یادداشت دکتر محمد سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی برای رجا نیوز درباره ی مذاکرات هسته ای:
این یاد داشت کمی طولانی بود .من فقط بخش کوچکی از اون رو آوردم.امیدوارم که این پست حذف نشه!
خداحافظی با غنی سازی ۱۹۰ هزار سو
- نیاز کوتاه مدت کشور ۱۹۰ هزار سو می باشد، که بدیهی است با ۵۰۰۰ سانتریفیوژ نسل اول امکان تأمین آن به هیچ وجه عملی نیست. این میزان فقط در نهایت حدود ۳ % نیاز را تأمین می کند، پس این خط قرمز شکسته شده است.
تعطیلی عملی سایت فردو
فعال نگه داشتن سایت فردو جزء خطوط قرمز بوده است. با بیانه اخیر مبنی بر اینکه غنی سازی در فردو انجام نشود و هزار سانتریفیوژ بدون گاز بچرخد، کاملاً مشخص است که به معنی تعطیلی عملی فردو در حوزه انرژی اتمی است و پیشنهاد نماینده محترمی مبنی بر نامگذاری سایت به “سوهان فردو و پسران” طنزی است که شاید به وقوع به پیوندد.
تبدیل این سایت به یک مرکز پژوهشی نيز ربط چنداني به تحقیق و توسعه اتمی ندارد، چرا که در تحقیق و توسعه باید تولید و در ابعاد نیمه صنعتی خروجی داشت و باید نسل بعدی جایگزین نسل قبلی شود و غیره. بنابراین به وضوح معلوم است كه این خط قرمز از بيخ و بن محو شده است و این خاکریز شکسته که هیچ، بلکه نابود می شود. از طرفی ایجاد و راه اندازی مراکز تحقیقاتی در درون دانشگاهها و پژوهشگاهها هم مقرون به صرفه تر و هم عملی تر است.
بازطراحی اراک
نگهداشت آب سنگین اراک نیز خط قرمز بوده و هست. منظور از تأسیسات اراک مطمئناً آب و برق و شوفاژ و لوله کشی و ساختمان نیست. بلکه اصل آن یعنی راکتور است. اگر راکتور نابود شود و یا به خارج از کشور ارسال شود و طبق اظهار نظر مذاکره کنندگان، اراک باز طراحی و باز ساخته شود، این یعنی میلیاردها دلار سرمایه گذاری جدید. صرف نظر از اینکه چنین سرمایه گذاری امکان دارد یا خیر، فاجعه آن است که ایران مجبور شود خروجی این سایت جدید را به خارج بفروشد.
مگر خروجی این سایت نخود و لوبیا و پرتقال است که ایران آن را به بازار جهانی عرضه کند؟ اصولاً آیا خریداری در دنیا وجود دارد؟ کدام برنامه تجاری (Business plan) انجام شده است و آن را امکان پذیر و اقتصادی دانسته است؟ آیا خریدار آن فقط همین کشورهای ۵+۱ نیستند؟ اینها که نیاز به این فرآورده ندارند، خودشان مازاد دارند. پس آشکار است که سایت اراک عملاً نابود خواهد شد. البته با شگردی ظریف و زیبا و با عنواني دهن پُر کن نظیر “سایت پیشرفته تر” مطرح مي شود، غافل از اینکه این باز طراحی و باز ساخته شدن، طرحی چند ده ساله، غیر اقتصادی، غیر مفید در چرخه سوخت، بدون مشتری و با سرمایه گذاری چند میلیاردی، و …… است و همکاری کشورهای پیشرفته در ساخت آن سرابی بیش نیست. تجربه نیروگاه بوشهر با بیش از ۸۰% پیشرفت تا زمان انقلاب اسلامی، علی رغم داشتن قرارداد محکم، تجربه هشدار دهنده ای از این نوع همكاري است.
محدودیت طولانی مدت غنی سازی برای بالای ۳.۶۷%
- حق غنی سازی نیز از اول خواست اصلی رهبری و مردم بوده است و خواهد بود. ولی کدام عقل سلیم غنی سازی با حدود ۵۰۰۰ سانتريفیوژ نسل اول در طول بالغ بر ۲۵ سال را حق تلقی می کند؟ مفاد صحبت ها و مستندات غربی ها نشان می دهد که این حق در حد بسیار محدودی داده شده است، که اگر ایران اين محدويت ده ها ساله را به پذیرد، دردی را دوا نمی کند. پس این خط قرمز هم ترکی برداشته است که در صورت اجرا حداقل در میان مدت يكي دو ده ساله هم قابل بازسازی نیست.
بازگشت ناپذیری
- بازگشت پذیری جزئی از خواسته های اصلی نظام اسلامی ایران بوده است. ولی واقعا اگر مواد موجود فعلی با غنای %۵ به اکسید تبدیل شود، چگونه این اکسیدها قابل بازگشت است؟ سالها است که با زحمت و تلاش و هزینه دادن دانشمندان و متخصصان کشور این مواد تولید شده است. خصوصاً اینکه ایران متعهد شود که فقط ۳۰۰ کیلو گرم مواد غنی شده ۳.۶۷ درصدی داشته باشد! بله اگر منظور تولید مجدد است، چند سال طول می کشد تا به سطح میزان موجود فعلی برسد؟ آیا غیر از این است که حداقل چهار تا پنج سال طول می کشد؟ پس بازگشت پذیری به معنای کوتاه مدت عملاً غیر ممکن است. در موارد دیگر نظیر ساخت سانتریفیوژهای جدید، سایت جدید و غیره نيز همین گونه است.
منبع:سایت فتن/
تاریخ انتشاردر سایت: 9:02 ب.ظ - چهارشنبه 1394/01/19