0

وصیت نامه های شهدا

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

وصیت نامه شهید احمد علی نیری
سه شنبه 19 خرداد 1394  3:15 PM

وصیت نامه شهید احمد علی نیری
خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل می‌کنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.

 

پس از عرض سلام و تحیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا وائمه معصومین(ع) بالاخص حضرت بقیة الله (ارواحنا له الفدا).

شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد.

و رسولان متعددی بلاخص رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین.

خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل می‌کنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.

قرآن قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است.

اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید.

رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند.

انشاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید!

والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین



درباره شهید

«شهید احمد علی نیری» در تابستان 1345 در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود. از همان زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود. در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان می‌داد. همه می‌دانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آن‌ها برخورد سختی خواهد کرد. او در تاریخ 27 بهمن ماه سال 64 و در سن 19 سالگی طی عملیات والفجر8 به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رسید. احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس بود. امروز 27 بهمن ماه سال 93 بیست و نهمین سالگرد شهادت شهید نیری است.

یکی از دوستان شهید از تقوا و سیر و سلوک شهید خاطره‌ای نقل می کند. این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه می‌آید:

زندگی او مانند یک انسان عادی ادامه داشت، اما اگر مدتی با او رفاقت داشتی، متوجه می‌شدی که او یکی از بندگان خالص درگاه خداست. یک بار برنامه بسیج تا ساعت سه بامداد ادامه داشت. بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه می‌کردم. حالت او تغییر کرده بود.گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول تکلم با پروردگار است. عبادت عاشقانه او بسیار عجیب بود. آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا می‌دیدیم. قنوت نماز او طولانی شد آن قدر که برای من سوال ایجاد کرد. یعنی چه شده؟! بعد از نماز به سراغش رفتم و از او پرسیدم: احمد آقا تو قنوت نماز چیزی شده بود؟ احمد همیشه در جواب‌هایش فکر می‌کرد. برای همین کمی مکث کرد و گفت: نه چیز خاصی نبود. آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزند: «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم. نمی‌دانی چه خبر بود! آنچه که از زیبایی‌های بهشت وعذاب‌های جهنم گفته شده همه را دیدم! انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و...»

یکی از دوستانش که شاهد لحظات  قبل از شهادت ایشان در عملیات والفجر8 بود چنین نقل می‌کند:

در لحظه شهادت ترکشی به پهلوش اصابت کرد. وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم وقتی روی پاهایش ایستاد رو به سمت کربلا دستش را به سینه نهاد و آخرین کلام را بر زبان جاری کرد«السلام علیک یا ابا عبدالله». احمد علی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش می‌گذشت ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه اش قرار داشت.


نگارنده : fatehan1 در 1393/11/27 8:13:36
تشکرات از این پست
shirdel2
دسترسی سریع به انجمن ها