شهید علیرضا ناهیدی؛ فرمانده تیپ ذوالفقار لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 11:43 AM
شهید علیرضا ناهیدی؛ فرمانده تیپ ذوالفقار لشکر 27 محمد رسول الله(ص)
روز اول اسفند سال ۱۳۳۹ در شرق تهران، در خانوادهای دیندار و مؤمن، کودکی زاده شد که نام او را "علیرضا" نهادند. علیرضا از کودکی هوش قوی و استعدادی برتر داشت. این استعداد و هوش در مدرسه بیشتر نمایان بود.
|
به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، روز اول اسفند سال ۱۳۳۹ در شرق تهران، در خانوادهای دیندار و مؤمن، کودکی زاده شد که نام او را "علیرضا" نهادند.
علیرضا از کودکی هوش قوی و استعدادی برتر داشت. این استعداد و هوش در مدرسه بیشتر نمایان بود. او تحصیلات ابتدایی را تا سال چهارم، در دبستان ملی "دانش پرور" نارمک و سال پنجم را در مدرسه "داریوش" به پایان رسانید. سپس به دبیرستان "خوارزمی" وارد شد.
علیرضا، خرداد ۱۳۵۹ از این دبیرستان در رشته ریاضی فیزیک فارغالتحصیل میشود. با هوش سرشار و ذهن نقادی که داشت، در دوره تحصیل شگفتی معلمان را بر میانگیزد. در کلاس ریاضی، برخی مسائل را با شیوهای بدیع و غیر مرسوم حل میکند، به طوریکه در دبیرستان به مغز متفکر مدرسه معروف میشود.
علیرضا سال آخر دبیرستان بود که انقلاب شروع میشود. او به خاطر تربیت دینی و نیز وسعت مطالعات مذهبی، خیلی زود وارد مبارزات انقلابی و فعالیتهای سیاسی میشود و در اعتصابهای مدرسه و نیز عملیاتهای ایذایی علیه رژیم، نقش هدایتکننده و جلودار را ایفا میکند.
ناهیدی فعالیتهای مذهبی خود را در سال ۱۳۵۷، در مسجد اباعبدالله الحسین(ع)، در فلکه دوم تهران پارس شروع میکند. او بهطور جدی پیامها و اعلامیههای حضرت امام(ره) را به مردم میرساند و نیز شعارهای ضد رژیم را بر در و دیوار محل مینویسد.
در روزهای سخت انقلاب، به کمکرسانی مردم مسلمان میشتابد. او در زمستان ۱۳۵۷ به کمک شعبه نفت محل رفته و به مردم نفت میرساند و برای مردان و زنان پیر، وسایل و آذوقه تهیه میکند.
علیرضا با بیان شیوا و جذابش، جوانان را مجذوب و برای وارد شدن در صحنههای انقلاب ترغیب و تشویق مینماید.
روز پیروزی انقلاب، شبانهروز و خستگیناپذیر در بیرون از خانه به فعالیت و مبارزه میپردازد.
علیرضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با شور و شوق به فعالیتهای انقلابیاش ادامه میدهد. او در مسجد محل، پایگاه بسیج را راهمیاندازد و برای نوجوانان و جوانان محل، کلاس نظامی و عقیدتی برگزار میکند.
ناهیدی بهعنوان بسیجی فعال، به دوره آموزش پادگان امام حسین(ع) اعزام میشود و با اشتیاق فنون نظامی را فرا میگیرد. پدرش میگوید: «در یک روز که مربی سر کلاس نارنجک را آموزش میداد، ضمن درس میگوید، هرگاه ضامن نارنجک ناخواسته کشیده شود، یک نفر باید خودش را فدا کند تا بقیه را نجات دهد. جلسه بعد، همان مربی در حال آموزش نارنجک، نارنج را هراسان روی زمین پرتاپ میکند و فریاد میزند که ضامنش کشیده شده است. علیرضا با تهور زیاد، خودش را روی نارنجک میاندازد، چند لحظه بعد که صدای انفجار بلند نمیشود، مربی، علیرضا را از زمین بلند کرده و از او تقدیر مینماید و میگوید که برای امتحان آنان نارنجک را روی زمین پرت کرد است.»
