پیامبر اکرم ـ حضرت محمد(ص) ـ نیز از تیرهای زهرآگین یهود ایمن نبود. آنان آن حضرت را متهم به دروغگویی کردند و علیه ایشان اعلان جنگ نمودند. در تلمود6 آمده است:
از آن رو که مسیح دروغگوست و بدان سبب که محمد(ص) به [حقانیت] او (مسیح) اعتراف کرد، و اعتراف کننده به [حقانیت] دروغگو، دروغگویی مانند اوست، واجب است که با دروغگوی دوم به جنگ برخیزیم همچنان که با دروغگوی اول جنگ کردیم.7
-
1. دشمنی با دین اسلام
از هنگام باز شدن پای یهود به سرزمین اسلامی فلسطین، آنان تمامی تلاش خود را برای فائق آمدن بر دین اسلام به کار بستهاند. خداوند متعال را مقدس نمیشمارند و او را سبّ میکنند، کتابهای آسمانی را تحریف و دستورات آنها را زیر پا میگذارند، شعائر دینی را به استهزا گرفته و اماکن مقدس و مساجد را تخریب میکنند.
یهودیان در سال 1969 م. «عمرعبدالغنی سلامه» را به اتهام آنکه عضو چریکهای مبارز است، دستگیر، و به زندان انداختند. وی بیش از یک سال و نیم در حبس و تحت شکنجه آنان قرار داشت. اما وقتی که برای بار دوم دستگیر شد، شکنجههایی را دید که اصلاً مانند آن را قبلاً ندیده بود. [شکنجههایی نظیر:] ضربات الکتریکی، آویزان کردن از سقف به وسیلة زنجیر، وادار کردن به پاک کردن زمین آلوده به کثافات، نجاست و ذرههای شیشه به وسیلة زبان و سپس وادار ساختن وی به بلعیدن آن کثافات. و هنگامی که او از شکنجهکنندگان میخواهد که به [خاطر] نام خدا بر او رحم کنند، به او گفتند: «خدای تو زیر لگدهای ماست».1
تحریف قرآن: «روزنامة الاتحاد» ـ چاپ امارات عربی ـ خبری
را منتشر ساخت که بنابر آن، رئیس اوقاف قدس اشغالی، نسبت به استفاده از برخی قرآنهای توزیع شده در کرانة اشغالی باختری [رود اردن] هشدار داده است، و خبرهای رسیده از سرزمینهای اشغالی حاکی از آن است که نیروهای اشغالگر، تعدادی قرآن تحریف شده توزیع کردهاند تا از طریق دستبرد، جابجایی یا حذف بعضی از آیات قرآن کریم به ترویج افکار صهیونیستیشان بپردازند.2
چند سال پیش در نخستین ساعات صبح روز جمعه، گروهی از یهودیان «شهرک کریات اربع»
ـ مستعمرهای که یهود آن را در «الخلیل» ایجاد کرده است ـ در غیاب مسلمانان به حرم حضرت ابراهیم(ع) هجوم بردند و به هتک حرمت و تخریب آن پرداختند. [از جمله اینکه] آنان یک جلد از قرآن کریم را برداشتند و آن را پاره پاره کردند و مانند خوکها با لگدهای خود بر روی آن راه رفتند.3
در سال 1924 هنگام اشغال شهر «یافا» توسط یهود، ناآرامیهایی در آن شهر رخ داد که علت آن این بود که تعدادی از یهودیان خود را به ظاهر علمای دین اسلام در آورده و از طریق تحریک احساسات و عواطف مسلمانان، عزّت آنان را جریحهدار ساخته بودند.4
در سال 1929 یهودیان همراه با سربازان پست خود به مصاف مسلمانها آمدند، در حالی که شعار وجوب باز پس گرفتن «مسجدالاقصی» و تخلیة کامل آن از مسلمانان را فریاد میزدند.5
پیامبر اکرم ـ حضرت محمد(ص) ـ نیز از تیرهای زهرآگین یهود ایمن نبود. آنان آن حضرت را متهم به دروغگویی کردند و علیه ایشان اعلان جنگ نمودند. در تلمود6 آمده است:
از آن رو که مسیح دروغگوست و بدان سبب که محمد(ص) به [حقانیت] او (مسیح) اعتراف کرد، و اعتراف کننده به [حقانیت] دروغگو، دروغگویی مانند اوست، واجب است که با دروغگوی دوم به جنگ برخیزیم همچنان که با دروغگوی اول جنگ کردیم.7
روشهای جنگ یهود با عقاید اسلامی
رژیم [نامشروع] اسرائیل پس از سال 1967 به شکل آشکار و واضح، در کرانة باختری و نوار غزه به جنگ با عقاید اسلامی پرداخته است. از جملة این روشها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:8
الف) حمایت از فعالیتهای مبلغان مسیحیت در بین مسلمانان: ترویج مسیحیت در فلسطین اشغالی، روشهای مختلفی دارد. از آن جمله ارسال دستههایی است که توسط جمعیتهای تبشیری مسیحی ارسال میشوند و رژیم صهیونیستی از آنها به وسیلة اعلام در روزنامههای محلی، توزیع کتابهایشان با قیمتهای ناچیز و احیاناً رایگان، ایجاد بیمارستانهای مسیحی (مانند «بیمارستان عروب» در الخلیل؛ به نحوی که یکی از مسلمانان در آن مسیحی شد و اسم خود را به «فیلیپ» تغییر داد) تأسیس مدارس و خانههای تبلیغی که بچههای مسلمانان را پذیرش میکند و آنان را بر اساس اعتقادات مغایر با اسلام آموزش میدهند.
ب) حمایت از الحاد: رژیم صهیونیستی به حزب کمونیستی «راکاح» اجازة فعالیت داده و به انتشار نشریات، روزنامهها و کتابهای کمونیستی نیز مجوز میدهد، و نسبت به توزیع آنها در میان جوانان مسلمان در باشگاههای ورزشی و همچنین زندانهای اسرائیل کمک و مساعدت میکند.
ج) حمایت از جنبشهای مخرب (بهاییت و قادیانی): رژیم صهیونیستی اجازة نشر افکار و عقاید بهاییت را در فلسطین اشغالی صادر، و راه را برای عرضة جهانی (افکار و عقاید) آن، از طریق ایجاد کنگرة جهانی آن در شهر حیفا، تحت حمایت این رژیم هموار کرد. این رژیم، به افکار و عقاید منحرف این گروهها در رسانههای عمومی مختلف خود حق انتشار داده است.
گروه دوم؛ قادیانی که جهاد را ملغی دانسته و قرآن را مطابق رأی خود تفسیر میکند. و خطر آن از گروه قبل بیشتر است. اعضای این گروه در فلسطین اشغالی حضور دارند. آنان به خود عنوان «احمدیه» داده و مبلغان آن اقدام به انتشار مجلاتی مانند: «بشری» میکنند که به دوایر حکومتی اسراییل و میان مردم بدون دریافت وجه ارسال میشود.
-
2. دشمنی با بشر
یهودیان «یهوه» را پروردگار سربازان میپندارند، که همان خدای قوم ظالم و قسیالقلب بنیاسرائیل است. و او [روح] درگیری، تهدید و قساوت را در درون سربازان نهاد. در کدام عقیده تعدی و کشتار انسانها، مانند یهودیت اجرای اراده و مشیت خدا شمرده میشود. از فجایع ضد بشری یهود، قتلگاه «دیریاسین» و «قبیه»، در سال 1948 به فرماندهی ژنرال «بگین» است که روستای دیریاسین را در هم کوبید و 250 تن از اهالی آن ـ اعم از زن و مرد و کودک و پیر ـ را به خاک و خون کشید و از هیچ جنایتی حتی دریدن شکم، بریدن دست و پا، در آوردن چشم، بریدن بینی، کندن گوش و منهدم ساختن جمجمهها فروگذار نکرد.9
همچنین در سال 1954 ژنرال شارون با سربازانش به روستای «قبیه» حمله کرد و شصت و شش تن از اهالی آن را کشت و تعداد زیادی از خانهها را ویران کرد.10 در سال 1956 یهودیان عصرگاه، هنگام بازگشت مردان به خانههایشان به روستای «کفر قاسم» هجوم بردند و همة اهالی آن را پیش از رسیدن به روستا (در راه بازگشت) به قتل رساندند.
در فلسطین دهها بلکه صدها روستا، مانند این وجود دارد که ساکنانش آواره و منازلشان تخریب و ویرانه شده تا بر خرابههای آنها شهرکهای صهیونیستنشین بنا شود. از آن جمله است: روستاهای نحالین در سال 1954، غزه در 1955، قلقیلیه در 1956، توافیق در 1962 و سموع در 1966.
-
3. تعدی به آبرو و نسل
[ریختن] آبروی انسانها از دیدگاه یهود مباح است، و آنان آبرو را مورد هتک و اهانت قرار میدهند تا مهمترین نقطهای که حیات انسانی بر آن استوار است را نابود کرده، و به علاوه سیطره یهود را بر غیر یهودیان تسهیل نمایند. در پروتکلهای صهیونیستها آمده است:
باید برای محو اخلاق در هر جایی اقدام کنیم تا تسلطمان را آسان سازد.
همچنین در آن بیان شده است:
«لازم است که توجه ویژهای به نظر ما دربارة اخلاق (به خصوص در مورد آن ملتی که شما در بین آنان قرار گرفتهاید و در میانشان اقدام میکنید) بکنید. و نباید در لحظة پیاده نمودن مبانیمان، توقع برتری و پیروزی داشته باشید؛ تا زمانی که [نظام] آموزش و تعلیم بر مبنای نظرات ما قرار گیرد. وقتی که پیاده کردن مبانیمان به طور موفق به پایان رسید، در خواهید یافت که پیش از ده سال، مستحکمترین پایههای اخلاق، واژگون شده است.12 به همین علت، یهودیان سعی خود را در راه فرستادن دختران جوان به میهمانیها و مجالس لهو و لعب شبانه، تحت مدیریت گروههای یهودی سازمان یافته به کار گرفتهاند.
خطرناکترین این گروهها تحت نظر «شلومو بیلرشتاین» ـ یکی از اعضای سرشناس «حزب مابام» اسرائیل ـ قرار دارد که سه هزار دختر جوان را در سال 1960 به خارج فرستاد و اسرائیل تنها از این طریق،
18 میلیون مارک سود برد.13
یهودیان تنها به دختران جوان یهودی اکتفا نمیکنند، بلکه دختران پاکدامن مسلمان را نیز هدف گرفته و آنان را به مکانهای پست و مراسم شهوترانی میکشانند.
«شیخ محمد نمرخطیب» در کتاب خود به نام وقایع نکبتبار، داستانی دردآور را از دختری مسلمان در فلسطین نقل میکند که یکی از شخصیتهای فلسطینی آن را برای او باز گفته است. او میگوید:
«با یکی از اعضای یک سازمان بینالمللی آشنا شدم که دائماً از پایتختهای کشورهای عربی به «تل آویو» و بالعکس در حال مسافرت بود. من از او خواستم که همراه او به تل آویو بروم تا از اماکن و مناظر کشورم بهره بگیرم. درخواستم را پذیرفت، و من لباسهای سازمان را پوشیدم و به شکل آنان در آمدم. ما به جمع یهودیان در هتل بزرگی وارد شدیم، و آنان با انواع احترامها و خوشآمدگوییها از ما استقبال کردند. شب هنگام به هر یک از اتاقها دخترکی زیباروی فرستاده شد تا پذیرایی را به اکمال برسانند. یکی از آنها وارد اتاق من شد. در پشت چهرة شاد وی، چهرهای گرفته و تاریک را دیدم. با وی به صحبت پرداختم و بر تردیدم افزوده شد... وقتی که از من اطمینان حاصل کرد، گفت: من یهودی نیستم بلکه یک مسلمان عرب هستم، اهل خانوادة «د» از کشور «ف»... و همراه من 150 دختر از اسیران فلسطینی اینجا هستند. وظیفة ما ـ همانطور که دیدی ـ تعظیم و احترام به میهمانان یهودی است. من اینها را به تو گفتم نه اینکه فقط تو بشنوی بلکه برای آنکه همة مسلمانان و عربها بشنوند... پس آن دختر فریاد زد: «وا اسلاما، وا عربا...».14
این اشاعه فاحشه فقط محدود به غربیها و یهودیها نمیشود بلکه به جوامع مسلمان در فلسطین اشغالی نیز سرایت کرده است.
اسرائیل پس از «جنگ حزیران» در سال 1967 حدود دویست دختر یهودی را با لباسهای بدننما و لخت به سراسر قدس و الخلیل روانه کرد تا جوانها را به فساد بکشانند و آنها را از زندگی جدی همراه با تلاش منصرف و نسبت به دین و مقدساتشان لاابالی نمایند. آنها علاوه بر این، گسترش خانههای فحشا، باشگاههای شبانه و رقاص خانه در شهرهای فلسطینی، و انباشت از تصاویر فیلمهای مستهجن را مورد اقدام خود قرار دادهاند.
یهودیان هتک آبرو را به عنوان وسیلهای برای شکنجة مسلمانان ـ اعم از زن و مرد ـ زندانی به کار میگیرند. آنان خانم «عبله طه» را با تعدادی از زنان فاحشه در یک زندان انفرادی قرار دادند و سپس در مقابل یکی از افراد پلیس مرد، لباسهایش را از تنش در آوردند و بعد از اینکه وی را کتک زدند، او را یازده روز، به صورت عریان رها کردند.15
یکی از زنهای جوان زندانی در زندانهای رژیم صهیونیستی به نام «رسمیه عوده» تحت انواع شکنجهها و هتک حرمتها قرار گرفت، دو دستش را پشت سرش بستند و بعد از اینکه او را عریان کردند با دست و لگد مورد ضرب و شتم قرار دادند، و...16
در تحقیقی میدانی که برای کنفرانس منطقهای عربی، انجام شد مدارکی به دست آمد، مبنی بر اینکه نیروهای اشغالگر در تجاوز به زنان و دختران به صورتی است که شرف و حیثیت آنها را از بین میبرد. در این گزارش بعضی از حوادث مبنی بر هتک آبروی زنان شهر خان یونس ذکر شده بود، از جمله معلمان زن و همسران کارکنان. در جاهایی از غزه دیده شده که نیروهای اشغالگر رژیم صهیونیستی در «پادگان الشاطی» ضمن توسل به زور، وارد بعضی از خانهها میشوند، و مدعی هستند که مردان جنبش مقاومت فلسطین را در خودشان پناه میدهند. تا کنون بسیار اتفاق افتاده که به این دلیل که افراد آن خانه از افراد جنبش مقاومت فلسطین هستند داخل خانهای شدند و وقتی که [کسی از جنبش مقاومت فلسطین] را نیافتند. خواستند که همسرش را ببرند ولی آن زن مقاومت کرده و از دست آنها گریخته است و آنان زن و فرزندانش را به وسیلة گلوله به قتل رساندهاند.17
وقتی که «عمر عبدالغنی سلامه» در زندان «مجمع الروس» در بیتالمقدس زندانی بود، از طرف یهودیان مورد تهدید واقع شد که اگر اعتراف نکند که چریک است، به همسرش تجاوز خواهند کرد.18
اینها غیر از تلاشهای یهودی برای قطع نسل و عقیم کردن دختران جوان است، زیرا کثرت نسل در ملت مسلمان فلسطینی موجب نگرانی یهود شده و خواب آنها را پریشان کرده است. چنانکه «گولدامایر» تصریح کرد:
وقتی که در مورد تعداد اطفال عربی که هر لحظه متولد میشوند فکر میکنم، خواب از چشمم میپرد.
به همین علت، یهودیان به قرار دادن مواد شیمیایی در مخازن آب چادرنشینان فلسطین اشغالی، اقدام کردند تا از تولید مثل دختران جوان جلوگیری کنند.
-
4. هجمه به عقل
عقل، نعمتی از نعمتهای خداوند متعال برای انسان است که به واسطة آن میتواند روش صحیح را در زندگیاش اختیار کند، همانطور که میتواند از تواناییهای این مخلوق تحت امر خداوند، استفاده ببرد. یهودیان نیز همانند استعمارگران در از بین بردن عقل مسلمانان بسیار حریصاند تا ملت عرب و مسلمان را تضعیف کنند تا نتوانند دشمنان دین از جمله صهیونیسم و مسیحیت [صهیونیستی] را از بین ببرند. بنابراین از زمانی که انگلیس، فلسطین را اشغال نمود، شروع به کشت حشیش و تریاک و صدور آن به جهان عربی و اسلامی کرد و بعد از اینکه انگلیس از فلسطین بیرون رفت، رژیم صهیونیستی جای انگلیس را گرفت و آنها را به کشورهای عربی ـ خصوصاً مصر ـ صادر میکرد، تا امت اسلامی را از لحاظ جسمی و روحی در هم بکوبد. درآمد یهود از قاچاق مواد مخدر به کشورهای اسلامی حدود 46 میلیون لیره مصر است.19
از جمله موارد آشکار این است که یهود برای سلطه بر جهان به تجارت مشروبات الکلی پرداخته و برای رونق آن فعالیت میکند. در بدو اشغال فلسطین، تجارت مسکرات و مواد مخدر از طریق یهود بین اعراب و مسلمانان به صورت فراوان توزیع میشد.
آنان برای از بین بردن عقل، فقط به وسائط مادی، ـ نظیر مسکرات و مواد مخدر ـ اکتفا نکرده بلکه این مسئله را به وسایل معنوی نیز کشیدهاند، و نظریات و افکار سیاسی، اقتصادی و اجتماعیشان موجب بروز تصورات، مفاهیم خطا و متناقض با فطرت انسانی در عقل میشود.
بدین ترتیب یهود در پشت هر نظریه، به دنبال افساد عقل میباشد، مانند «دموکراسی»، که دین و اخلاق را از بین میبرد، «جامعهشناسی» که نظام خانواده را به نقشی مصنوعی مبدل ساخته و سعی میکند که آثار آن را در پیشرفت فضائل و آداب از بین ببرد، «نظریه فروید» در علم «روانشناسی» که همة فعالیتهای صادره از انسان را به غریزة جنسی وابسته میداند، «نظریه داروین»؛ «سارتر» و... . در کتاب پروتکلهای صهیونیسم آمده است:
تصور نکنید که این چیزهایی که میگوییم حرف است. ملاحظه کنید که ما موفقیت داروین، مارکس و نیچه را از قبل ترتیب دادهایم و آثار غیراخلاقی این علوم در فکر انسانهای غیریهودی کاملاً برای ما روشن خواهد شد.20
همچنین در این کتاب آمده که:
سعی خواهیم کرد که توجه عقل عمومی را به سوی نظریات باطل و بیفایده که ممکن است به صورت پیشرفت یا آزادی خواهی آشکار شود، جلب کنیم. به واسطة نظریاتمان در مورد پیشرفت توانستیم در برگرداندن نظر غیریهودیان فارغ از عقل، به سمت کمونیسم، موفقیت کاملی را کسب کنیم. یک اندیشة واحد در بین غیریهودیان وجود ندارد که تشخیص دهد، که در هر حالتی در ورای کلمة «پیشرفت»، گمراهی و انحراف از حق، مخفی میباشد.21
از دیگر وسایل افساد عقل مسلمانان عرب، تحریف روشهای آموزش در کرانة باختری و غزه میباشد، که قبل حملة 1967 انجام شد.
یهود در روشهای آموزشی مسلمانان، به حذف آیات و احادیثی که به جهاد در راه خدا تشویق میکند، روی آورد.
آنان نسبت به حذف موضوعاتی مانند: سیرة نبوی(ص)، تلاوت قرآن، فرهنگ جهاد در اسلام، بخشهایی از تاریخ اسلام ـ به ویژه مسائل مربوط به روابط سیاسی و اجتماعی بین مسلمانان مدینه و یهودیان اطراف آن ـ از برنامه آموزشی کلاسهای اول و دوم مدارس مسلمانان اقدام کردند.
یهود به افزایش در مورد تاریخ دورانهای گذشته اسرائیل و تحریف تاریخ اسلامی در ذهن دانشجویان روی آورد. موضوع آموزش کلاس پنجم ابتدایی، بحث در مورد یهودیان میباشد و به خاطر آن است که به غلط در اذهان دانشجویان وارد کند که فلسطین از قدیمالایام سرزمینی یهودی بوده است. در کتاب جغرافیای کلاس پنجم ابتدایی، «فتوحات اسلامی» را به «تجاوزات اسلامی» توصیف میکنند.
موضوع آموزش تاریخ کلاس هشتم، بحث در مورد رژیم اسرائیل میباشد. و در کتاب اسرائیل، جغرافیا و موطن، حدود طبیعی اسرائیل در شمال از مدیترانه تا صحرای غور اردن در شرق امتداد دارد.
یهود در آموزش ادبیات عربی، متون ادبی و ابیات شعری را که حماسه را در ذهن مسلمانان برمیانگیزد، حذف کرده است. از آن جمله شعر «ابن الرومی» است که میگوید:
... و من سرزمینی دارم،
و قسم خوردم که آن را نفروشم،
در روزگار، غیر از خودم، مالکی برای آن نمیبینم، سرزمینهای مردان، خواستهها و آرزوهایی را که جوانان در آنجا برآورده کردهاند، به سوی آنان جذب میکنند.22
محمد البشیر
ترجمه: محمدعلی امانی
پینوشتها:
1. المسیری، عبدالوهاب، الإیدیولوجیة الصّهیونیة، ج2، ص123.
2. روزنامه الإتحاد (ابوظبی)، تاریخ 29 ماه رمضان / 1406 ق. مطابق: 6/6/1986 م.
3. ابوحمده، محمدعلی، الهجة الیهودیه، ص127.
4. الخطیب، محمد نمر، احداث النکبة، ص159.
5. همان.
6. تلمود، همان تورات تحریف یافته به دست کافران بنیاسرائیل است.
7. الزعبی، محمدعلی، دفائن النفس الیهودیة، ص128.
8. ن.ک. به: وزارت اوقاف اردن، دایرة جستجو دربارة: روشهای اشغالگران صهیونیست، عمان (5/5/1978 ـ 1/5/178) صص 6ـ1.
9. دروزه، محمد غرة، القضیة الفسطینیة، ج2، ص129.
10. جارودی، روجیه، ملف إسراییل، ص182.
12. بروتوکولات حکماء صهیون، ص155.
13. التل، عبدالله، جذور البلاء، ص 173.
14. الخطیب، محمدنمر، احداث النکبة، صص 121 ـ 122.
15. المسیری، عبدالوهاب، الأید بولوجیة الصهیونیة، ج2، ص122.
حلمی الزواتی، حقوق الفلسطین بین الواقع النظری و التطبیق العملی فی الأرض المحتلة، ص87.
16. همان، ص86.
18. المسیری، همان، ج2، ص128.
19. آل بوطامی، احمد بن حجر و حجربن احمد، الخمر و سائرالمسکرات و المخدرات، ص152.
20. بروتوکولات حکماء صهیون، ص132.
21. همان، ص183. 22.
نک. غازی ربابعة، الاستراتیجیه الاسرائیلیة، ج2، صص213 ـ 207.