پاسخ به:مبحث 98 طرح صالحین: «احسان به پدر و مادر و نتایج آن»
جمعه 18 اردیبهشت 1394 7:09 PM
نفرين پدر و دعاي مشلول
سيدبن طاووس در منهج الدعوات مينويسد كه سيدالشّهداء(علیه السلام) فرمود: من با پدرم در شب تاريكي به طواف خانهي خدا مشغول بوديم؛ در اين هنگام متوجّه نالهي جانسوز و آه آتشين شخصي كه دست نياز به درگاه بينياز دراز كرده و با سوز و گدازي بي سابقه به تضرّع و زاري مشغول بود، شديم. پدرم فرمود: اي حسين! آيا ميشنوي نالهي گنهكاري را كه به درگاه خدا پناه آورده و با قلبي پاك اشك ندامت و پشيماني ميريزد؟ او را پيدا كن و پيش من بياور. اباعبدالله(علیه السلام) فرمود: در آن شب تاريك گرد آن خانه گشتم، تا او را پيدا كردم و پيش پدرم آوردم. حضرت علي(علیه السلام) جواني ديد زيبا و خوش اندام با لباسهاي گرانبها. فرمود: تو كيستي؟ عرض كرد: مردي از اعرابم. فرمود: اين ناله و سوز و گدازت براي چه بود؟ گفت: از من چه ميپرسي يا علي كه بار گناه پشتم را خميده، نافرماني پدر و نفرين او اساس زندگي مرا در هم پاشيده و سلامتي و تندرستي مرا ربوده. فرمود: حكايت تو چيست؟ گفت: من پدر پيري داشتم كه نسبت به من خيلي مهربان بود، ولي شب و روزهاي من به كارهاي زشت ميگذشت و هر چه او مرا نصيحت و راهنمايي ميكرد نميپذيرفتم و گاهي هم او را آزار ميرسانيدم و دشنامش ميدادم.
يك روز پولي در نزد او سراغ داشتم، براي پيدا كردن آن پول نزديك صندوقي كه پول در آنجا پنهان بود رفتم تا آن را بردارم، پدرم از من جلوگيري كرد، دست او را فشردم و بر زمينش انداختم. خواست از جاي برخيزد از شدّت درد قدرت حركت نداشت. پولها را برداشتم و پي كار خود رفتم. در آن دم شنيدم كه گفت: به خانهي خدا ميروم و تو را نفرين ميكنم، چند روز روزه گرفت و نماز خواند. پس از آن ساز و برگ سفر كرد و بر شتر خود سوار شد تا به مكّه برود، بيابانها را طي كرد تا خود را به كعبه رسانيد، من شاهد كارهايش بودم دست به پردهي كعبه گرفت و با آهي سوزان مرا نفرين كرد.
به خدا قسم! هنوز نفرين او تمام نشده بود كه اين بيچارگي مرا گرفت و تندرستي را از من سلب كرد. در اين موقع پيراهن خود را بالا زد ديديم يك طرف بدن او خشك شده. جوان گفت: بعد از اين پيشامد بسيار پشيمان شدم، نزد او رفتم و عذرخواهي كردم، ولي او نپذيرفت و به طرف خانهي خود رهسپار شد. سه سال را بر همين وضع گذراندم و پيوسته از او پوزش ميخواستم ولي او نميپذيرفت. سال سوّم از او درخواست كردم در ايّام حجّ همان جايي كه مرا نفرين كردي مرا دعا كن شايد خدا سلامتي مرا به من برگرداند، قبول كرد و با هم به طرف مكّه حركت كرديم، تا به وادي اراك رسيديم، شب تاريكي بود مرغي از كنار جاده پرواز كرد، بر اثر بال و پر زدن او شتر پدرم رميد و او را از پشت خود به زمين افكند پدرم در ميان دو سنگ واقع شد و بر اثر برخورد با آنها جان سپرد. او را همانجا دفن كردم، اين گرفتاري و بيچارگي من به واسطهي نفرين و نارضايتي اوست.
اميرالمؤمنين علي(علیه السلام)فرمود: اينك فريادرس تو رسيد، دعايي كه پيغمبر(ص) به من تعليم كرده به تو ميآموزم، هر كس آن دعا را كه اسم اعظم الهي در اوست بخواند بيچارگي و درد و الم و اندوه او و فقر و تنگدستي از او برطرف ميشود و گناهان او آمرزيده ميشود و چندي از مزاياي آن دعا را حضرت برشمرد. اباعبدالله(علیه السلام)گفت: من از امتيازات آن دعا بيشتر از جوان بر سلامتي خويش مسرور شدم، آنگاه فرمود: در شب دهم ذيحجه بخوان و صبحگاه پيش من بيا تا تو را ببينم و نسخهي دعا را به او داد. صبح دهم جوان با شادي و شعف به سوي ما آمد و نسخهي دعا را تسليم كرد؛ وقتي از او جستجو كرديم او را سالم يافتيم. گفت: به خدا اين دعا اسم اعظم دارد، سوگند به پروردگار كعبه دعايم مستجاب شد و حاجتم برآورده گرديد.
حضرت فرمود: قصهي شفا يافتن خود را بگو. گفت: در شب دهم همين كه ديدههاي مردم به خواب رفت دعا را به دست گرفتم و به درگاه خدا ناليدم و اشك ندامت از ديده ريختم و دعا را خواندم، براي مرتبهي دوّم خواستم بخوانم كه آوايي شنيدم: اي جوان، كافي است خدا را به اسم اعظم قسم دادي و دعايت مستجاب شد. پس از لحظهاي به خواب رفتم و پيغمبر(ص) را ديدم كه دست بر من گذاشت و فرمود: خود را به خداي بزرگ بسپار كه تو سلامت هستي. از خواب بيدار شدم و خود را سالم يافتم. آن دعا همان دعايي است كه به دعاي مشلول معروف و در مفاتيح الجنان محدّث قمي آن را ذكر كرده است.
پسر رو قدر مادر دان كه دائم********* كشد رنج پسر بيچاره مادر
نگه داري كند نه ماه و نه روز ********* تو را چون جان ببرد بيچاره مادر
از اين پهلو به آن پهلو نگردد****** شب از بيم خطر بيچاره مادر
به وقت زادن تو مرگ خود را ******* ببيند در نظر بيچاره مادر
بشويد كهنه و آرايد آن را********* چو كمتر كارگر بيچاره مادر
براي اينكه تو راحت بخوابي***** نخوابد تا سحر بيچاره مادر
به مكتب چون روي تا بازآيي***** بود چشمش به در بيچاره مادر
نبيند هيچكس زحمت به دنيا******* ز مادر بيشتر بيچاره مادر
تمام حاصلش از زحمت اين است**** كه دارد يك پسر بيچاره مادر