او پس از شروع تحرکات ضد انقلاب در کردستان، در روز ۲۷ شهریور ۱۳۵۹، به عضویت سپاه در میآید و از سوی پایگاه، داوطلبانه به کردستان اعزام میشود و در محور "مریوان" به مقابله با ضد انقلاب میپردازد.
ناهیدی پس از شروع جنگ تحمیلی، از سوی پایگاه بسیج مسجد اباعبدالله الحسین(ع) به جبهه اعزام میگردد و تا لحظه شهادت با جبهه و جهاد پیوندی عمیق و جدا نشدنی مییابد؛ بهطوریکه شش ماه به شش ماه هم به مرخصی نمیرود.
ناهیدی از گرفتن پست و عنوان در پشت جبهه گریزان بود. یک بار به او فرماندهی قرارگاه امام حسین(ع) را در تهران پیشنهاد میکنند، که نمیپذیرد. او در بیشتر عملیاتها حضوری فعال مییابد و چند بار نیز در چند عملیات زخمی میشود. یک بار که بر اثر بمباران، شیمیایی شده بود، به تهران منتقل میشود، پس از بهبود یافتن، با دختری مؤمن و پارسا نامزد میشود ولی به خاطر شهادتش، ازدواجی صورت نمیگیرد.
ناهیدی از شهریورماه ۱۳۵۹، حدود شش ماه در سپاه مریوان فعالیت مینماید؛ و از بهمنماه ۱۳۶۰، به عنوان فرمانده تیپ ذوالفقار، منشا خدمات ارزنده و ماندگار میشود و حدود یکسال در این مسئولیت فعالیت میکند. او مدتی نیز بهعنوان مسئول توپخانه قرارگاه مرکزی کربلا، در حین داشتن مسئولیت تیپ، منصوب شده و به ساماندهی توپخانه قرارگاه میپردازد.
ناهیدی در مجموع ۲۹ ماه در جبهههای مختلف حضوری عاشقانه و پر تلاش مییابد و در این مدت کارها و خدمات نقشآفرینی را از خود ارائه میدهد.
شهید ناهیدی عاشقانه وارد مبارزه و جهاد شد و خالصانه و پر افتخار نیز از میدان جهاد پلی به سوی شهادت زد و به طرقهالعینی به سدرهالمنتهای عشق رسید. او در روز ۲۷ بهمنماه ۱۳۶۱، در جبهه "فکه" بر اثر اصابت ترکش خمپاره ۶۰ مجروح شد و سرانجام روز اول اسفندماه همان سال، پس از تحمل رنج فراوان در بیمارستان به خیل رهیافتگان پیوست. چه خوش تولدی و چه زیبا شهادتی.
وصیتنامه شهید علیرضا ناهیدی
"تقاضای من از شما این است که هر چه توان در بدن دارید در راه اسلام به کار برید و در این راه از هیچچیز هراس به دل راه ندهید، که خداست شکافنده دریاها و حافظ.
لحظهای از امر به معروف و نهی از منکر غافل نشوید. لحظهای پشت امام را خالی نکنید که او استوار است و ما و شما به گمراهی میرویم و شکرگزار این نعمت الهی باشید.
لحظهای از یاری خداوند مأیوس نشوید.
هرگاه خواستید برای من دلتنگ شوید به یاد عزیزترین کسانتان که در کربلای حسین(ع) شهید شدهاند بیفتید و فراموش نکنید که آنها بزرگترین عزیزان ما بودند و این راه برای آنها عزیز و گرامی بود؛ اگر خواستید گریه کنید، برای شهیدان راه حقیقت اشک بریزید."
انتهای پیام/