0

در امتداد تاریکی (ماجراهای واقعی)

 
khodaeem1
khodaeem1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 89277
محل سکونت : خراسان رضوی

پرواز از قفس
چهارشنبه 15 شهریور 1396  8:53 AM

پرواز از قفس
 
 
زن 30 ساله در حالی که بیان می کرد از سه سال قبل معنای زندگی را بر صفحه قلبم حک کردم و خوشبختی را به  تصویر کشیدم، به کارشناس اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: 14 سال بیشتر نداشتم که روزی مادرم نام «محمدرضا» را بر زبانش آورد و گفت خودت را برای مراسم خواستگاری آماده کن. «محمدرضا» را یکی از بستگانمان به پدرم معرفی کرده بود اما او شغل ثابتی نداشت و گاهی به عنوان شاگرد گچ کاری سرکار می رفت. از سوی دیگر پدر و مادر من نیز وضعیت مالی خوبی نداشتند و نمی توانستند مخارج تحصیل و دیگر مایحتاج زندگی ام را تامین کنند این بود که پدرم بدون هیچ گونه تحقیقی درباره محمدرضا، قرار مراسم عقد را گذاشت و مرا به خانه بخت فرستاد. من که هنوز از ماجرای ازدواجم گیج بودم با هزار ویک آرزوی رنگارنگ قدم در مسیر زندگی مشترک گذاشتم. تنها چند روز بعد از ازدواج وقتی همسرم را در حال استعمال مواد مخدر دیدم، تازه فهمیدم که  دیگر شیرینی زندگی را حس نخواهم کرد  ولی روی بازگشت به خانه پدرم را نیز نداشتم به خاطر این که او هم نمی توانست هزینه های زندگی مرا پرداخت کند. مدتی بعد «مهدی یار» به دنیا آمد ولی حضور او نیز نتوانست رونقی در زندگی ما ایجاد کند چرا که محمدرضا بیکار بود و پدر و مادرش نیز از تامین مخارج زندگی ما سرباز می زدند. در این شرایط همسرم به یک فرد روانی تبدیل شده بود و مدام مرا کتک می زد. 10 سال کتک و آزارهایش را تحمل کردم تا این که دیگر طاقتم تمام شد و با قلبی آکنده از غم و اندوه از همسرم جدا شدم و در حالی که خانواده اش حضانت پسرم را به عهده گرفته بودند، به منزل پدرم بازگشتم. از آن روز به بعد برای تامین هزینه های زندگی از سالمندان پرستاری می کردم تا این که با «کرم علی» آشنا شدم. او هم از همسرش طلاق گرفته بود و به تنهایی زندگی می کرد. تنهایی، دوری از فرزند و نگاه های سنگین دوستان و اقوام از من انسانی افسرده و گوشه گیر ساخته بود. به همین دلیل خیلی زود روابط من و «کرم علی» به زندگی مشترک انجامید. اما دیری نپایید که فهمیدم اشتباهی بزرگ تر از گذشته را مرتکب شده ام چرا که کرم علی علاوه بر مواد مخدر، مشروبات الکلی هم مصرف می کرد. او به تهیه و توزیع مشروبات  الکلی اشتغال داشت و در زیرزمین منزل، آن ها را  تهیه  می کرد و به فروش می رساند. در این شرایط زمانی به خود آمدم که همچون همسرم در گرداب مواد مخدر صنعتی گرفتار شده بودم. به همسرم در امر تهیه و فروش مشروبات کمک می کردم تا هزینه های مصرف موادم را تامین کنم. زندگی ام در آستانه نابودی قرار داشت که فهمیدم باردارم. آن جا بود که فقط برای لحظه ای به آینده فرزندم اندیشیدم، تنم لرزید و جرقه ای از امید در دلم زنده شد. درحالی که تصمیم به ترک اعتیاد گرفته بودم ، ماموران کلانتری پنجتن کرم علی را به اتهام تهیه و توزیع مشروبات الکلی دستگیر و زندانی کردند. از آن روز سه سال می گذرد و من و فرشته کوچکم «ژیلا» زندگی جدیدی را آغاز کرده ایم، حالا من با افتخار می گویم سه سال است که پاکم ...
 
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها