پاسخ به:در امتداد تاریکی (ماجراهای واقعی)
سه شنبه 7 مهر 1394 7:18 AM
امروز درون دامي افتاده ام که روزگاري خودم آن را پهن کردم و حالا همه تلاش هايم براي رهايي از درون اين دام در حالي بيفايده است که فرزندان خردسالم نيز به نوعي درون همين دام گرفتار شده اند، ديگر زندگي ام در آستانه فروپاشي است و همه راههايي که فکر ميکردم به نجات همسر و فرزندانم بينجامد به بن بست رسيده است و راه بازگشتي وجود ندارد چرا که اکنون همسرم دچار توهمات خاصي شده است و ميترسم هر لحظه حادثهاي تلخ و جبران ناپذير رخ دهد...
جوان 28 سالهاي که به قصد طلاق دادن همسرش به پليس مراجعه کرده بود در حالي که عنوان ميکرد ديگر نميتوانم به اين زندگي وحشتناک ادامه بدهم و شايد طلاق تنها راه نجات فرزندانم از اين وضعيت اسفبار باشد به مشاور کلانتري کاظم آباد مشهد گفت: 8 سال قبل در اثر همنشيني با چند تن از دوستانم به سمت مصرف مواد مخدر کشيده شدم. آن زمان بهترين تفريح و سرگرمي ما نشستن در اطراف اجاق گاز تک شعلهاي بود که با آن در کنار هم مواد مخدر مصرف ميکرديم و من که احساس ميکردم مصرف شيره و ترياک نوعي تفنن و همنشيني با دوستانم است و هيچ گاه معتاد نخواهم شد به اين گونه دور هم نشستنها و رفت و آمدها ادامه دادم، اما زماني به خودم آمدم که ديگر دير شده و به يک معتاد حرفهاي تبديل شده بودم در همين روزها بود که خانواده ام پيشنهاد ازدواج با دختر يکي از آشنايان پدرم را مطرح کردند. من که ديگر بهانهاي براي فرار از ازدواج نداشتم در حالي با اين پيشنهاد موافقت کردم که چارهاي جز ترک اعتياد نداشتم. وقتي مراسم خواستگاري انجام شد من با اين بهانه دروغ که يکي از دوستانم در شهرستان تصادف کرده است و بايد براي کمک به او چند روزي به شهرستان بروم همان روز به يکي از مراکز ترک اعتياد رفتم و پس از گذشت مدتي به منزل بازگشتم و بدين ترتيب آزمايش اعتياد براي ثبت ازدواجم منفي شد، اما روز بعد از ازدواج دوباره مصرف مواد را آغاز کردم. همسرم، وقتي ماجراي اعتيادم را فهميد که ديگر زندگي مشترک ما شروع شده بود اگرچه همين موضوع به اختلافاتي در زندگي ما منجر شد اما من سعي کردم همسرم را نيز معتاد کنم که او نتواند از اين موضوع براي سرزنش من استفاده کند ولي مدتي بعد وقتي وضعيت اسفبار خودم را ديدم قاطعانه تصميم به ترک اعتياد گرفتم اين در حالي بود که ديگر همسرم به مواد مخدر صنعتي معتاد شده بود اکنون چند سال است که نه تنها تلاش هايم براي ترک اعتياد همسرم بينتيجه مانده، بلکه او 2 فرزند کوچکم را نيز آلوده کرده است. همسرم به خاطر مصرف زياد شيشه دچار توهمات شديدي ميشود به طوري که فرزندانم را به شدت کتک ميزند و لوازم منزل را تخريب ميکند او بسيار خشن و پرخاشگر شده است و گاهي احساس ميکند من کسي را در منزل پنهان کرده ام ديگر تحمل اين وضعيت برايم امکان پذير نيست و نميتوانم به زندگي با او ادامه دهم...
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست