند شكست ناپذير خواهند شد همانطور كه ملت ما ايران با وحدت كلمه و با رهبري صحيح و پيامبر گونه امام به پيش رفت و رژيم طاغوت را برانداخت كه انقلاب اول بود و بعد از آن پاكسازي و غيره كه انقلاب دوم و سوم بود و اميد است اين انقلاب به تمامي جهان صادر شود و تمامي ملتها بفهمد كه ملتي كه با ايمان پيش روند پيروز خواهند شد و اين جهاد اصغر است و به هر مسلماني واجب است. جهاد اكبركه همان مبارزه با نفس است در خود پياده كند و تمامي هواهاي نفساني و شهوات رادر خود خفه كند و بلاخره به عبوديت خدا رسيده باشد وقتي كه يك انسان به عبوديت خدا برسد آن موقع معبود خود را ميبيند و احساس ميكند و اما بايد به اين آيه عمل كنيم كه مي فرمايد
اطيعوالله واطيعوالرسول و الولامرمنكم
بايد مطيع و فرمانبردار رهبر و فرمانده كه همان وارث خداست باشيم و اين است اساس و پايه حكومت ما برادران ما نبايد در شعار هايمان مرگ بر امريكا را زياد ببريم و هيچوقت نبايد دعاي امام از ياد برود و هميشه دعا گوي عمر با عظمت امام باشيد. و نبايد پيروزيهاي مختصرچشم هاي ما را بگيرد و مثل جنگ خيبر خداي ناكرده دست مبارزه برداريم و ميدان را به دشمنان بدهيم و عقيده من اين است كه تا ظلم هست مبارزه هم بايد باشد و اما وصيت من به پدر و مادر و برادر و خواهرانم و امت حزب اله اين است كه هيچ وقت از نماز و عبادت خدادست بر ندارند و همواره پشتيبان ولات فقيه باشند و هميشه گوش به فرمان امام بوده و تعجيل امام زمان را از خدا بخواهند در ضمن از پدر عزيزم معذرت ميخواهم كه وي را ناراحت كردم و درماه رمضان به جبهه اعزام شدم, پدرجان من دردت را درك ميكنم و من ميدانم كه بزگترين پسرتو بودم و تو انتظار داشتي كه روزي دستگير تو باشم و به تو خدمت كنم ولي اين خواست خداست كه من فداي اسلام شوم ولي اين را بدان كه اين خداست كهدستگير تو بوده و خواهد بود و مادر جان اين را با تمام وجودم و از ته قلب مي گويم و عاجزانه از تو ميخواهم كه مراببخشي و شيري كه به من داده اي و زحمتي كه 16 سال برايم كشيدي و زينب وار مرا تربيت كرده اي حلالم كني و از تو ميخواهم كه بعد از شهادتم هيچوقت گريه نكني زيرا گريه تو باعث شادي منافقان خواهد وبد بعد از شهادتم شادي كن و زينب وار حركت كن تا منافقان بدانند كه بااين روحيه مادران و پدران مرگشان فرارسيده است و درآخر از امت حزب الله ميخواهم كه هميشه اين شعار را تكرار كنند.
خدايا, خدايا تا انقلاب مهدي
تو را بجان مهدي خميني را نگهدار
از عمر ما بكاه و برعمر او بيفزاي
والسلام كوچك شما
يحيي ابوالقاسم زاده 25/4/61
درباره شهید
شهید یحیی ابوالقاسم زاده
نام پدر :عبدالعلی
تاریخ تولد : 1345
ش .ش:395
محل صدور : میانه
آخرین مدرک تحصیلی :سوم راهنمایی
مدرسه محل تحصیل :بوعلی
شهادت : انفجار مین
محل شهادت : مهاباد
تاریخ شهادت : 31/6/61
شغل :محصل
شهیدیحیی ابوالقاسم زاده در سال 1345در میانه به دنیا آمد .
اوپسر بزرگ خانواده بود .دوران کودکی را پشت سر گذاشت و ودر حالی که در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند عازم جبهه شد .شهید بزرگوار در اوایل انقلاب در تظاهرات وراهپیمایی ها شرکت می کرد.
ایشان برای تربیت بچه های محل وصدور انقلاب همراه پسر عمویش در محله کتابخانه ای بنام تاسیس کرد .که بعد از فراغت از درس شب وروزشان را در آنجا می گذراندند . شب ها اعلامیه ها و شعار هارا نصب می کردند . ایشان در نوشتن پلاکارد با حروفدرشت تبحرخاصی داشتند .
این شهید بزرگوار درسال 1360در روستای قرجه و شیخدرآباد نمایشگاهی ایجادکرده بودند تا روحیه معنوی افراد رابالا ببرند.ازدوستان نزدیک شهید میتوان به شهیداسماعیل قره داغی پسر عمویش اکبر ابوالقاسم زاده اشاره کرد . که شهید قره داغی ازدواج و شهادتش یک ماه طول کشید و شش ماه بعداز شهادت دوست صمیمی اش یحیی نیز بهشهادت رسید .یحیی حدودا اوایل شهریور ماه 61 برای آخرین بار به مرخصی آمد تا اینکه شهید به همراه دوستانش که درتپه ای در مهاباد مستقر بودندوبرای بررسی جاده به گشت می روند ودر جاده مین ضد تانک تله ای شدهای را پیدامی کنند که مزدوران دموکرات کارگذاشته بودند مین را به تپه می آورند و درحین خنثی کردن، مین منفجرمی شود و به همراه دوستانش به شهادت می رسند .